شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

دشواری های ترجمه از زبان فارسی


دشواری های ترجمه از زبان فارسی

باز سازی تفصیلات و چگونگیهای زندگی روزمره مردم تهران عصر قاجار به زبان لهستانی كاری چندان ساده ای نیست, كه خود به خود انجام شود چون اوضاع ایران آن دوره از بسیاری لحاظ خارج از تجربه و دانسته های مردم لهستان است

مشكلاتی كه مترجم ادبیات كلاسیك فارسی با آنها دست و پنجه نرم میكند در درجه اول عبارتند از

۱) پیچیدگیها و ابهامات دستوری و ساختاری جمله فارسی،

۲) واژه های قدیمی و نایاب،

۳) زمینه تاریخی و فرهنگی متن.

در ترجمه ادبیات معاصر یكی از دشواریهای اصلی زبان محاوره ای و لهجه ای است كه اصطلاحات آن ممكن است هنوز در هیچ لغت نامه ای مندرج نشده باشند.

این مقاله مبنی بر تجربه های ترجمه داستان "طوبی و معنای شب" شهرنوش پارسی پور از فارسی به لهستانی است(چاپ چهارم، نشر البرز، تهران ۱۳۷۲). زبان این كتاب دشوار نیست. عمده ترین مشكلات ترجمه آن ناشی از تفاوتهای محیط فرهنگی ایران و لهستان اند. مترجم باید نه تنها زبان به زبان بلكه گاهی نیز فرهنگ به فرهنگ ترجمه كند. تفاوتهای مذكور در هر سه بعد - مادی و معنوی و اجتماعی - فرهنگ، مشاهده میشوند. باز سازی تفصیلات و چگونگیهای زندگی روزمره مردم تهران عصر قاجار به زبان لهستانی كاری چندان ساده ای نیست، كه خود به خود انجام شود چون اوضاع ایران آن دوره از بسیاری لحاظ خارج از تجربه و دانسته های مردم لهستان است.

الف) فرهنگ مادی

اكثر حوادث داستان در خانه طوبی صورت میگیرند. داخل این خانه در متن كتاب به طور مستقیم توصیف نشده است و لازم نیست توصیف بشود، چون هر خواننده ایرانی به خوبی میتواند طرح كلی وهمه تجهیزات یك خانه سنتی را بدون هیچ اشارات اضافی تصور كند. اما خواننده لهستانی با سبك معماری و دكورخانه سنتی ایران آشنایی ندارد. از این رو ممكن است آن بخشهایی متن كه از رفت و آمد و حركتهای آدمهای داستان در داخل خانه گذارش میدهند، برای او مفهوم و قابل تجسم نباشند.

انتظارات او در برابر مفهوم "خانه" با آنچه كه در داستان میاید، متفاوتند. در درجه اول عادت نكرده است به آنكه حیاط یك بخش نه تنها اساسی بلكه هم مركزی فضای مسكونی خانه را تشكیل بدهد. بر خلاف یك خانه عادی شمال اروپا كه به دور یك مهوار یا مركز درونی (راهرو، سرسرا، هال) ساخته میشود، اطاقهای خانه طوبی به دور حیاط چیده شده اند. آن اطاقها دارای درهای جداگانه ای هستند كه هر یكی مستقیما به حیاط باز میشود و چنانكه اطاقها بالاتر از سطح حیاط واقع شده اند، پله هم دارند. قسمتی از اطاقهای خانه در زیر زمین قرار دارد. حیاط به وسیله هشتی یا دالان به در ورودی خانه متصل میشود و ظاهرا پایین تر از سطح خیابان قرار دارد. قسمت رو به خیابان ساختمان دارای بالاخانه و چند باب دكان هم هست ولی به خواننده هیچ وقت فرصتی داده نمیشود تا از بیرون به خانه نگاه كند.

دستگاه آبرسانی خانه ازچند تا انبار زیر زمینی كه دسترس به آنها از راه پله و پاشیریست تشكیل میشود، به علاوه حوضی كه در وسط حیاط قرار دارد و نقش مهمی را در جریان داستان بازی میكند. خانه به وسیله كرسی گرم میشود.

تا مترجم بتواند جمله هایی را كه از حركات ساكنین این خانه صحبت میكنند به طور صحیح و دقیق به لهستانی برگرداند، اول خودش باید نقش این ساختمان را شناسایی و تصور كند و تصویر ذهنی آنرا برای خودش بكشد.

معادل بعضی از واژه ها و اصطلاحاتی كه در رابطه با ساختار و تجهیزات خانه طوبی بكار برده شده اند اصلا در زبان لهستانی یافت نمیشود، چون خود این اشیاء نیز در خانه های لهستانی وجود ندارند، از قبیل:

هشتی، دالان، حوض خانه، پاشیر، پاشوره، كرسی، در حالی كه برای واژه هایی مانند: طاقچه، صندوق خانه، زیر زمین، باغچه و... مترادف لهستانی را میشود پیدا كرد، ولی میدانهای معنایی كلمات فارسی و لهستانی تعادل كاملی با همدیگر نخواهند داشت.

همچنین در مورد فضای شهری به پدیده ها و نهادها یی بر میخوریم كه در شهرهای اروپایی مشاهده نمیشوند و بنا بر این در زبان لهستانی اسمی ندارند، از قبیل: چارسوق، بازارچه، تیمچه، سقاخانه، تكیه، لوطی، میراب و غیره. بعضی از اصطلاحات مربوط به حمام، لباس، خوراك و سایر جزئیات زندگی روزمره نیز قابل ترجمه مستقیمی به زبان لهستانی نیستند.

