شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مقام تبلیغ در اسلام کمتر از مرجعیت نیست


مقام تبلیغ در اسلام کمتر از مرجعیت نیست

اقتضائات تبلیغ در کلام و آثار شهید مطهری

تبلیغات در حوزه دین، فقط به رفتن به مناطق محروم و آموزش احکام و... منحصر نمی‌شود. بلکه نوشتن کتاب، انجام سخنرانی‌های گوناگون و آگاه‌کردن اقشار مختلف درباره موضوعات مختلف دینی نیز در حوزه تبلیغات گنجانده می‌شود و در این زمینه استاد مرتضی مطهری چنان عمل کرده‌اند که هنوز کتاب‌ها و سخنرانی‌هایشان می‌تواند منبع درس اقشار مختلف قرار بگیرد و این یعنی تبلیغ موثر و البته ماندگار در نوع خود.

شهید مطهری درباره موضوع تبلیغ در کتاب ها و سخنرانی های متعدد خود مطالبی را اشاره کرده اند. البته در کتاب حماسه حسینی به شکل منسجم و پیوسته با ارائه تعریف دقیق از تبلیغ و جداسازی این کلمه از دیگر کلمات مشابه به ویژگی های مبلغین تاثیرگذار پرداخته اند که در این نوشتار فقط مروری بر نگاه ایشان در باب تبلیغ در کتاب حماسه حسینی داریم.

شهید مطهری پیش از هر چیز به آسیب شناسی کلمه تبلیغ که به نحوهای مختلف در قرآن به کار رفته و معنای خاص خود را دارد اشاره می کند و می گوید: «بدبختانه این کلمه در عرف امروز، سرنوشت شوم یعنی معنی منحوس‏ و منفوری پیدا کرده، به طوری که امروز در عرف ما فارسی زبان ها تبلیغ‏ یعنی راست و دروغ جور کردن، و در واقع فریبکاری و اغفال برای به خورد مردم دادن یک‏ کالا. تبلیغ مفهوم اغفال به خودش گرفته است و لذا گاهی اوقات که کسی درباره‏ موضوعی صحبت می‏کند، وقتی می‏خواهد بگوید اینها اساسی ندارد، می‏گوید آقا اینها همه تبلیغات است، همه، دروغ و فریبکاری است.»

البته این کاربرد نادرست واژه موجب نمی شود از معنای درست کلمه غافل شویم و کم کم کلمه را از دایره واژگان ارزشمند دینی خارج سازیم. بلکه لازم است ضمن توضیح معنای تبلیغ به کلمات مشابه آن، که حداقل در فارسی مانند تبلیغ معمولا به «رساندن» معنی می شود، اشاره کرد. کلمه ابلاغ و ایصال، هر دو در فارسی به معنای رساندن چیزی به دست کسی است. ولی ایصال در امور جسمانی و مادی به کار می رود مثل آن که امانت مادی را به صاحب امانت برسانیم. ولی ابلاغ برای رساندن یک فکر و یک پیام به روح و ضمیر کسی به کار می رود بنابراین حتما یک امر معنوی است.

از طرف دیگر تبلیغ که وظیفه هر مسلمانی است و مسلمانان باید به حدی برسند که احساس کنند هرکدام به نوبه خود باید حامل پیام اسلام باشند، با امر به معروف و نهی از منکر که این نیز یک وظیفه عمومی است، تفاوت دارد. زیرا تبلیغ مرحله شناخت و شناساندن است، ولی امر به معروف و نهی از منکر در مرحله اجرا و عمل جای می گیرد.

