شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
جنگ و حقیقت
به ما گفته شده است جنگ دنباله سیاست با وسایل و ابزارهای دیگر است. این اندیشه که به کلازویتس (کارل فون کلازویتس، نظریهپرداز نظامی اهل اتریش ۱۸۳۱ ـ۱۷۸۰) نسبت داده میشود عملا تا حدی آرامشبخش است. جنگ ممکن است با خشونت باشد، اما حداقل منطقی است. جنگ یک تدبیر گاهی ضروری برای دستیابی به هدفهاست.
دنیایی را تصور کنید که در آن نیروی مسلح ابزاری میشود که میتوان آن را تغییر داد. گاه به صورت چاقوی جراحی، گاه به شکل چکش. خشونت ـ نابود کردن جانداران و اجسام و اشیا ـ وسیلهای میشود که به خاطر کارایی آن در دستیابی به هدفها ارزیابی میشود.
مردم غزه چقدر باید مجازات شوند تا از شر اسرائیل خلاص گردند؟ برای سرنگونی رژیم قذافی چه مقدار فشار باید اعمال شود؟ کارشناسان تحلیلهای معتبری ارائه میدهند. رهبران تصمیمهای آگاهانه میگیرند. بالونها به هوا فرستاده میشوند. عملیات سرب گداخته یا حامی متحد یا عملیات دیگری آغاز میشود.
سخنرانیهایی در پی میآید، توجیهها و دلایل سیاسی، حقوقی و اخلاقی ارائه میشود. سیاستمداران و مشاوران آنان ادعا میکنند به دنبال حقیقت به جنگ متوسل شدهاند. آنان از تسلط منطقی خود بر نیروها، از تاثیرهایی که روی جمعیتهای هدف خواهد داشت، سخن میگویند.
کلازویتس همچنین جنگ را شبیه مسابقه کشتی میدانست. کشتیگیران میدانند کشتی میتواند صورت خاص خود را پیدا کند. هر فن، بدلی دارد و بعد هر بدل، بدلی دیگر. آنان در شبکهای گرفتار میشوند که هیچیک بر آن کنترل ندارد، هر یک به دنبال تسلطی است که معمولا کوتاه و گذرا خواهد بود.
کلازویتس مانند بسیاری از کهنه سربازان دیگر، بخوبی درک میکرد که دشمن همیشه رای و نظری دارد، طرحها و نقشهها با اولین تماس کنار گذاشته میشوند و این که نتایج در نهایت غیرقابل پیشبینی هستند. در میان آشفتگی جنگ، محاسبات باید با معیاری متغیر انجام شود. دقیقا بههمین دلایل بود که او به سیاستمداران و ژنرالها توصیه کرد درباره هدفهای خود برای رفتن به جنگ به دقت فکر کنند.
آنچه کلازویتس عملا به ما تعلیم میدهد این است که احتمال این که جنگ ما را خدمتگزار و خدمتکار خود کند خیلی بیشتر است تا این که ما از آن به عنوان وسیلهای استفاده کنیم. جنگ ما را تابع سازوکارهای خود میکند، مدام منابع بیشتری میطلبد و همه چیز را بویژه ـ اما نه فقط ـ برای کسانی که بهطور مستقیم در چنگال آن گرفتار شدهاند، تغییر میدهد.
● پس تکلیف کسانی که باید حقایق درباره جنگ را بگویند چیست؟
آنان خود را در برابر واقعیتی فراتر از حد کنترل خویش محک میزنند. از این بدتر، رقیب و خصمی مرموز در پشت صحنهها حضور دارد که اوضاع را برای مقاصد خود دستکاری میکند. پس از بمباران نفربرهای زرهی قذافی، حالا او نیروهایش را با خودروهای عادی و کامیونهای سبک جابهجا میکند که از غیرنظامیان و شورشیان قابل تشخیص نیست. با این اقدام کوچک، برتری اصلی ناتو و تنها ابزار کارآمد آن ـ قدرت هواییـ تا حد زیادی خنثی میشود.
تسلط بر نیروها به این ترتیب محدود و بشدت نگرانکننده میشود. با هر رویداد پیشبینینشده، هر مورد «حمله
به غیرنظامیان بدون محافظت»، اوضاع شروع به تغییر میکند. از ناتو چیزی به عنوان «متحدی نیرومند که از غیرنظامیان محافظت میکند» باقی نمیماند و بیشتر به صورت نماینده مجموعه کشورهایی پرسر و صدا جلوه میکند.
