پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
وارث آب و خرد و آیینه
![وارث آب و خرد و آیینه](/web/imgs/16/147/vy4ne1.jpeg)
سهراب سپهری پانزدهم مهرماه ۱۳۰۷ در کاشان متولد شد و چند ماهی پیش از کودتای ۲۸ مرداد، در خردادماه ۱۳۳۲ دوره نقاشی دانشکده هنرهای زیبا را به پایان رسانید؛ علاقه به شعر و نقاشی در سهراب به موازات هم رشد یافت چنان که پا به پای مجموعه شعرهایی که از او به چاپ میرسید، نمایشگاه های نقاشی او هم در گوشه و کنار تهران برپا میشد و او گاهی در کنار این نمایشگاهها شب شعری هم ترتیب میداد؛ تلفیق شعر و نقاشی در پرتو روح انزوایی و متمایل به گونهای عرفان قرن بیستمی، هم به شعر او رقت احساس و نازک بینی هنرمندانه ای میبخشید و هم نقاشی او را بهنوعی صمیمیت شاعرانه نزدیک میکرد. تخیل آزاد، سوررئالیسم خفیف، جستوجوی روابط متعارف اشیاء، مفاهیم آمیخته با خیالپردازی از مشخصه های آشکار شعر سپهری است.
همین ویژگیهاست که در نظر برخی وی را به تمایلات سبک هندی و قابلیت مقایسه با بیدل دهلوی، شاعر عارف و خیال پرداز سده دوازدهم هند نزدیک کرده است. سهراب ابتدا در دهه ۱۳۳۰ به عنوان نقاشی نوپرداز به شهرت رسید، کار شعر را هم از همان ایام آغاز کرده بود. نخستین مجموعه شعر او «مرگ رنگ» در سال ۱۳۳۰ به چاپ رسید. «زندگی خوابها» را در سال ۱۳۳۲ و «آوار آفتاب» و «شرق اندوه» هر دو را به سال ۱۳۴۰ عرضه کرد. در این مجموعههای نخستین او گهگاه طنین صدای نیما یوشیج به گوش میرسید اما مجموعههای بعدی یعنی «صدای پای آب»، «مسافر» و بهویژه «حجم سبز» که در سال ۱۳۴۶ انتشار یافت، هیچ صدایی جز صدای آشنای خود او نیست؛ هرچند برخی در واپسین شعرهای سپهری رنگی از زبان اندیشه فروغ را دیده و در نتیجه از پارهای جهات شهرت آن دو را قابل مقایسه دانسته اند. مجموعه این هفت کتاب به همراه یک کتاب دیگر او به نام «ما هیچ، ما نگاه»، که قبلاً نیز منتشر شده بود در سال ۱۳۵۶ یک جا در مجموعه ای با عنوان هشت کتاب به چاپ رسیده که بعد از آن بارها تجدید چاپ شده است.
سهراب با استفاده از صداها و کلمات، موسیقی میآفریند، موسیقی نرم و رویا برانگیز شعر سهراب با هیچ شاعر، دیگری اشتباه نمیشود و همین امر هنجار برجسته سبک او را بهویژه در کارهای اخیرش مشخص میکند. پیوند کلمات و همنشینی تصویرها در شعرهای او بدیع و پاکیزه از کار در آمده است. سپهری روز اول اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ در اثر ابتلای به بیماری سرطان خون درگذشت. با آن که شعر وی حاوی فضیلتهای گمشده انسانی بود در زمان حیاتش مقبولیت عام پیدا نکرد، اما بعد از انقلاب و بهویژه از دهه ۱۳۶۰ به بعد گروهی از شاعران و منتقدان به شعر وی روی آوردند و بر شعرش نقد و تفسیر نوشتند.
