چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مادر نعمت خداست


مادر نعمت خداست

«سر شام گریه نکنید, غذا را به مردم زهر نکنین, سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف آبروداری کنین بچه ها, نه با اسراف سفره از صفای میزبان خرم می شه, نه از مرصع پلو حرمت زینت مادرتون رو حفظ کنین »

«سر شام گریه نکنید، غذا را به مردم زهر نکنین، سماور بزرگ و استکان نعلبکی هم به قدر کفایت داریم. راه نیفتین دوره در و همسایه پی ظرف و ظروف. آبروداری کنین بچه‌ها، نه با اسراف. سفره از صفای میزبان خرم می‌شه، نه از مرصع‌پلو. حرمت زینت مادرتون رو حفظ کنین...»

جمله‌هایی که خواندید، آشناست؟ دیالوگ‌های بی‌نظیر یک فیلم بی‌نظیر از یک کارگردان بی‌نظیر. دیالوگ‌های رقیه چهره‌آزاد در فیلم «مادر» به کارگردانی علی حاتمی؛ فیلمی شاعرانه درباره نقشی شاعرانه، نقشی که نه بر صحنه سینما که در صفحه روزگار هم بی‌بدیل است و گاه ناباور؛ آنقدر ناباور که مثل مادر فیلم «مادر»، محبت و عطر وجودش را می‌خواهد در روزهایی که نیست بپاشد و شاید این هم به‌رغم همه وجه‌های هنری‌اش یکی از وجوهی است که فیلم «مادر» علی حاتمی را ماندگارتر کرد؛ شناخت مادر، مادری که دلواپسی‌اش پایان ندارد: «ضیافت مرگ» عطر و طعمش دعاست «روغن خوبم تو خونه داریم، زعفرونم هست...»

● نگاهی به تحولات وضعیت زنان و عوامل مرتبط با آن در دهه‌های اخیر

ظرفیت واقعی زنان نادیده گرفته می‌شود

دکتر امید علی‌احمدی

جامعه‌شناس و عضو هیات علمی‌دانشگاه آزاد اسلامی

یکی از مهم‌ترین تغییراتی که جامعه ما در ۳-۲ دهه اخیر تجربه کرده، تغییر در عرصه جنسیت است. برخی این تغییر را مهم‌ترین تغییر فرهنگی جامعه ما می‌دانند. منظور از تغییر در عرصه جنسیت، تحولی است که در معنای زنانگی- مردانگی به وجود آمده است.

در مقایسه با گذشته، بسیاری از امور که فقط مردانه تلقی می‌شدند، دیگر فقط مردانه نیستند و اموری که صرفا زنانه تلقی می‌شدند، دیگر در بسیاری از موارد فقط زنانه نیستند. کافی است به خیابان‌های شهرهای بزرگ توجه کنیم؛ حضور زنان و دختران در خیابان‌ها و پشت فرمان خودرو‌ها، تصدی برخی از مشاغل مردانه به وسیله زنان و پذیرفتن نقش در بسیاری از مشاغل که دیگر صرفا مردانه نیستند، همه از تغییری خبر می‌دهند که در معنای زنانه روی داده است. از سوی دیگر، امور زنانه مثل خانه‌داری، نگهداری از فرزندان، آشپزی و... که مردان از انجام آنها رویگردان بودند، امروزه به‌وسیله بسیاری از مردان طبقه متوسط انجام می‌شود.

۲ سوال اساسی در این زمینه می‌تواند مطرح شود؛ علت‌های اساسی این تغییرات چه بوده‌اند؟ آیا در مجموع زنان به جایگاه بهتری در مقایسه با گذشته دست یافته‌اند؟ برای پاسخ به سوال اول لازم است به نقش برخی از عوامل اجتماعی در این زمینه بپردازیم تا به توضیح چرایی این تحول نزدیک شویم.

- تحول در ساختار خانواده و اهمیت نظام خویشاوندی: شهرنشینی و دوری از خویشاوندان زمینه‌ساز تحولی است که در خانواده‌ها روی داده. با کم شدن اهمیت شبکه خویشاوندی، اعضای خانواده وابستگی بیشتری به هم پیدا می‌کنند و ضرورت استفاده از تمام ظرفیت‌های اشتغال و درآمدزایی در خانواده محسوس می‌شود. وقتی خانواده ضرورتا باید به خود متکی باشد، طبعا همه اعضا برای رفع مشکلات خانواده نقش پیدا می‌کنند.