ناتو حتی نمیتواند ۸ هواپیمای جنگی اضافی به دست آورد تا چه رسد به این که بخواهد جریان رویدادها را در لیبی تعیین کند. آیا این شورشیان لیبی هستند که فاقد ساختار فرماندهی واحدند یا اتحاد نظامی اصلی غرب؟
همین رویدادها در عوض تغییراتی را در هویت ناتو و در سرنوشت رهبران سیاسی آن تحمیل میکند. هراکلیتوس (۴۷۵ ـ ۵۳۵ قبل از میلاد مسیح) به ما میگوید جنگ بعضی از مردان را به عرش میرساند و بعضیها را به حضیض.
سارکوزی، کامرون و اوباما که چند هفته پیش با نیروی هوایی خود در بنغازی به کمک مردم رفتند قهرمان شدند اما حالا آدمهایی بیخاصیت به نظر میآیند. چون هرچه بیشتر آنان بگویند قذافی باید برود و هر چه بیشتر او بماند ناتوانتر به نظر میآیند و ناتوانتر خواهند بود. غرب که مدتی است در بحران اقتصادی خودساختهاش گرفتار آمده حالا با این قدرت نظامی خود که درباره آن لافهای بسیار زده چه میخواهد بکند؟
جنگ قطاری است که وقتی سوارش شدید پیاده شدن در ایستگاهی که ترجیح میدهید بسیار سخت خواهد بود زیرا قطاری است که عازم مقصدی تازه و ناشناخته میشود.
آمریکا در ۲۰۰۳ که به عراق حمله کرد این کار را به عنوان تنها ابرقدرتی انجام داد که نیروها و فناوری پیشرفتهاش میتوانست سلطه جهانی بادوامی اعمال کند و لحظهای بود که تکقطبی بودن جهان را نشان دهد.
جنگ در همان زمان که حقایق قدیمی و نظامهای سیاسی را که بر آنها استوارند تغییر میدهد و فرو میریزد، پایههای جدیدی به وجود میآورد. نظم و ترتیب پیروزمندانه نبرد پس از ۱۹۴۵ هنوز بر شورای امنیت سازمان ملل حاکم است.
خشونت ابزاری نیست که بتوان آن را در شرایط آزمایشگاهی اعمال کرد و با استفاده از مقدار بیشتری بمب به نتایج پیشبینیشدهای دست یافت. استفاده از بمب درواقع شریرانهترین و فعالانهترین بخش در هر جنگ است. در حملهای برقآسا و کورکننده که هیچکس فرار نکند میتوانید شخص متفاوتی بشوید که در دنیایی متفاوت زندگی میکند. مانند سخنی که مایک تایسون (مشتزن سیاهپوست آمریکایی) زمانی گفت: «هر کس تا وقتی مشت محکمی به صورتش نخورده طرح و برنامهای دارد.»
جنگ در زندگی افراد و زندگی ملتها آنچه را واقعیت بهشمار آورده میشود ضایع و جرح و تعدیل میکند زیرا پیوندی عمیق و نزدیک با سیاست، در دورههای تکرار علت و معلولی که زمینی را که روی آن ایستادهایم تغییر میدهد، دارد. این موضوعی است که وقتی کلازویتس گفت جنگ ادامه سیاست است در نظر داشت.
الجزیره انگلیسی
مترجم: علی کسمایی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
خرید میز و صندلی اداری
خرید بلیط هواپیما
گیت کنترل تردد
گشت ارشاد حماس رئیس جمهور ایران حجاب پاکستان رئیسی دولت سیزدهم امام خمینی کارگران رهبر انقلاب سریلانکا
سلامت کنکور عربستان تهران سیل هواشناسی سازمان سنجش اصفهان آتش سوزی شهرداری تهران پلیس زنان
خودرو دلار تورم قیمت خودرو آفریقا قیمت دلار قیمت طلا بازار خودرو سایپا ارز بانک مرکزی ایران خودرو
پایتخت خانواده تلویزیون سریال ترانه علیدوستی فیلم سینمای ایران موسیقی مهران مدیری کتاب
کنکور ۱۴۰۳ عبدالرسول پورعباس دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی غزه فلسطین جنگ غزه روسیه چین طالبان ایالات متحده آمریکا اوکراین ترکیه طوفان الاقصی
پرسپولیس فوتبال جام حذفی آلومینیوم اراک استقلال فوتسال بازی بارسلونا تیم ملی فوتسال ایران باشگاه پرسپولیس تراکتور باشگاه استقلال
هوش مصنوعی سامسونگ گوگل همراه اول ناسا الماس تسلا فیلترینگ ماه
مالاریا کاهش وزن استرس سلامت روان آلزایمر زوال عقل