ب) فرهنگ معنوی

در بعد معنوی زندگی آدمهای داستان مشكلات عمده ای كه مترجم با آنها مواجه میشود به زمینه مذهبی بر میگردند. البته دین اسلام و دین مسیحی دارای اصول و مفاهیم بنیادی مشتركی هستند. مفهوم خدا و فرشتگان و شیطان و بهشت و دوزخ و... برای هر دو دین یكی است و ترجمه آنها هیچ مشكلی را ایجاد نمیكند.

ولی مفاهیم و مراسمی هم وجود دارند كه ویژه اسلام و یا حتی ویژه اسلام شیعه هستند و اصطلاحات آنها نیز خارج از زبانهای ملل اسلامی وجود ندارند. راست است كه در طی یك ربع قرن اخیر، بر اثر رویدادها و تحولات سیاسی كشورهای اسلامی، عده ای از اصطلاحات مخصوص اسلام، به واسطه خبرنگاران و رسانه های گروهی وارد زبانهای اروپایی، از جمله زبان لهستانی، شده اند، اگر چه ممكن است گاهی كاربرد و تلفظ این كلمات در محیط زبانی جدید نادرست و غلط هم باشد. مثلا بعضی از خبرنگاران و حتی محققینی كه به دنیای اسلام سر و كار دارند معتقدند كه "حجاب" مدل خاصی از پوشاك زنانه ای است، مانند چادریا مقنعه ("زنی حجاب به سر وارد اطاق شد") ولی پدیده ها واصطلاحاتی هم هستند كه خوانندگان لهستانی از معنی آنها كلا بی خبرند، بیشتر آنها یی كه به زمینه های عرفان و تصوف و یا آداب و رسوم عامیانه ای مربوط اند (مانند: صلوات و صلوات فرستادن، روضه خوانی و روضه خوان،حسنیه، تعزیه امامزاده، تربت، دخیل، خانقاه، پیر، ذكر، و غیره).

در كتاب طوبی چنین مفاهیم به فراوانی مطرح اند واكثرا بر گردان مستقیم آنها به زبان لهستانی امكان پذیر نیست

ج) فرهنگ اجتماعی

در رشته زندگی اجتماعی یكی از حساسترین مسایل مسئله روابط خانوادگی است. مثلا از مفاهیمی مانند: محرمیت (محرم نا محرم ) هوو، صیغه، عده و مانند آن درفرهنگ و زبان لهستانی خبری نیست. مفهوم كلمه بیوه در لهستانی از مفهوم فارسی آن محدودتر است: ودوا [۱] (بیوه) فقط در مورد زنی گفته میشود كه شوهرش مرده باشد، در حالی كه در زبان فارسی زن مطلقه هم بیوه به شمار میرود).

بعضی از اصطلاحات خویشاوندی (دایقزی، عمقزی) در لهستانی وجود ندارند، در حالی كه كلماتی مانند نوه، خواهرزاده، برادرزاده، نامزد در زبان فارسی از جنس شخصی مورد نظر اطلاع نمیدهد، اما در زبان لهستانی آنها به دو شكل جداگانه ای مذكر و مؤنث در میایند (مثلا خواهرزاده زن و مرد: سیؤستژه نیه تز / سیؤستژه نیتزا [۲])، یعنی تا مترجم نداند كه منظور از خواهرزاده دختر یا پسر است، نمیتواند جمله را ترجمه كند.

یكی از ابعاد زندگی اجتماعی كه برای مترجم مشكلات زیادی ایجاد میكند، مسئله اسامی خاص و القاب و طرز خطاب كردن مردم همدیگر راست كه در بسیاری موارد با آداب و رسوم اروپایی فرق دارد و گاهی غیر قابل ترجمه بنظر میاید. خوشبختانه متن كتاب طوبی تقریبا فاقد از دیالوگ است و صحبتها و اظهارات آدمهای داستان از راه نقل قول غیر مستقیم بیان میشوند. بنا بر این مترجم كتاب معمولا نمیداند كه آدمهای داستان همدیگر را چطور خطاب میكنند، پس مجبور نیست وارد قلمرو پیچیده روابط متقابل افراد خانواده بشود و در جهت ترجمه كردن این روابط به زبان آداب و رسوم خانوادگی لهستانیان زحمت بكشد.

میماند مسئله نامها و القاب اشخاص. خود اسم قهرمان داستان، طوبی، كه در عنوان كتاب هم میاید، برای یك خواننده لهستانی عجیب و غریب مینماید، چون در زبان لهستانی حرف توبا [۳] به معنی "لوله" و یا "بوق و شیپور بزرگی" و حتی به معنی یك "بلندگو" میآید، اینهم در اصطلاحات منفی از قبیل "بلندگوی رژیم" (یعنی "دستگاه تبلیغاتی"). كسی واژه "طوبی" را نه با درختی در بهشت و نه با اسم زنانه ای تداعی میكند. ولی البته در این مورد نمیشود كاری كرد و خواننده چاره ای ندارد جز اینكه با اسم طوبی انس بگیرد.

عنوان مقاله :

مشكلات ترجمه ادبیات فارسی معاصربه زبان لهستانی

بر نمونه داستان "طوبی و معنای شب" شهرنوش پارسی پور

Anna Krasnowolska

Uniwersytet Jagiello۳۲۴;ski

Kraków

[۱] wdowa

[۲] siostrzeniec / siostrzenica

[۳] tuba

[۴] dom Nezamolmolka

[۵] dom Nezama Almolka / Ulmolka

[۶] kapliczka

[۷] aga

[۸] agha

[۹] ara

[۱۰] pan

[۱۱] Bóg

آنا كراسنوولسكا

برگرفته از: سخن عشق / ش ۲۵-۲۶



همچنین مشاهده کنید