جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مانی و آیین مانویت


مانی و آیین مانویت

مانی کسی بود که در زمان ساسانیان به تبلیغ آیین خود پرداخت وتاثیر زیادی بر جامعه آن روز و ادبیات فارسی در قرنهای بعدی گذاشت

● شرح حال

مانی پسر فاتک یا فتق بن ابو برزام از حسکانیان بود،اصلیت پدرش را از همدان دانسته اند که سپس سرزمین بابل را برای سکونت انتخاب کرد.مادرش را به نامهای "میس"،"اوتاخیم" و مریم ذکر کرده اند.پدر و مادر وی هر دو از شاهزادگان اشکانی بوده اند.

درباره محل تولد مانی نظر واحدی وجود ندارد.ابوریحان بیرونی دانشمند نامدار،محل تولد وی را روستای "مردینو" واقع در قسمت شمالی بابل ذکر کرده است.تاریخ تولد مانی را بین سالهای ۲۱۶-۲۱۷ میلادی دانسته اند.هنگامیکه پدر مانی به بابل هجرت کرد با فرقه مغستله یا ماندائی (۱) آشنا شد،و آئین آنها را پذیرفت و مانی با این مذهب پرورش یافت.در سن ۱۲ سالگی فرشته "جنان النور" اولین وحی را توسط فرشته ای به نام "توم" بر مانی نازل کرد(توم در زبان نبطی به معنی قرین یا همزاد می باشد). در کتاب الفهرست ابن ندیم،شرح این وحی بصورت زیر آمده است:

"این جماعت را فراموش کن،تو از پیروان آن نیستی،راهنمائی به اصول اخلاق،پرهیز از شهوات،اینها وظایف تو است اما به خاطر نوجوانی تو،هنوز وقت آن نرسیده که آشکارا قیام کنی"(۲)

سپس مانی به مطالعه ادیان مختلف مشغول شد و با اصول و آداب و رسوم این ادیان آشنا شد تا اینکه بار دیگر در سن ۲۴ سالگی فرشته "توم" بر مانی نازل شد و دستور داد آئین مانویت را آشکار کند و آنرا نشر دهد.با این فرمان،مانی ابتدا خا نواده و نزدیکان را به این آئین جدید فراخواند،این گروه نخستین پیروان مانی محسوب می شوند.

در کتاب کفالایای مانی به زبان قبطی ،آمده است که مانی در زمان پادشاهی اردشیر به کشور هندوستان سفر کرد و طی یکسال اقامت خود فعالیتهای گسترده ای در زمینه نشر آئین مانویت انجام داد و از بین پیروان خود عده ای را برای اداره کار به نیابت برگزید.پس از مرگ اردشیر،شاهپور اول از مانی دعوت کرد تا به نزد وی برود، مانی دعوت شاه را پذیرفت و به پیشگاه پادشاه رفت ، مانی توانست شاه را تحت تاثیر عقاید خود قرار دهد "بر طبق نوشتجات قبطی مانوی، مانی سالیان دراز در معیت شاپور بود و در مسافرتهای وی و جنگهای او در مشرق و مغرب و روم نیز همراه او بوده است،در این مدت مانی فعالیتهای گسترده ای در نشر دین خود نموده و مبلغین و هیاتهایی به مشرق و مغرب ممالک خارج می فرستاد."(۳)

مانی کتاب "شاهپورگان" خود را به پادشاه تقدیم کرد.پادشاه با وجودی که نظر مساعدی نسبت به مانی داشت و از وی حمایت می کرد هیچگاه آئین مانی را به عنوان دین رسمی نپذیرفت.

پس از مرگ شاهپور در سال ۲۷۳ میلادی، فرزندش هرمز اول جانشین وی شد و روش مسالمت آمیز با مانی و یارانش در پیش گرفت اما پس از یکسال پادشاهی، فوت کرد و بهرام،دومین فرزند شاهپور،جانشین برادر شد.

موبدان و روحانیون زرتشتی که دارای مقام و منصب در دربار بودند و از طرفی مخالف دین جدید بودند بر علیه مانویان توطئه کردند تا جائیکه این توطئه منجر به قتل مانی و طرد پیروان وی از ایران شد . مانی که این خطر را احساس کرده بود راه سفر در پیش گرفت اما در حین سفر و پیش از رسیدن به مقصد،توسط ماموران شاه دستگیر و به دربار بازگردانده شد.

مانی به دربار بهرام بازگردانده شد و محکوم شد و به حبس افتاد و پس از مدتی تحمل شکنجه در زندان در سال ۲۷۶ یا ۲۷۷ میلادی،فوت کرد." یکی از اصحاب او به نام نوح زادک (یا به سریانی بارنوح)که تا دم آخر با او بود و حاضر و ناظر وقایع و شاهد وفات او بود شرح این مسافرت و رسیدن مانی به حضور شاه و رفتارهایی را که با او شد ، نوشته و برای ما گذاشته است که در یک اثر پارتی بدست آمده است"(۴)

پس از قتل مانی جانشینان و پیروان وی که مورد تعقیب و آزار و اذیت واقع شدند بناچار از ایران بسوی نواحی شرقی و ترکستان چین گریختند این مخالفتها در دوره های بعد نیز ادامه داشت.

بر اساس فرمان امپراطور روم در سال ۲۹۷ میلادی می بایست تمام برگزیدگان مانی به قتل برسند و کتابهای آنها معدوم و اموالشان مصادره شود و تمام پیروان تبعید شوند که همه این اقدامات انجام شد

در دوره خلافت عباسیان،بعضی فرمانروایان چون المهدی و المقتدر با خشونت زیادی با مانویان برخورد کردند و مجازاتهای شدید برای آنان در نظر گرفتند.این سختگیریها در دوره المقتدر موجب شد که بسیاری از مانویان مجبور شدند به نواحی شرقی بگریزند و کسانیکه باقی ماندند دین خود را پنهان کردند.این ندیم در این باره گفته است:

"من در عصر معزالدوله (۳۲۰- ۳۵۶ )در شهر بغداد سیصد تن از مانویان را می شناختم اما در این زمان (۳۷۷-۳۸۵)در بغداد پنج نفر مانوی پیدا نمی شود و مانویان خراسان خود را جاری نام نهاده و در روستای سمرقند و صغد و خاصه در نبونکث هستند."(۵)

علاوه بر این در سال ۷۳۲ میلادی امپراتور چین دین مانی را مردود و عقاید آنان را انحرافی دانسته و به اعتقاد وی این دین موجب به بیراهه کشیدن مردم می شود،پس فرمان منع مانویت را صادر کرد.فرمان امپراتور و مخالفت بودایی ها و پیروان کنفسیون،دین مانویت را به دینی زیرزمینی تبدیل کرد و با شکست ایغورها در قرن ۹میلادی قدرت سیاسی آنان بکلی از بین رفت.

● محدوده گسترش مکتب مانی

محدوده گسترش مانویت بسیار وسیع بود این آئین در زمان حیات مانی (دوره ساسانیان) از جانب شرقی تا ناحیه سغد گسترش یافت و پیروان زیادی پیدا کرد.در قرن سوم هجری از غرب امپراطوری روم به مصر کشیده شد و از مصر تا شمال آفریقا و اسپانیا گسترش یافت.در قرن ۴ و ۵ میلادی به حداکثر پیشرفت رسید و عربستان و اردن را فراگرفت.از جانب سوریه به آسیای صغیر و کشورهای یونان و ایتالیا و فرانسه رسد و در شکست چین از اعراب این دین جزء ادیان مجاز کشور چین شمرده شد ولی همانطور که پیش از این ذکر شد در سال ۷۳۲ میلادی امپراطور چین فرمان منع این دین را صادر کرد. در قرن هشتم میلادی در ناحیه ترکستان چین و در حیطه فرمانروای ترکهای ایغور، مانویت یک قرن به عنوان دین رسمی درآمد اما در نهایت با شکست ایغورها،آنان قدرت سیاسی خود را از دست دادند و گفته شده است که مانویت تا ۱۲ قرن ادامه داشته است.

● اعتقادات و باورها و آداب و رسوم مانی

در پژوهش های اولیه محققان،آئین مانویت را متشکل از اعتقادات ادیان زرتشتی،بودائی و مسیحیت دانسته اند و به اعتقاد این محققین اساس و پایه این مکتب بر مبنای دین زرتشت بنا شده است ،اما در تحقیقات بعدی،محققین دریافتند که دین مسیحیت عنصر اصلی مانویت را تشکیل می دهد.

پژوهشگر گرامی آقای سید حسن تقی زاده معتقد است "هیئت مجموعه تعلیمات مانوی معجونی است از ترکیب (syncretism) مسیحیت "گنوسی" سوریه و بین النهرین و عقاید بابل و هلنی یا یونانی جدید و عقاید زرتشتی و غیر زرتشتی."(۶)

دانشمند بزرگ ابوریحان بیرونی در کتاب آثارالباقیه خود این اعتقادات عجیب و غریب و پیچیده را هذیان و سفه نامیده است.

بهر حال هدف اصلی مانی از بکارگیری و ترکیب مکتبهای مختلف زرتشتی،مسیحی و غیره و بکار بردن اصطلاحات زبانی پیروان این ادیان این بوده است که بین این گروهها ارتباط نزدیک برقرار نماید تا دین خود را هرچه بیشتر نشر دهد.

نور و ظلمت یا خیر و شر عناصری هستند که پایه و اساس دین مانی را تشکیل می دهد.نام دیگر این دو عنصر قدیم و ازلی،خدا یا ماده است که هر کدام دارای قلمرو مستقلی بوده است بطوریکه در قلمرو نور و خیر،صلح و آرامش و خوبیها جریان دارد و پدر عظمت بر آن حاکم است و همه پلیدیها در قلمرو ظلمت و شر که نقطه مقابل قلمرو نور است وجود دارد و شیطان و اهریمن بر آن حاکم است و در تعارضیذکه میان موجودات این دو قلمرو پیش می آید پدر عظمت بر شیطان و اهریمن پیروز می شود و جهان آفرینش خلق می گردد.

انسان در آئین مانویت متشکل از من خدایی و من شیطانی است به عبارت دیگر دو عنصر خیر و شر در نهاد انسان است و آنچه که موجب نجات وی از اهریمن و بدی است.گنوس یا نور باطن است که بر ماده غلبه می کند و روح به جایگاه اصلی خود رجعت می کند.

همچنین در اعتقاد مانویت روح پاک بدون آلودگی به گناه بارها در اجساد مختلف به دنیا می آید و دوره سخت سنسارا را می گذراند.

پیروان مانی متشکل از دو گروه راهب ها و پیروان عادی بودند و گویا این روش تبعیت از دین بودا است.گروه راهب ها با نامهای برگزیدگان یا متقین و گروه پیروان عادی را نغوشکان یا مستمعین می گفتند این دو گروه هر کدام وظایف متفاوتی داشتند.در حقیقت وظایف اصلی و دشوارتر را گروه برگزیدگان بر عهده داشتند که شامل انجام عبادات و فرائض دینی مثل نماز و روزه بود و آنان از داشتن حرفه محروم بودند.همچنین حق تشکیل خانواده و ازدواج نداشتند و می بایست از خوردن گوشت و آسیب رساندن به حیوانات و نباتات پرهیز کنند در حالیکه نغوشکان در انجام یا عدم انجام این امور آزاد بودند و تنها وظیفه حمایت و خدمت برگزیدگان و تهیه و تدارک غذا برای آنان را بر عهده داشتند.

● هنر مانی و انعکاس آن در ادب فارسی

در آثار ابوریحان بیرونی و ابن ندیم و مسعودی مطلبی درباره نقاشی مانی نیامده است و بنظر می رسد که مانی برای اینکه افراد عادی بتوانند بخوبی پیامهای وی را درک کنند و برای آنان قابل فهم باشد این پیامها را با تصاویر زیبای مینیاتوری می آراست. میرخوند مورخ در این مورد چنین گفته است:"مانی نقاشی بی همتا بود او قادر بود با انگشتش دایره ای به قطر ۵۷۵ سانتیمتر رسم نماید و پس از بررسی دقیق کمترین ناموزونی یا خطا در محیط دایره مشاهده نمی گردد."(۸)

در آثار کشف شده کتابهایی با جلد اعلاء و تصویر مینیاتوری با خطی خوش بدست آمده و گویای آنست که پیروان مانی که در دوره هایی که در دربارها نفوذ داشتند از این هنر که بیشتر خاص دربار بود برای آثار خود بهره می گرفتند.

شیوه بکارگیری این هنر را پیش از مانی،یونانیان و یهودیان منطقه بین النهرین بکار می بردند و گویا مانی از آنان اقتباس کرده بود.

مانی علاوه بر نقاشی به هنر موسیقی نیز علاقه داشت و پیروانش آنرا هدیه آسمانی و منبع الهی می دانستند.

همانطوری که پیش از این ذکر شد در آثار ابوریحان و ابن ندیم و مسعودی مطلبی درباره نقاشی مانی نوشته نشده است،اما در ادبیات فارسی به دلیل نزدیکی ماخذ ادبیات به خراسان و کانون مانویان،شاعران ایرانی از مانی و هنر وی در اشعار خود یاد کرده اند و بیشترین شهرت وی در ادبیات فارسی به مناسبت کتاب ارژنگ یا ارتنگ وی است که دارای نقوش بسیار زیبا بود.

چو من نقش قلم را در کشم رنگ

کشد مانی قلم در نقش ارژنگ(۹)

گرچه از انگشت مانی بر نیامد چون تو نقش

هر دم انگشتی نهد بر نقش مانی روی تو(۱۰)

اگر باور نداری رو از صورتگر چین پرس

که مانی نسخه می خواهد ز نوک کلک مشکینم (۱۱)

اما گروهی از حکما چون ناصر خسرو مانی را مردی دروغگو خوانده اند همچنین بسیاری از حکمای شرق از جمله شیخ اشراق وی را ملحد و دهری نامیده اند.

دروغگوی به آخر نکال و شهره شود

چنانکه سوی خردمند شهره شد مانی

در سخن و نسخه من گشته خوار

نامه مانی و نگارش نکال (۱۲)

در شاهنامه فردوسی وصف مانی بدین صورت آمده است:

بیامد یکی مرد گویا ز چین

که چون او مصور نبیند زمین

به صورتگری گفت پیغمبرم

ز دین آوران جهان برترم

ز چین نزد شاپور شد بار خواست

به پیغمبری شاه را بار خواست

زمانی برآشفت پس شهریار

برو تنگ شد گردش روزگار

چو آشوب گیتی سراسر بدوست

بباید کشیدن سراپاش پوست

بیاویختند از در شارسان

دگر پیش دیوار بیمارسان

بگردند چونان که فرمود شاه

باویختندش بدان جایگاه(۱۳)

شاعران و ادیبان گاه وی را نقاشی چیره دست و ماهر و زمانی دروغگو و گاه نیز بت پرستی از سرزمین چین خوانده اند.مانی علاوه بر نقاشی از استعداد ادبی بهره داشت و برای دلنشین ساختن مواعظ خود از تمثیلها و تشبیهات استفاده می کرد و مزامیر مذهبی و مقدس کشف شده به زبان قبطی این امر را ثابت می کند.

برای مثال مانی دو اصل خیر و شر یا نور و ظلمت را به درختان تناوری که اولی به درخت زندگی و دیگری را به درخت مرگ تشبیه کرده که ثمره آن دو،خوبی و بدی است و در ترجمه وصف درخت زندگی که شعری دوازده سیلابی با قافیه آزاد است،آمده است:

"خورشید روشن و بدر (پر ماه) برازنده از تنه درخت (که درخت نور و خوبی باشد) تابش و برازندگی دارند.

مرغان صبح خیز به روشن شادی سخن سر کنند،کبوتر و طاوس گونه گون سخن سرایند.

دختران زیبا،آوازه و سرود برآورند،این همه درخت تناور را ستایند و درود گویند."(۱۴)

● خط و آثار مانی

در آثار کشف شده شهر تورفان (۱۵ ) نمونه هایی از سرودهای دینی و اشعاری درباره مانویت وجود دارد که این آثار باقی مانده،قدیمیترین نمونه زبان سغدی و خط آرامی را نشان می دهد.

این آثار نشان می دهد که وی با جایگزین کردن خط سریانی یا آرامی شرقی بجای خط پهلوی و سازگار کردن الفبای دو زبان سریانی و ایرانی و نشان دادن حرکات و اصوات کلمات پهلوی با حروف مصوته سریانی،کمک بزرگی به زبان ایرانی کرده زیرا موجب متروک شدن "هزاورش" زبان پهلوی شده است و بدین طریق کلمات مشکل و مشکوک پهلوی بصورت صحیح خوانده می شود.

پیروان مانی که به زبان سغدی تکلم می کردند از الفبای مانی خطی ایجاد کردند که این خط را اقوام آسیای مرکزی بکار می بردند.ریشه خط ایغوری اقوام ایغور،تاتار و مغول از آن خط است.

ابن ندیم در کتابی که در سده چهارم هجری نوشته آثار مانی را شامل هفت کتاب و هفتاد و پنج رساله ذکر کرده است،یکی از کتابها به زبان فارسی و شش کتاب دیگر به زبان سریانی است.برخی از این آثار را که به زبان عربی ترجمه شده بود ابوریحان بیرونی برای مطالعه و پژوهش در اختیار داشت.

