پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

حباب قطر کی می ترکد


حباب قطر کی می ترکد

پول های سرازیر شده از فروش گاز, دوحه را به محلی برای دسیسه چینی در خلیج فارس تبدیل کرده است

در تمام مطالبی که درباره قطر در رسانه‌ها منتشر می‌شود، نکات مشترکی وجود دارد: قطر کشوری کوچک، بسیار ثروتمند، میزبان جام جهانی ۲۰۱۲، مالک شبکه ماهواره‌ای الجزیره و مشوق انقلابیون جهان عرب است.

اما این کشور هنوز یک کشور دموکراتیک به حساب نمی‌آید. بسیاری از مطبوعات جهان به شیخ حمدبن خلیفه آل‌ثانی امیر ۶۰ ساله و جاه‌طلب این کشور لقب «هنری کسینجر جهان عرب» را داده‌اند.

تردیدی وجود ندارد که پادشاهی قطر منابع فوق‌العاده عظیم کشور را در خدمت اهداف بزرگی قرار داده است و از فرصت‌های به وجود آمده نهایت استفاده را می‌کند. حرکت سریع از یک حوزه مورد مناقشه در منطقه به یک حوزه دیگر، دعوت از دیپلمات‌ها و انقلابیون کشورها به دوحه، میزبانی بحث‌ها و گفت‌وگوها و طراحی نقشه و توطئه یک کشور و گروه علیه کشور و گروه دیگر آن چیزی است که در سال‌های گذشته از سوی قطر شاهد آن بوده‌ایم.

در طول دهه گذشته قطر با تامین و تدارک یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های هوایی آمریکا در جهان خود را در کانون مناقشات افغانستان، اتیوپی، عراق، فلسطین اشغالی، لبنان، سودان، سوریه، لیبی و یمن قرار داده است. جایگاه این امیرنشین به‌عنوان میانجی اغلب با بی‌علاقگی، عدم اطمینان و در مواقعی نیز با صبر و تحمل از سوی همه طرف‌ها مواجه شده است. قطر ثروتمندترین کشور کره زمین است، با ۲۵۰ هزار شهروند بومی‌ آرمیده در دریای ثروت و درآمد سرانه‌ای حدود ۴۰۰ هزار دلار در سال و نیز یک و نیم میلیون کارگر مهمان از سراسر جهان که مشغول کار در منابع نفت و گاز ، پروژه‌های عظیم ساختمانی و ساخت مراکز خرید و فروشگاه‌های بزرگ در قطر هستند.

● هوای جهنمی

نظرسنجی‌ها حکایت از آن دارد که قطری‌ها علاقه چندانی به اصلاحات سیاسی ندارند و البته عجیب هم نیست. آنها در هوای جهنمی‌ و غبارآلود دوحه در کمال آسودگی در حال زندگی‌اند. این امیر نشین تا سال ۲۰۱۱ بسیار خشنود از نقش خود به‌عنوان میانجیگر مناقشات منطقه بود و با آن‌که پوشش خبری شبکه الجزیره و انتقادات سیاسی تند آن بسیاری دیکتاتورهای عرب را عصبانی می‌کرد و در حالی که قدرت‌های سنتی منطقه نظیر عربستان و مصر در رخوت و سستی یا گرداب تغییرات فرو رفته‌اند، نفوذ منطقه‌ای قطر هر روز در حال افزایش است. سال گذشته شیخ حمد، امیر قطر با شبکه الجزیره که محبوبیت زیادی دارد به آتش‌بیار معرکه در ناآرامی‌های مصر، سوریه، یمن، تونس ـ و البته غیر از بحرین ـ بدل شد و رسما ارتش کوچک قطر انقلابیون لیبی را در جنگ علیه معمر قذافی همراهی کرد.

با این حال،‌ قطر چیزی بیشتر از یک دولت ـ شهر محاصره شده توسط شماری همسایگان بشدت مسلح نیست. قطر در بیشتر تاریخ کوتاهش از نبرد امپراتوری عثمانی با بریتانیا بر سر کنترل خلیج‌فارس در قرن ۱۹ تا ظهور عربستان سعودی وهابی در اوایل قرن بیستم چیزی جز مردابی دور افتاده در سیاست جهانی و اغلب گرفتار در طرح‌ها و نقشه‌های قدرت‌های قوی‌تر نبود.

