چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
فوتبال, مرگ, زندگی
بیل شنکلی، مربی اسکاتلندی باشگاه لیورپول، میگفت: «برای بعضیها فوتبال یعنی مرگ و زندگی. در حالیکه فوتبال، چیزی فراتر از مرگ و زندگی است.» حتی اگر این حرف بیل شنکلی را اغراقآمیز بدانیم، باز هم نمیتوانیم انکار کنیم که بازی فوتبال مجالی است برای تمرین مرگ و زندگی. برای اثبات این مدعا کافی است ۸ آذرماه ۷۶ را با یک روز دیگر، مثلاً روز باخت ایران به بحرین و بازماندن از جام جهانی ۲۰۰۲، مقایسه کنیم. به خودمان دروغ نگوییم، تصاویر واضحی از مرگ و زندگی در ذهنمان مجسم میشود. نمیشود؟!
اوضاع خیابانهای شهر را پس از مساوی ایران ـ استرالیا و صعود به جام جهانی یادتان هست؟ آن همه شور و شادی و جنب و جوش و تحرک، چه چیزی را در ذهن آدم تداعی میکرد به جز شور و شوق زندگی؟ اما درست در نقطه مقابل، ۸ آذر ۷۶؛ به غروب غم انگیزی فکر کنید که پنج سال پیش، تیم ملی فوتبال کشورمان به بحرین باخت و از جام جهانی بازماند. یادتان هست؟ خیابانهای خلوت، مغازههای بسته و سکوت تلخ حاکم بر معابر و . . . آن روز چه تصویری در ذهن شما بیدار شده بود جز تصویر افسردهای شبیه به مرگ و نیستی؟
آنچه مسلم است، مسابقات ورزشی به تماشاگر و هوادار، این امکان را میدهد تا از زندگی روزانهاش فاصله بگیرد، بگریزد و شکل دیگری از زندگی را تجربه کند. تماشاگر در طول یک مسابقه، بارها و بارها این فرصت را به دست میآورد تا هیجانات و احساساتش را (که شاید از منظر عقل سلیم، غیر عادی و سخیف تلقی شود) به شکلی بیخطر و با صرف کمترین هزینهای تخلیه و پالایش کند.
با تماشای یک بازی فوتبال، تماشاگر در مواجهه با انواع و اقسام این واکنشهای عاطفی قرار میگیرد. فرقی هم نمیکند، چه بر سکو نشسته باشیم و چه در خانه و در مقابل تلویزیون، ما به عنوان هوادار، با بازیکنان داخل میدان همذاتپنداری میکنیم و در لحظه لحظه بازی انگار خودمان را به جای آنان قرار میدهیم.
البته این را هم از قلم نیندازیم که برای تشدید این همذاتپنداری (خوب یا بد) چه زمینهسازیهایی که قبل از آغاز یک مسابقه صورت نمیگیرد! رنگیننامههای ورزشی با تیترهای درشت و تحریکآمیزشان، احساساتمان را تحریک میکنند و برنامههای متعدد تلویزیونی هم با انتخاب نوع خاصی از موسیقی و ریتم تدوین تصاویرشان آتشمان را تیزتر میکنند.
بحثهای کارشناسی و غیر کارشناسی هم که یا مستقیماً در آنها شرکت میکنیم یا از طریق رسانهها پیگیری مینماییم، همه و همه دست به دست هم میدهند تا حتی پیش از شروع مسابقه، یک اندوخته هیجانی فردی و جمعی عظیم و در آستانه انفجار، سروشکل بگیرد. خاصه اینکه مسابقه، یک مسابقه بینالمللی باشد، در این شرایط تحریک احساسات میهندوستانه و تهییج غرور ملی از یک سو و از سوی دیگر احساس تعلق جمعی هواداران که با عنوان غیرت از آن یاد میشود، بر این انباشت عاطفی میافزاید. بدیهی است که دامنه این هیجانات با بزرگتر شدن و حساستر شدن بازی، شدیدتر و وسیعتر هم میشود و در بین تمامی ورزشها، فوتبال با عنایت به ویژگیهای منحصر به فردش بر این حساسیتها بیش از پیش دامن میزند. البته طبیعتاً هوادارانی که از یک وضعیت پایدار عاطفی برخوردارند، ظرفیت فردی لازم برای تجربه لذتهای جمعی این چنینی را هم دارا هستند. هر چند که برخورداری از ثبات عاطفی پیشفرض لازم برای تفریح کردن نیست، اما به گمان بسیاری از روانشناسان، خیلیها برای تفریح کردن به آن نیاز دارند.
وقتی تیمی میبازد، آن هم در سطح بینالمللی، طبیعتاً باید انتظار درجاتی از سرخوردگی و ناراحتی عمومی را داشته باشیم. اما اگر این ناراحتی باعث بروز احساساتی شود که زندگی و کار روزانه ما را تحت تاثیر قرار دهد، به این معنا است که ما سرخوردگیهای زندگیمان را نیز به واکنشهای خودمان اضافه کردهایم. این همان عاملی است که باعث بروز رفتارهای عجیب و غریب بعضی از هواداران پس از باخت تیم مورد علاقهشان میشود.
آن دسته از تماشاگرانی که خودشان این فرصت را داشتهاند تا فوتبال را به طور مستمر و تفریحی بازی کنند، در برابر نتایج تیم مورد نظرشان بسیار منطقیتر و مسلطتر واکنش نشان میدهند. آنها این هیجانات را در قالب بازیکن و در مقیاسی کوچکتر، بارها و بارها تجربه کردهاند. اما مسأله این است که اصلاً امکانات ورزشی موجود در کشور، تا چه اندازه به تمامی خیل مشتاقان و به خصوص جوانان، امکان میدهد تا چنین هیجاناتی را در مقام بازیکن تجربه کنند؟ رشد روزافزون جراید ورزشی، تحت کدام نظر کارشناسانه صورت گرفته است؟
اطلاعرسانی اغراقآمیز بسیاری از این جراید، تا چه میزانی زیر ذرهبین کارشناسی مسؤولان امر قرار دارد؟ در تهیه انواع و اقسام جنگهای ورزشی رادیو و تلویزیونی، چه میزان نظر روانشناسان ورزشی مورد توجه قرار گرفته است؟
جا دارد به موازات تمام تلاشهایی که برای حرفهای کردن فوتبال در کشورمان انجام گرفته است، اقداماتی هم صورت بگیرد تا به تماشاگر و هوادار کمک کند تا با ذهنیت حرفهای، مسابقات تیم محبوبش را پیگیری کند. به عبارت سادهتر، فوتبال حرفهای به تماشاگر حرفهای نیاز دارد، تماشاگری که یاد گرفته فوتبال مرگ و زندگی نیست، بلکه مجالی است برای تمرین مرگ و زندگی.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست