سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

محبت فراوان پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س)


محبت فراوان پیامبر(ص) نسبت به فاطمه(س)

إذا اشْتَقْتُ إلی الجنَّهِٔ قَبَّلْتُ نَحْرَ فاطِمهَٔ
هنگامی که شوق بهشت در دلم پیدا می‏شود گلوی فاطمه را می‏بوسم!
همه مورخان و ارباب حدیث نوشته‏اند که پیامبر(ص) نسبت به …

إذا اشْتَقْتُ إلی الجنَّهِٔ قَبَّلْتُ نَحْرَ فاطِمهَٔ

هنگامی که شوق بهشت در دلم پیدا می‏شود گلوی فاطمه را می‏بوسم!

همه مورخان و ارباب حدیث نوشته‏اند که پیامبر(ص) نسبت به دخترش فاطمه‏(س) علاقه عجیبی داشت.

بدیهی است علاقه پیامبر تنها به خاطر رابطه پدری و فرزندی نبود، هر چند این عاطفه در وجود پیامبر(ص) موج می‏زد، اما تعبیرات و سخنانی که پیامبر(ص) به هنگام اظهار علاقه نسبت به دخترش فاطمه‏(س) بیان می‏کرد، نشان می‏داد که در اینجا معیارهای دیگری مطرح است. و:

این محبت از محبتها جدا است‏

حب محبوب خدا، حب خدا است‏

از میان روایات فراوانی که در این زمینه رسیده است کافی است به چند روایت زیر که در کتب معروف شیعه و اهل سنت آمده اشاره کنیم:

۱) ما کان أحد من الرجال أحبَّ ألی رسول اللّه مِنْ عَلیٍّ و لا مِنَ النساءِ أحبَّ إلیه مِن فاطمهٔ «احدی از مردان نزد پیامبر(ص) محبوبتر از امیر مؤمنان علی‏(ع) نبود و نه از زنان، محبوبتر از فاطمه(س).

جالب این است که این حدیث را گروه زیادی از عایشه نقل کرده ‏اند.

۲) هنگامی که آیه شریفه: لا تجعلوا دعاءَ الرسولِ بینکم کدعاءٍِ بعضِکم بعضاً (پیامبر را آن گونه که یکدیگر را صدا می‏زنید، صدا نزنید) نازل شد مسلمانان پیامبر(ص) را با خطاب «یا محمد» صدا نکردند، بلکه «یا رسول اللّه و یا ایها النبی» می‏گفتند.

فاطمه(س) می‏گوید:

بعد از نزول این آیه من دیگر جرأت نکردم پدرم را به عنوان «یا ابتاه» (پدرجان!» صدا کنم، و هنگام که خدمتش می‏رسیدم «یا رسول ‏اللّه» می‏گفتم.

یکی دوبار این خطاب را تکرار کردم، دیدم پیامبر(ص) ناراحت شد و از من روبرگردانید. دفعه سوم رو به من کرد و گفت:

یا فاطمهُٔ إنَّها لم تنزِل فیکِ و لا فی أهلکِ و لا نسلکِ، أنتِ مِنِّی و أنا مِنکِ، إنَّما نَزَلَتْ فی أهلِ الجفاء و الغِلظهِٔ مِنْ قریش!

ای فاطمه این آیه درباره تو نازل نشده، و نه درباره خاندان و نسل تو، تو از منی و من از توأم، این در مورد جفاکاران و تند خویان بی ادب از قریش نازل شده است!

سپس این جمله عجیب و روح پرور را افزود:

قولی: یا أبه! فإنَّها أحیا للقلبِ و أرضی للربِّ!

«بگو پدرجان! که این سخن قلب مرا زنده می‏کند و خدا را خشنود می‏سازد».

آری آهنگ دلنواز پدرجان فاطمه‏(ع) با روح پیامبر(ص) همان می‏کرد که امواج نسیم بهاری با شکوفه‏ های لطیف درختان.

۳) در حدیث دیگری آمده است پیامبر چنان مشتاق فاطمه(س)‏ بود که هر گاه به سفر می‏رفت آخرین کسی را که با او وداع می‏کرد زهرا(س) بود، و به هنگامی که از سفر باز می‏گشت نخستین کسی را که به دیدنش می‏شتافت فاطمه‏(س) بود.

۴) این حدیث را نیز بسیاری از محدثان شیعه و اهل سنت نقل کرده‏اند که پیامبر فرمود:

من آذاها فقد آذانی.

و من أغضبها فقد أغضبنی.

من سرَّها فقد سَرَّنِی.

و مَنْ ساءَها فقد ساءَنی.

هر کس او را آزار دهد مرا آزار داده است.

و هر کس او را خشمگین کند مرا خمشگین ساخته.

هر کس او را مسرور کند مرا مسرور ساخته نموده.

و هر کس او را اندوهگین سازد مرا اندوهگین ساخته است!

بدون شک شخصیت والای فاطمه(س)‏ علیها و آینده درخشان و مقام عرفان و ایمان و عبادتش اینهمه احترام را ایجاب می‏کرد. چرا که امامان، همه، از نسل او بودند. و بعلاوه او همسر بزرگمرد اسلام امیر مؤمنان علی‏(ع) بود.

اما پیامبر(ص) با این عمل می‏خواست حقیقت دیگری را نیز به مردم تفهیم کند و دیدگاه اسلام را در زمینه دیگری روشن سازد و انقلاب فکری و فرهنگی بیافریند و بگوید:

دختر موجودی نیست که باید زنده به گور شود.

ببینید من دست دخترم را می‏بوسم، او را بر جای خود می‏نشانم، و اینهمه عظمت و احترام برای او قائلم.

دختر انسانی است همچون سایر انسانها، نعمتی است از نعمتهای پرودرگار، موهبتی است الهی.

دختر نیز می‏تواند مانند پسر مدارج کمال را طی کند و به حریم قرب خدا راه یابد.

و به این ترتبیب شخصیت در هم شکسته زن را در آن محیط تاریک احیاء فرمود.