خاندان آل‌ثانی نظیر رهبران بسیاری از کشورهای کوچک زمانی با راضی‌کردن همسایگان بزرگ‌تر و گاهی با عصبانی‌کردن آنها و نیز با ترغیب خارجی‌ها به حمایت از خود و همچنین ایجاد پایگاه هوایی عظیم و چند میلیارد دلاری العدید در سال ۱۹۹۶که با مشارکت ایالات متحده و عربستان ساخته شد و حتی قبل از آن‌که نیروی هوایی داشته باشد، فوت و فن بقا را بخوبی یاد گرفته است.

در طول دهه گذشته قطر با تامین و تدارک یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های هوایی آمریکا در جهان، خود را در مناقشات سیاسی از افغانستان تا لیبی و یمن دخیل کرده است

کشف نفت​ در سال ۱۹۴۰ به خاندان آل‌ثانی این اجازه را داد تا دولتی کوچک و بی‌نهایت ثروتمند را در میان صیادان مروارید و قبایل در حال نزاع با یکدیگر ایجاد کند. این روند تا سال ۱۹۹۵ که شیخ حمد پدرش را در یک کودتای خونین از قدرت عزل کرد ادامه داشت واز آن زمان به بعد قطر شروع به آبادانی و ساخت و ساز در صحرا و مناطق فراتر نمود. قطر تحت حاکمیت شیخ حمد به قدرتی مشتاق توسعه و پیشرفت و شبیه به ونیزی که توانایی‌اش نه‌تنها درتجارت و کشتیرانی، بلکه در غوطه وری در منابع عظیم گاز طبیعی است بدل شد. کامیابی‌های قطر مرهون توسعه منابع گازی و سرمایه‌گذاری درآمدهای حاصله روی طرح‌ها و پروژه‌های عظیم زیر بنایی در داخل و خرید موسسات و شرکت‌های بزرگی نظیر هارود در لندن و باشگاه فوتبال پاری‌سن‌ژرمن در فرانسه است. سود حاصل از صندوق ۸۵ میلیارد دلاری، دولت قطر را قادر کرده است تا سال‌ها هزینه کارها و اقداماتش را تامین کند.

● دیپلماسی شکست خورده

پول‌های سرازیر شده از فروش گاز به سوی این کشور دوحه را به باراندازی برای توطئه و دسیسه‌چینی‌های سیاسی در خلیج‌فارس بدل کرده است. دوحه در جنگ لیبی تا ماه‌ها مملو از رهبران تبعیدی این کشور بود که در هتل‌های گران‌‌قیمت این شهر اسکان داده شده بودند و کانال ماهواره‌ای‌شان توسط دولت قطر حمایت مالی می‌شد. هواپیماهای قطر حمل کالا و تجهیزات نظامی ‌به ارزش ده‌ها میلیون دلار و نیز اعزام نیروهای عملیات ویژه برای سرفرماندهی شورشیان در بنغازی را به عهده داشتند و تقریبا تمام نیروی هوایی قطر در خدمت عملیات ناتو در ایجاد منطقه پرواز ممنوع بر فراز لیبی بود. انقلابیون بلافاصله پس از تسخیر مقر قذافی و به پاس قدردانی از قطر پرچم این کشور را در باب العزیزیه بر افراشتند.

هنگامی‌ که کانال الجزیره در مصاحبه‌ای با نخست‌وزیر قطر درباره میزان کمک‌های این کشور به انقلابیون لیبی سوال کرد وی به سادگی پاسخ داد: «زیاد، بسیار زیاد.» قطری‌ها بارها تاکید کرده‌اند که تنها دلیل دخالتشان در لیبی ارمغان آزادی برای مردم این کشور بوده است، اما بزودی واکنش‌های ناسونالیستی بر سر تفسیر علت دخالت قطر در حوادث لیبی بروز کرد و عبدالرحمن شلقم، سفیر سابق لیبی در سازمان ملل که جدایی‌اش از دولت قذافی تاثیر قاطعی در سرنوشت دیکتاتور داشت با ظاهر شدن در تلویزیون لیبی قطر را نیرویی بیگانه و خبیث خطاب و اعلام کرد که این کشور خیال‌های باطلی در منطقه دارد و من به هیچ وجه حضور آنها را در کشورم نمی‌پذیرم.