- گسترش طبقه متوسط شهری پیش از انقلاب و دگرگونی ارزش‌های اجتماعی: در دهه ۵۰ با تغییرات عمده‌ای که در وضعیت اقتصادی ایران روی داد، بسیاری از خانواده‌‌ها امکان بازبینی وضعیت اقتصادی و اجتماعی خود را یافتند و پس از دوره‌ای که مردم ایران وضعیت خود را حتمی ‌و غیرقابل تغییر می‌دیدند، اکنون می‌توانستند آرمان‌های خود را به واقعیت نزدیک کنند. بخشی از این آرمان‌ها توجه به وضعیت اسفناکی بود که زنان ایرانی در فشار محرومیت‌ها و محدودیت‌های اجتماعی احساس می‌کردند. این آرمان در انقلاب ۵۷ تجلی همه‌جانبه یافت و گروه بسیار بزرگی از زنان در خانه مانده را به خیابان‌ها کشید. زنان طبقه متوسط، در این میان بخشی از آرزوهای خود را در انقلاب و بخش دیگر را در تحصیلات عالی جستجو می‌کردند. تحصیلات عالی اگرچه برای همه زنان اشتغال را در پی نداشت، اما باعث تحول در ایستارها و فلسفه زندگی آنها شد.

- گسترش رسانه‌های گروهی: این عامل پیش و پس از انقلاب باعث تغییر در نگرش‌های زنان و ایجاد انتظارها و افق‌های جدید در زندگی آنها شد. دیدن تصاویر زنان در سایر کشورها و عرصه‌های متنوع زندگی‌شان، شوق تجربه و جرات ورود به بسیاری از عرصه‌ها را برای زنان ایجاد می‌کرد. اگرچه در همه زمینه‌های اجتماعی زنان برای ورود و به‌دست آوردن پایگاه‌های مهم‌تر با موانعی جدی روبرو بودند. می‌توان تاثیر دیگری که رسانه‌ها عمدتا در به‌وجود‌آمدن آن نقش داشته‌اند، در توجه متفاوت با گذشته به بدن و ظاهرآرایی مشاهده کرد. زنان به نسبتی که در مقایسه با معیارهای سنتی تعریف متفاوت از زنانگی در ذهن دارند، برای متمایز شدن از امکاناتی مانند جراحی‌های زیبایی، لوازم آرایشی و لباس بهره می‌گیرند. این تغییر را می‌توان عمومی‌ترین تغییر در زندگی زنانه در ایران تلقی کرد.

در پاسخ به سوال دوم یعنی جایگاه واقعی زنان ایران در مقایسه با گذشته، می‌توان به چند نمونه اشاره کرد:

- اشتغال زنان: در مقایسه با گذشته اگرچه از حیث تعداد بیشتر است اما از نظر درصد زنان شاغل به کل جمعیت یا نسبت زنان به مردان در مقایسه با چند دهه پیش تحولی جدی نداشته است. یکی از عمده‌ترین تحولات تاسف‌آور در این زمینه، فزونی زنان تحصیلکرده خانه‌دار در مقایسه با گذشته است؛ تاسف از این حیث که از توانایی‌های به وجود آمده جامعه نتوانسته‌اند به قدر کافی بهره گیرند اما به یقین خانواده‌ها و به‌خصوص فرزندان این خانواده‌ها از نعمت سواد مادر برخوردار شده‌اند. زنان شاغل نیز به اندازه مردان نتوانسته‌اند از نظر کیفیت اشتغال و مشاغل احراز شده، جایگاهی درخور توانایی‌شان پیدا کنند. گاه نتیجه اشتغال زنان برای خانواده و نه لزوما خودشان، به‌قدری است که از رمانتیسیسم اشتغال زنان در ایران (ساروخانی، مقدمه‌ای بر جامعه‌شناسی خانواده) صحبت شده است.

- جایگاه سیاسی زنان: با وجود آنکه حضور زنان در عرصه‌های سیاسی در مقایسه با پیش از انقلاب افزایش‌یافته و واقعی‌تر شده‌است، اما احراز پست‌های کلیدی و مدیریتی به وسیله آنها همگام با افزایش توانایی‌شان برای ورود در این عرصه‌ها نبوده‌است. علت این امر را می‌توان در تنوع زنان و محدودیت در سلیقه‌های پذیرش زنان در عرصه‌های مختلف و از آن جمله عرصه‌های سیاسی جستجو کرد.

- افزایش آشنایی زنان با حقوق خود و حمایت ناچیز جامعه: همگام با افزایش تحصیلات زنان، افزایش ورود آنها به جامعه و افزایش آگاهی‌های حقوقی‌شان، بسیاری از زنان که شرایط خانواده را برای خود ناعادلانه می‌دانستند، طلاق یا راه زندگی اقتصادی مستقل را پیش گرفته‌اند. این تمایل و تغییر، همگام با افزایش سازمان‌ها و ساختارهای حمایتی از زنان نبوده است بنابراین بر زنانی که شرایط خانواده خود را تحمل نکرده‌اند فشاری دوچندان وارد کرده است.

• افزایش خانواده‌های زن سرپرست و نگاه منفی جامعه: در سال‌های اخیر با فزونی تعداد و نسبت زنان سرپرست خانواد مواجهیم. این امر ناشی از افزایش میزان طلاق در جامعه است. از آنجا که اقدام‌ها و سیاست‌های تحکیم خانواده در کشور باعث کاهش میزان طلاق نشده، جامعه ناچار است برای حمایت از فرزندان جامعه، از خانواده‌های تک‌سرپرست حمایت کند. از دیگر سو، جامعه نگاه خود را به خانواده معیار یعنی خانواده با سرپرست مرد، زن و فرزندان حفظ کرده است.

بنابراین در یک جمله می‌توان گفت وضعیت زنان دچار تحولات بسیاری شده است اما این تحولات کمتر از ظرفیت‌های واقعی زنان و همچنین تحولاتی کمتر نهادین ارزیابی می‌شود. در هر صورت با توجه به آنکه یکی از شاخص‌های مهم توسعه اجتماعی جوامع انسانی جایگاه اجتماعی زنان در جامعه است، سیاست‌های اجتماعی و خانواده لازم است تا شرایط واقعی جامعه و زنان را در نظر گیرد و آن را به نحوی اعمال کند که در بلندمدت مصالح کلیه زنان در نظر گرفته شود.

● چگونه با این غم کنار بیاییم؟

اگر مادرتان را از دست داده‌اید...

دکتر محمدرضا خدایی

روان‌پزشک و عضو هیات علمی دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی

مرگ جزو وقایع لاینفک و غیرقابل‌اجتناب زندگی است که در روند طولی زندگی هر فردی رخ می‌دهد و بنا بر دوری و نزدیکی و عمق رابطه‌ای که با فرد متوفی داریم، میزان استرس‌های متفاوتی برای ما ایجاد می‌کند اما مرگ عزیزان و نزدیکان نه‌تنها استرس شدید روانی با خود به همراه می‌آورد بلکه باعث به وجود آمدن اضطراب‌های معنایی در زندگی ما می‌شود؛ خصوصا اگر این مرگ، از دست دادن کسانی باشد که از ابتدای زندگی همراه ما بوده‌اند مثل مادر، پدر، خواهر، برادر و... در این صورت علاوه بر استرس‌های درونی، استرس‌های بیرونی هم ایجاد می‌کند.

