یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

به یاد هنرمند نامی استاد همایون خرّم


به یاد هنرمند نامی استاد همایون خرّم

پدید کرد خدای این جهان به نام هنر
ستود باید از جان و دل مقام هنر
هنر تجلی ذات است و نشئه ازل است
به لوح بر، بنگارید او قوام هنر
نه اوستاد و نه دانشگه و نه دانشجو
نبالد و نشکوفد مگر …

پدید کرد خدای این جهان به نام هنر

ستود باید از جان و دل مقام هنر

هنر تجلی ذات است و نشئه ازل است

به لوح بر، بنگارید او قوام هنر

نه اوستاد و نه دانشگه و نه دانشجو

نبالد و نشکوفد مگر به کام هنر

نه هیچ میرد و نی هیچ‌گه به جان فسرد

هرآن که محتشم آمد ز احتشام هنر

ز لحن خلقت و ناقور کل چه سود برد

کسی که هیچ نداند ره و مقام هنر

ز پرده پردهٔ ساز و ره همایون بین

هزار نکته باریک در نظام هنر

چو زخمه می‌زند از بیدلی، زبی‌خویشی

کشد بُراق سبُک‌بالِ جان به بام هنر

همان کند که صبا کرد در بسیط سماع

همان زند که زد از زخمه، پیشگام هنر

کنون که رقص سماع است و بزم معرفت است

کشد صراحی آهنگ از مدام هنر

دمد سرود عبادت، چنانکه از محراب

دهد حقیقت عرفان به دل، امام هنر

نماز اهل هنر، در مقامِ شور و نواست

دمد ترانه توحید، از قیام هنر

به سوگ خویش نشیند ز جهلِ مادرزاد

هرآنکه سخت نشیند به سوگ شامِ هنر

ز کارِ دزدِ هنر کُوره غرور زند

دمی زیان نکند راهِ بر دوامِ هنر

ز چنگ و ساز و نی و ارغنون و تار و سه تار

هنر پدید نگردد، چو نیست، مامِ هنر

دلی که مهبط عشق است، مادر هنر است

جهان، دل است و دل از عشق گشت رامِ هنر

ز ساز و راه همایون به رغم مدعیان

توان شناخت در این مُلک، انسجامِ هنر

هماره «خرّم» از آنم که در بسیط وطن

نماند هیچ دلی جز در التزامِ هنر

به پیشگاهِ هنر، شعر سَخته و سخن است

که خوش ادا کند از شور و حال، وامِ هنر

کنون گروه ادب در حریم دانشگاه

به خرمی دهد از رودهن پیام هنر

گر این چکامهٔ معنی ز طبعِ ماحوزیست

پیامِ اهلِ کمال است زی کرامِ هنر

تو دیر زی که ترا پایگاه استادیست

ممان* که در کف غیر او فتد زمامِ هنر

پی‌نویس:

* ممان؛ مگذار