متحدان سکولار قطر در لیبی پس از آن‌که عبدالحکیم بلحاج در فرودگاه طرابلس دستگیر و تحقیر شد بسرعت از دولت موقت کنار رفتند. اکنون با گذشت یکسال از آن وقایع بسیار دشوار است که به نیات قطر در حوادث شمال آفریقا پی برده شود، اما اگر لیبی مظهر قدرت قطر باشد سوریه نماد محدودیت‌های این کشور است. تا این لحظه تمامی‌ اقدامات برای پایان صلح‌آمیز مناقشه سوریه و از جمله تلاش‌های قطر برای یافتن راه‌حل دیپلماتیک به منظور سرنگون کردن بشار اسد شکست خورده است. بقای بشار اسد در قدرت، دوحه را از بزرگ‌ترین حامی‌ حکومت سوریه یعنی ایران که سهم مشترکی در عظیم‌ترین حوزه‌های گازی جهان دارد و دارای روابط بسیار دوستانه با سوریه است خشمگین ساخته است.

اما سوریه تنها استثنا در دیپلماسی شکست خورده قطر نیست. تاکنون با وجود تمامی ‌تلاش‌ها و اقدامات رسانه‌ای فقط تعداد اندکی از ابتکارات دیپلماتیک قطر نتیجه داده است و غیر از حل و فصل بحران سیاسی لبنان در سال ۲۰۰۸ بسیاری از اقدامات دیگر این کشور ناموفق بوده است. در ماه می‌۲۰۱۱ قطر پای خود را از تلاش‌های برقراری صلح در یمن کنار کشید و در همان ماه بحرین پیشنهاد قطر برای میانجیگری در مناقشات داخلی‌اش را رد کرد. دوحه داوطلب میزبانی مذاکرات صلح میان آمریکا و طالبان با هدف یافتن راه‌حلی برای ۱۰ سال جنگ در افغانستان بوده است، اما تاکنون طالبان دفترش را در این کشور باز نکرده و کنگره آمریکا نیز با مبادله اسرا میان دوطرف که می‌توانست باعث اعتمادسازی برای پیشبرد گفت‌وگوها شود مخالفت کرده است. موافقتنامه دارفور که در مذاکرات انجام شده در هتل شرایتون دوحه منعقد شد با وجود هشدارهای طرفین هنوز به نتیجه نرسیده و وعده‌های قطر برای تلاش در جدا‌کردن ایران و حماس از یکدیگر چندان مورد رضایت همسایگانش نبوده است.

● روبه افول

در زمینه گاز نیز قیمت این محصول در جهان به دلیل عرضه بیش از حد کاهش یافته است. استرالیا در حال برنامه‌ریزی برای سبقت جستن از قطر در تولید گاز تا سال ۲۰۲۰ است و انقلاب در تولید گاز شل در ایالات متحده و اروپای غربی، بازار را با تهدید مواجه کرده است.

در مورد جام‌جهانی فوتبال هم گرچه قطر در آسمان‌ها سیر می‌کند، اما چندان معلوم نیست که از حالا تا ۱۰ سال آینده این کشور بتواند از مواهب این رویداد جهانی برخوردار شود. در حال حاضر نه‌تنها سوال‌ها درباره عملی بودن میزبانی قطر در دمایی که در تابستان به بیش از ۱۲۰ درجه فارنهایت می‌رسد بالا گرفته، بلکه محدودیت عرضه مشروبات الکلی در طول برگزاری مسابقات و نیز طراحی مخاطره‌آمیز استادیوم‌های این کشور برای کاهش دمای هوا از دیگر مسائل مطرح شده درباره میزبانی قطر است. از سوی دیگر فیفا احتمالا بزودی در مورد اتهام پرداخت رشوه از سوی مقامات رسمی ‌قطر برای پیروزی در انتخابات میزبانی جام‌جهانی تحقیقاتی را به عمل خواهد آورد. شاید دلیلی منطقی وجود داشته است که اغلب دولت‌ ‌ـ ‌شهرهای کوچک در خلال تاریخ از تحریک همسایگان بزرگ‌تر‌شان خودداری می‌کردند و دیر یا زود وقت مقابله به‌مثل برایشان فرا می‌رسید.

​فارین پالیسی

مترجم: ایرج جودت