در این میان از دست دادن مادر که یکی از پشتیبانان اصلی زندگی است و دیگر به هیچ‌وجه نمی‌توان جایگزینی برای او در نظر گرفت، دردآورتر و سنگین‌تر است و می‌تواند فشار روانی بسیار شدیدی به فرد وارد کند و تا مدت‌های زیادی زندگی او را تحت‌تاثیر قرار دهد، به‌خصوص اینکه فرد در رابطه با انجام وظایف برای مادرش احساس گناه هم داشته باشد و فکر کند نتوانسته به اندازه کافی به او کمک و خدمت کند. استرس و آسیبی که از فقدان مادر بر فرد و زندگی‌اش وارد می‌شود، با توجه به سن و جنس افراد متفاوت است. هرچند مادر در زبان عامیانه و با شوخ‌طبعی «سلطان‌غم» نامیده می‌شود که به نوعی نشانگر عاطفه او و حمایت عاطفی‌اش از فرزندان است اما نقش او بسیار فراتر از این کلمه است و نه‌تنها یک حامی و تربیت‌کننده است که در حوزه معنایی و اجتماعی زندگی فرزندان نقش بسیار اساسی دارد. هر چند پدر هم نقش اساسی در این زمینه دارد اما با توجه به غریزه مادری، این نقش و ارتباط بسیار پررنگ‌تر و حساس‌تر می‌شود تا جایی که اگر فردی در سنین کودکی مادرش را از دست بدهد، خصوصا در سنین اواخر دبستان و نوجوانی، ضربه این ضایعه بسیار شدید است و حتی می‌تواند در مواردی باعث افسردگی و اختلال‌های روان‌شناختی در بزرگسالی شود اما همان‌طور که گفتم، از مرگ‌ گریزی نیست و باید آن را به عنوان یکی از وقایع زندگی پذیرفت اما چگونه می‌توان با واقعه مرگ مادر کنار آمد؟ خصوصا در چنین روزهای خاصی که همه جا حرف از آنهاست. قبل از توضیح این مطلب لازم است این نکته را یادآوری کنیم که هر موجودی براساس هیجان، عاطفه و شناخت با سایر موجودات رفتار می‌کند اما انسان نسبت به اطرافیانش «منش و معرفت» هم دارد و داشتن این خصوصیت او را نسبت به سایرین والاتر می‌کند و نشان می‌دهد فرد از مرحله برطرف کردن نیازهای شخصی خودش گذشته و به مرحله بالاتری از انسانیت رسیده که می‌تواند به نیازهای دیگران هم اهمیت بدهد و برای آنها، زندگی‌شان و زحمت‌هایی که کشیده‌اند هم ارزش قائل شود. احترام گذاردن به دیگران یکی از این نشانه‌هاست؛ زمانی که فرد عزیزی چون مادر را از دست می‌دهد، با یادآوری و گرامی‌داشت او چه به صورت فردی و چه در مراسم جمعی نه‌تنها به خودش کمک می‌کند که به کوچک‌ترها هم این آموزش را می‌دهد که به دیگران احترام بگذارند ولو اینکه دیگر در کنار ما نباشند. در آستانه روز مادر، به کسانی که مادرشان را از دست داده‌اند پیشنهاد می‌کنم به یاد او کارهایی که دوست داشته، انجام بدهند تا تداعی خاطره‌اش باعث از بین رفتن حس دوری بشود و ضمنا رضایت درونی را هم به وجود بیاورد. رفتن به مزار مادر و انجام کارهای خیر کوچک و ساده هم می‌تواند تنش‌های روانی را تا حد زیادی کم کند.

اگر در میان جمع خود کودک و نوجوانی دارید که به تازگی دچار این ضایعه شده، هرگز او را از شرکت در مراسمی که برگزار می‌کنید، محروم نکنید، بگذارید در مراسم خاکسپاری شرکت کند و این حس را به او منتقل نکنید که مادرش را گم کرده، بگذارید مشکل و درد را لمس کند و پس از آن با به وجود آوردن محیطی امن در زندگی همراهی‌اش کنید. همیشه به خاطر داشته باشید «مادر تک است و جایگزین ندارد» اما باید در این میان کسی چون خواهر، مادربزرگ یا نامادری به نوعی جایگزین این نقش شود. پرهیز از گریه و شیون زیاد در حضور کودک، دادن نقش‌هایی مانند پخش خیرات در راه عزیز از دست رفته و همچنین پاسخ درست دادن به سوال‌های او درباره مادرش و گمراه نکردنش با جواب‌های دروغ چون سفر رفتن مادر و... می‌تواند گذشتن از این ضایعه و آسیب‌هایش را برای او راحت‌تر و کمتر کند.

● یک خاطره

مادر من همیشه نگران بچه‌هایش است و همیشه در تماس با ماست اما خاطره‌ای که همیشه از او و نگرانی‌هایش در ذهن دارم، به سال‌هایی برمی‌گردد که تازه می‌خواستم طرح پزشکی‌ام را در یکی از بیمارستان‌های اعصاب و روان بگذرانم و این بیمارستان در میان عامه مردم به لحاظ شرایطی که داشت، معروف بود. وقتی به خانه آمدم و مادر پرسید طرحت را کجا افتاده‌ای؟ به جای اینکه اسم شناخته‌شده آن بیمارستان را بگویم که باعث نگرانی‌اش شود، پسوند آن را گفتم و مادر که خیالش راحت شده بود، گفت: «خدا را شکر که آنجا نیفتادی» و نمی‌دانست «آنجا» همان بیمارستانی بود که او از آن می‌ترسد و پسرش طرحش را باید آنجا بگذراند.

سارا جمال‌آبادی



همچنین مشاهده کنید