آثار مانی عبارتند از:

"شاهپورگان" تنها کتابی است به زبان فارسی میانه نوشته شده بود و مانی آنرا به شاهپور اول هدیه کرده است.مطالب این کتاب درباره معاد است.

"انجیل زنده" یا "انجیل جاودان" یا "انجیل کبیر" اثری به زبان سریانی است که اصول دینی مانی را بیان کرده و قسمتهایی از آن جزء آثار بدست آمده تورفان است.

"ارژنگ" یا "ارتنگ" که پیش از این ذکر آن به میان آمد و ضمیمه انجیل جاودان است.کتاب ارژنگ با تصاویر و نقوش زیبای خود درک مفاهیم و مطالب انجیل جاودان را برای مخاطبان عامی آسان می کرد.

"کفالایا" KEPHALAYA مجموعه ای از خطابه های آموزشی و وصف مکالمات مانی است این اثر پس از مرگ مانی توسط شاگردان وی جمع آوری شده است.

"گنجینه حیات" اثر دیگر مانی است.ابوریحان بیرونی در کتاب "ماللهند" برگی از این کتاب را نقل کرده است.

"پراگماتیا" اثر دیگری است که شامل دستورات اخلاقی و دینی است.

"اسرار" کتاب دیگری است با ۱۸ فصل،گویا هدف از نوشتن این کتاب، مقابله با کتابی به همین نام بوده است.

علاوه بر آثار یاد شده مجموعه ای از نامه های مانی و جانشینان وی را می توان جزء آثار مانی شمرد،نام این رسالات در الفهرست ابن ندیم مذکور است.

هما آقاجعفری

کارشناس ارشد ادبیات فارسی

پی نوشت:

۱.مغتسله یا ماندائی:مغتسله یا ماندائی همان صائبین هستند که در قران ذکر آنها آمده،فرقه واسطه بین یهودیان و مسیحیان اند.(با تلخیص از لغت نامه دهخدا)

۲.گرن،ویدن،مانی و تعلیمات او- مترجم نزهت صفای اصفهانی – ص ۴۰

۳.تقی زاده،سید حسن- مانی و دین او (دو خطابه در انجمن ایرانشناسی- فراهم آورنده احمد افشار شیرازی) چاپخانه مجلس-۱۳۳۵-ص۱۰

۴.همان ماخذ-ص ۱۲

۵.بهار،ملک الشعرا – زندگی مانی – تهران مطبعه مجلس – ۱۳۱۳-ص۳۷

۶.تقی زاده،سید حسن-مانی و دین او-ص۳۰

۷.گنوس: گنستیکی یا گنوسی – طریقه مذهبی مبنی بر ثنویت.این مذهب در قرن دوم میلادی در کشور روم توسعه یافت(با تلخیص از لغت نامه دهخدا)

۸.مانی و تعلیمات او – گرن،ویدن- صفحه ۳۹

۹.گنجوی،نظامی-خسرو و شیرین- به کوشش عبدالمحمد آیتی-شرکت سهامی کتابهای جیبی با همکاری انتشارات امیر کبیر- تهران- ۱۳۷۰- ص ۲۷- بیت ۲۱۱

۱۰.سعدی،دیوان غزلیات- کوشش دکتر خطیب رهبر – تهران- انتشارات مهتاب- ص ۷۱۰- بیت ۳

۱۱.حافظ،دیوان غزلیات- مصحح قزوینی- دکتر قاسم غنی-نشر اروین-تهران ۱۳۷۳- ص۱۹۸

۱۲.قبادیانی،ناصر خسرو-مصحح سید نصرالله تقوی-انتشارات امیرکبیر-تهران-چاپ چهارم-سال ۱۳۵۵-ص ۴۵۵و۲۵۱

۱۳.فردوسی،شاهنامه-کوشش پرویز اتابکی-انتشارات علمی فرهنگی-تهران-۱۳۷۵-جلد سوم-ص۶۲۰

۱۴.بهار،ملک الشعرا-زندگانی مانی-ص۵۰

۱۵.تورفان شهری است در ایالت ترکستان چین که امروز خراب شده است.این شهر تا مدتها در دست ایرانیان و مانویان بود.(با تلخیص از لغت نامه دهخدا)

سایر منابع:

۱.رضایی،عبدالعظیم-اصل و نسب و دین های ایرانیان باستان-چاپ سوم-۱۳۷۴

۲.مانی به روایت ابن الندیم-مترجم محسن ابوالقاسمی-انتشارات طهوری-تهران-۱۳۷۹