دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا

آلزایمر سنت, خاموشی مذهب و زندگی جدید


آلزایمر سنت, خاموشی مذهب و زندگی جدید

فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین», آخرین ساخته اصغر فرهادی, در ادامه آثار قبلی او مانند «درباره الی» اثری اجتماعی است گر چه این فیلم لایه عمیق تری را نیز در خود دارد

فیلم سینمایی «جدایی نادر از سیمین»، آخرین ساخته اصغر فرهادی، در ادامه آثار قبلی او مانند «درباره الی» اثری اجتماعی است. گر چه این فیلم لایه عمیق تری را نیز در خود دارد.

فیلم در ظاهر روایت سرنوشت دختری است که پدر و مادر او در آستانه جدایی هستند و او باید میان ماندن در ایران با پدر و هجرت از ایران با مادر، دست به انتخاب بزند. با ورود زنی خدمتکار برای پرستاری از پدربزرگ دختر و فراز و نشیب های رفتارهای پدر و مادر دختر با او، قرار است دختر دست به انتخاب زند و یکی از پدر یا مادر را بر دیگری ترجیح دهد. گر چه در این داستان تنها پدر است که قرار است ارزیابی شود و اتفاق و حادثه ای در برابر مادر نیست تا تحلیل واقعی را به دست دختر و در نهایت تماشاگر داستان دهد.

در لایه ای عمیق تر اما شخصیت هایی در فیلم نمایش داده می شوند که هر کدام می توانند نمادهایی از لایه های فرهنگی مختلف جامعه ایرانی باشند.

پدربزرگی که از آلزایمر رنج می برد، نمادی از فرهنگ سنتی ایران است. سنت هایی که انگار فراموشی و آلزایمری عمیق میان آنها و زندگی امروز، فاصله انداخته است و پیکر نیمه جانی از آنها باقی مانده است.

خدمتکاری که زنی از طبقه پایین جامعه است و شخصیتی مذهبی را در فیلم نمایش می دهد. کسی که برای رفتارهای خود، دستور شریعت را مهم می شمارد و حاضر نیست به هیچ وجه از آنها تخطی و عدول نماید. ظاهرا او قرار است از سنتی که حیات و زندگی ناقصی دارد، مراقبت کند، حال آن که او خود با مشکلات دیگری دست به گریبان است.

خانواده دختر که خانواده ای از طبقه متوسط هستند، نمادی از جامعه ای است که گرفتار و سرگشته در میانه سنت و مدرنیته هستند و دختران پدر و مادر اصلی داستان و خدمتکار که با چشم های نگران حوادث اطراف خود را دنبال می کنند.

در این فیلم سنت و مذهب به نقد کشیده می شوند. سنتی که دچار فراموشی شده است و در عرصه زندگی امروز، سخنی ندارد و مذهبی که به اضطرارها، حکم صادر می کند و طرحی از پیش در اختیارش نیست.

طبقه متوسط که اکثریت جامعه ایرانی را در بر دارد، مانند همان خانواده ای که در فیلم روایت می شود، از سرگردانی و سردرگمی رنج می برد. از یک سو ریشه در خاک ایران و آرزوی شکوه و عظمت آن را دارد و از سویی دیگر نگاهی به غرب داشته و آمال خود را در آن دیار جستجو می کند و شیفته آن زندگی است. همان فاصله ای که میان زن و مرد داستان وجود دارد و یکی را به امید غرب از خانواده خود جدا کرده و دیگری را برای حفظ گذشته، در سرزمین خود نگاه داشته است.

واقعیت این است که جامعه ایران از سه عرصه فرهنگی برخوردار است. لایه فرهنگ سنتی، اولین لایه ای است که از گذشته های دور در درون این جامعه کهن ریشه دوانیده است. نمادهای این فرهنگ را می توان در آیین های نوروز باستانی مشاهده کرد.

لایه دوم، فرهنگ مذهبی است که از حدود چهارده قرن پیش به تدریج در جامعه ایرانی شکل گرفت و پس از شکست سلسله ساسانی توسط اعراب مسلمان، مردم ایران پس از سال ها و با زندگی در محیط اسلامی و درک عمق و عمیق آموزه های آن، آیین اسلام را پذیرفتند و تاثیرات فرهنگی آن را پذیرا شدند. اوج نماد این لایه فرهنگی را شاید بتوان در گرامیداشت حادثه عاشورا مشاهده کرد.

اما در سده های اخیر، با آشنایی ایرانیان با فرهنگ مدرنیته که محصول تحولات فکری و اجتماعی غرب بود، لایه دیگری در فرهنگ ایران وارد شده و ایرانیان به تدریج تاثیرات فرهنگی آن را در خود راه دادند. نمادهای این لایه فرهنگی را می توان در مدگرایی شدید جامعه ایرانی دید.

این سه لایه فرهنگی با این که حاملان ویژه و ناب خود را هم دارد، در عین حال در وجود بسیاری از مردم ایران همزمان ریشه گرفته است. آنهایی که از دستورات مذهبی پیروی می کنند، آیین چهارشنبه سوری را هم به جای می آورند و موسیقی غربی هم گوش می دهند.

این ویژگی علاوه بر تنوعی که در رفتارهای اجتماعی و فردی ایجاد کرده است، برخی تضادها و چالش های فرهنگی را نیز به دنبال داشته است. اگر فرهنگ سنتی ایران و دلبستگی به این خاک زمینه ساز دیگر عرصه های فرهنگی است، فرهنگ های مذهبی و مدرن اما در نقاطی در برابر هم می ایستند و امکان کمتری برای سازگاری با هم دارند. زندگی مدرن عرصه های تازه ای برای انسان های این عصر فراهم ساخته و سبک زندگی خاصی را برای او تدارک دیده است و برای تمامی ابعاد زندگی محصولات و برنامه های خود را آماده ساخته است. اما این فرهنگ در ذات خود، دنیایی است و با فرهنگ دینی که دنیا را وسیله و ابزار می بیند، فاصله ها ایجاد می کند.

گر چه در فرهنگ مذهبی اهداف عالی و بلندی با تبیین عقلانی روشن و واضح شده اند، اما با این اهداف، طرح جامع و کاملی برای زندگی امروز ارایه نشده است. «سبک زندگی انسان مسلمان در دنیای معاصر» آن چیزی است که نیاز به تبیین داشته و محصولات فرهنگی و برنامه ها و تولیدات متناسب با خود را می طلبد.

چنین درک و شناختی از جامعه ایرانی باعث می شود برخوردهای فرهنگی ویژه ای با آن صورت گیرد. هر گاه کسانی با داعیه طرفداری از یک لایه فرهنگی به نفی و طرد لایه دیگر بپردازند، از پیش شکست خود را تدارک دیده اند.

تجربه تاریخی نیز چنین ادعایی را تایید می کند. زمانی که رضاخان در برابر فرهنگ مذهبی ایستاد و به جبر تلاش کرد فرهنگ مدرن، و آن هم لایه سطحی آن را، جایگزین فرهنگ مذهبی نماید. نمونه هایی که در سال های اخیر برای برخورد با رفتارهای سنتی مانند چهارشنبه سوری نیز دنبال می شد و با موفقیتی همراه نشد نیز از جمله این موارد می باشد.

سخن این نیست که هیچ فرهنگی قابل تغییر نیست، بلکه تمام مطلب این است که فرهنگ ها را باید با برخوردهایی از جنس خودشان ایجاد کرده و تغییر داد.

منبع: سایت خبری الف