برای این که پیام به شکل موفقی به مخاطب برسد چهار شرط وجود دارد:

۱ ـ عقلی بودن پیام و نیرومندی محتوای آن. پیام باید با عقل و فکر بشر سازگاری داشته باشد تا جاذبه عقل انسان آن را به سمت خود بکشاند. اگر یک پیام صرفا احساسی باشد، دیگر دوام همیشگی نخواهد داشت. اگرچه حدیث «الاسلام یعلو و لایعلی علیه» (یعنی اسلام برتری پیدا می کند و چیزی بر اسلام غلبه نمی شود) وجود دارد و گرچه اسلام توانسته تمام نیازهای بشر را پاسخگو باشد، ولی می بینیم که دستگاه تبلیغاتی مسیحیان بسیار قوی تر از اسلام عمل می کند. شهید مطهری صریحا در این باره می گویند: «واقعا عجیب است! وقتی به خودمان نگاه می‏کنیم، می‏بینیم از نظر دستگاه‏ تبلیغاتی واقعا در حد صفر هستیم. هیچ دینی در دنیا به اندازه اسلام از نظر دستگاه تبلیغاتی و مبلغینش ضعیف نیست.»

۲ ـ کیفیت و متد و اسلوب رساندن پیام. انتخاب روش تبلیغ موثر باید دربرگیرنده چند ویژگی باشد، مانند مبین بودن بلاغ (تبلیغی که با سطح فکری مخاطب هماهنگی داشته باشد)، نصح (در مقابل غش، یعنی هیچ هدفی جز پیام رسانی وجود نداشته باشد)، متکلف نبودن (یعنی مبلغ چیزی را که نمی داند و بر خودش آن طور که باید محقق و روشن نیست، نگوید)، تواضع و فروتنی، پرهیز از خشونت (گرچه صلابت غیر از خشونت است)، شهامت و شجاعت، نقشی جز رسالت برای خود قائل نبودن، تفاوت نگذاشتن میان مردم در تبلیغ، صبر و استقامت.

۳ ـ وسایل و ابزارهای پیام رسانی. در انتخاب وسایل نباید گفت چون هدف مقدس است پس از هر راهی می توان این کار را انجام داد، بلکه باید از وسایل مقدس و حداقل از وسایل مشروع در این راه استفاده کرد.

۴ ـ شخصیت خاص پیام رسان. مبلغان باید نسبت به اسلام به صورت یک مکتب شناخت داشته باشند. و از طرف دیگر در به کار بردن وسایل تبلیغ و شناسایی این وسایل مهارت کافی داشته باشند و...

در آخر لازم است به نکته دیگری در همین زمینه اشاره کرد تا اهمیت تبلیغ از دیدگاه شهید مطهری به شکل کامل تری بیان شود: «اگر بگویم مقام تبلیغ اسلام، رساندن پیام اسلام به عموم مردم، معرفی و شناساندن اسلام به صورت یک مکتب، از مرجعیت تقلید کمتر نیست، تعجب‏ نکنید. مقامی است در همان حد. البته برای مرجعیت تقلید چیزهایی‏ لازم است که برای یک مبلغ لازم نیست، ولی جامعه ما به این مسأله که‏ می‏رسد، همه چیز را فراموش می‏کند. شما ببینید در جامعه ما سرمایه مبلغ‏ شدن چیست و مبلغ شدن از کجا شروع می‏شود؟ اگر کسی آواز خوبی داشته باشد و بتواند چهار تا شعر بخواند، کم کم به صورت یک مداح در می‏آید، می‏ایستد پای منبرها و شروع می‏کند به مداحی و مرثیه خواندن... کم کم چهاتا پامنبری جور می کند و از پله پایین می آید پله بالاتر، کم کم می آید بالاتر، و عوام مردم را جمع می کند و اکثر بانیان مجالس فقط روی یک مساله تکیه می کنند و آن جمعیت کشیدن است که چه کسی بهتر می تواند جمعیت جمع بکند. بابا آخر این جمعیت کشیدن برای حرف حسابی گفتن است. بعد که جمعیت جمع شد، چه حرفی می گوید! این خیانت است به اسلام. خیانت است نسبت به اسلام که از یک آواز گرم مطلب شروع بشود. این قاعده ای است که عمومیت دارد... اگر در اعصار گذشته، مبلغ شرایط سخت و سنگینی داشت، در زمان ما آن شرایط، ده برابر و صد برابر شده است.»



همچنین مشاهده کنید