● سپهری از نگاه دیگران
▪ احمدرضا احمدی
روزهای معصومآلودهای بود و سهراب هر روز با حجب این روزهای آلوده را عبادت میکرد. و تلاش داشت در سیر و سفرش به روز. ما یکدیگر را باور کنیم. و سپهری روزی دوباره جوان شود. ولی چگونه , غیور تنهایی میتواند با بودن روز و شب به مصاف رود. آن هنگام است که انسان از شعر بودن زمین خانهاش دلگیر و ناامید میشود و به جهان پناه میبرد و در کهکشان با همراهی امید و ناامیدش دیدار میکند. میدانم عذاب سختی است که انسان نا امید از مکان خانهاش در کل جهان غرق شود ولی سپهری این عذاب را دوست داشت. لحظهای در خاک ماند، ایستاد ، تجربه کرد ، حرکت کرد و بهدنبال شرق گمشده بهراه افتاد در این دورانها ترانههای ژاپنی را تجربه کرد. آوار آفتاب حکمت این دوران است.
▪ اخوان ثالث
از کارهای سهراب سپهری در «هشت کتاب» چهار پنج شعرش بد نیست. بسیار نازکانه و لطیف است و به نظر من از بسیاری جهات تحت تاثیر شعرهای اخیر فروغ فرحزاد. او در ابتدا همه نو آوری و اسلوب بازیها را آزمود. این اواخر که راهش را پیدا کرد. ولی سهراب سپهری مرد نجیب و محجوبی بود و نقاش بسیار خوبی. این چند شعر آخرش که شباهتهایی هم با کار فروغ دارد، خوب است. او در این چهار، پنج شعر اخیرش توانسته است برای خود زبان خاصی پیدا کند. با لطافتی که از عرفان بودایی هند مایه میگیرد و در تصویری که از یک نقاش برمیآید مطالبی را بهصورت زیبایی بیان کرده است، ولی بقیه شعرهایش قابل توجه نیست. بهنظر من فقط تجربهای نا موفق است و اما مرگ زودرس او با توجه به شعرهای اخیرش و مخصوصا نقاشیاش واقعه تاسفانگیزی برای هنر معاصر است. فقط این چند شعر اخیرش که میتواند پیامی را به خوانندهاش ابلاغ کند. چون یکی از هدفهای شعر ابلاغ پیام است، بدین معنی که مثلا» من - یا شما چیزی را در دلم، ذهنم (با تاثیری و احساس و اندیشهای) پیدا کرده ایم و میخواهیم آن را در میان بگذاریم. او در اشعار قبلیاش بیهوده به اینطرف و آنطرف میگشت و میخواست کاری انجام دهد که دیگران انجام نداده بودند، ولی همانطور که قبلا هم گفتم نجیب بود و چون برای کارش اصالتی قائل بود، دوباره بر سر جای اولش، سادگی برگشت و کوشید تا در این اشعار آخرینش به مردم نزدیک شود.
▪ حمید مصدق
سپهری با هنر نقاشی هم آشنا بود. من در شعرهای او که به آنها علاقهمندم بیشتر تصاویر نقاشی را میبینم. در شعرش بیشتر نقاش بود، همانطور که در نقاشی بیشتر شاعر بود. تابلوهایش با کار نقاشان معاصر تفاوتهای خاصی داشت. همه تصدیق داشتند که نمایشگاههای نقاشی او یک نوع بیان شاعرانه است. او از عرفان هند تاثیر کمتری گرفت و بیشتر متاثراز عرفان شرق بهطور کلی و بهخصوص چین و ژاپن است. او سفرهایی به این کشورها داشت،در نخستین کتابهایش هم چنین چیزهایی را میتوانیم ببینیم. من فکر میکنم که سپهری در شعرهایش بیشتر به بیان حالات روحی و احساسی خودش میپردازد و به این ترتیب میخواهم بگویم که او الزاما» قصد بیان یک مکتب عرفانی را نداشت. در کارهایش ما بیشتر تجلیات شخصیت خود سپهری را میبینیم. او چون نقاش بود گاهی در تصویرگری بهنوعی نابی و عامی خاص میرسد. در کتابهای اولیه سپهری شما از وزن نشانههای چندانی نمیبینید، بیشتر نثر شاعرانه است. در کارهای آخرش است که با خاصیت وزن آشنا میشود. ما در کارهای آخرش میبینیم که وزنهای نیمایی را به کار میبندد.
سیدمهدی موسویتبار
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست