سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

نگاهی به پیشینه و مظاهر تهاجم فرهنگی


نگاهی به پیشینه و مظاهر تهاجم فرهنگی

بررسی این مسئله که پیشینه و سابقه تاریخی هجوم فرهنگی از کجا آغاز گشته است در کتب و اسناد تاریخی کاری وقت گیر و زمان بر است ولی در قرآن کریم این مسئله بیان گشته است

بررسی این مسئله که پیشینه و سابقه تاریخی هجوم فرهنگی از کجا آغاز گشته است در کتب و اسناد تاریخی کاری وقت گیر و زمان بر است ولی در قرآن کریم این مسئله بیان گشته است. در سوره انعام آیه ۱۱۲ آمده است: "و کذلک جعلنا لکلّ نبیٍّ عدوّاً شیاطین الانس و الجنّ". خدای متعال در کیفیت تشکل جوامع و قشربندی و وجود عوامل حق و باطل در جامعه می‌فرماید که ما همیشه در جوامع انسانی یک گروه از انبیای حق‌پرستان و مصلحان آنها را قرار داده‌ایم و بر اساس یک تدبیر تکوینی الهی، عده ای از شیاطین در مقابل آنها صف آرایی کرده اند، نه تنها شیاطین جنی یعنی ابلیس ها بلکه حتی شیطان های انسی. خود نیز می‌فرماید: "شیاطین الانس و الجن" انبیا و یارانشان از خدا الهام می گیرند و هدفشان هم هدفی الهی است: رشد دادن جامعه و رساندن آن به کمال انسانی. هدف از آفرینش انسان این است که با اختیار خود راهی را انتخاب کند و چون انسان باید رشد اختیاری پیدا کند همیشه باید دو راه در مقابل او باشد تا یکی را انتخاب کند. اگر خداوند متعال فقط انبیا را می‌فرستاد بعد ایمان تقویت می شد و بر کفر برتری پیدا می‌کرد. اگر هم آنها را نمی فرستاد عامل کفر برتری می یافت‎ ‎‏ و توازن بر هم می خورد. همواره در تاریخ دو گروه حق و باطل وجود داشته است. در آیه شریفه ای که ذکر شد، به نوع فعالیت شیاطین و اصلی ترین کاری که انجام می دهند اشاره شده است بیان آن مسائل توسط قرآن برای هدایت ماست تا بدانیم که چه دشمنانی در کمین ما هستند و بدانیم که چگونه در مقابل آن ها موضع گیری کنیم. شیاطین انس در مقابل انبیاء به دشمنی بر خاسته اند، وسیله کارشان به تعبیر قرآن "یوحی بعضهم الی بعضٍ زخرف القول غروراً" است؛ یعنی با حرف ها و سخنان زیبا و فریبنده به یکدیگر الهام می کنند.

استفاده از سخن زیبا و خوش ظاهر اما بی باطن و بی مغز کار شیاطین است.به عنوان جمله ای معترضه خداوند در انتهای این آیه می فرماید: "و لو شاء ربّک ما فعلوه فذرهم و ما یفترون". این جزو تدبیر تکوینی الهی است که در طول تاریخ دو دسته حق و باطل به وجود می آیند. هدف شیاطین از اعمال روش های گوناگون برای جلب طرفداران خود این است که آن دسته از مردمی را هنوز به آخرت ایمان ندارند و یا به صورت کامل ایمان نیاورده اند؛ بفریبند. اما کسانی که دارای ایمان هستند و به ماورای این عالم اعتقاد دارند گول وسوسه ها و تبلیغات شیاطین انسان نما را نمی خورند. به طور کلی در طول تاریخ شیاطین جن و انسان در کمین هستند تا با ترفندها و دسیسه های گوناگون افراد سست ایمان را به دام بیندازند. آنها در این مسیر از برنامه ها، وعده‌ها و تبلیغات گسترده استفاده می کنند، چنان که در زمان آغاز بعثت پیامبر‌(ص)، مشرکان از ترفندها، وعده و وعید و روش های تبلیغی و تهدیدی جهت به دام انداختن مردم و جلوگیری از ایمان آوردن آنها به خداوند و پیامبر (ص) استفاده کردند و در این مسیر افراد مومن و سست ایمان از یکدیگر متمایز گشته اند.

در جهان امروز نیز دشمنان اسلام و مستکبران جهانی از تبلیغات و برنامه های گسترده جهت تضعیف و شکست اجتماع مسلمانان استفاده می نمایند و با تهاجم فرهنگی سعی در تضعیف عرصه های اقتصادی، صنعتی، نظامی و اجتماعی مسلمانان دارند. پس پاسخ این سوال که هجوم فرهنگی از چه زمانی شروع شده است این است که از ابتدای تاریخ زندگی اجتماعی انسان همه افراد بشر در گروه حق و باطل قرار داشته اند و از همان ابتدا هم تهاجم فرهنگی وجود داشته است.از سوی دیگر در تعالیم و آموزه های دینی به حفظ فرهنگ معنوی و دینی و عملی کردن آن در جامعه توصیه و سفارشات فراوانی شده است.

مسلمانان باید از اختلاط فرهنگ غنی اسلام با فرهنگ دشمنان و کفار پرهیز کرده و سعی در حفظ و نگهداری آن نمایند. قابل تامل است که خداوند نمی فرماید کار شیاطین، جن و انس آن است که حق دیگران را تضعیف کنند، ظلم نمایند یا قتل و غارت کنند، بلکه کار شیاطین را هجوم فرهنگی قلمداد می کند. آنان فکر و اندیشه را عوض می کنند تا نگذارند ایمان به آخرت، بینش معنوی، ارزش های والا و فوق مادی برای انسان ها مطرح شود. آنها تمام فعالیت های خود را متوجه این مسئله ساخته اند، چون اگر تهاجم فرهنگی واقع شد در سایر قسمت ها نیز به پیروزی رسیده‌اند آنچه در مقابل مفاسد، اشتباهات و سوء استفاده های مستکبران مانند سدی ایستاده است افکار و اعتقادات صحیح و باورهای اصیل است. با وجود اینهاست که آنان نمی‌توانند به اهداف خود نایل شوند. از این رو تلاش می کنند که این دژ محکم را تسخیر کنند. پس اصلی ترین کاری که دشمنان انبیاء در سطح اجتماعی انجام می دهند، تاثیر گذاردن بر اندیشه هاست.مظاهر هجوم فرهنگی در هر زمانی متناسب با وضعیت همان زمان خواهد بود. البته گذشته ها برای ما مطرح نیست.

آنچه برای ما مطرح می باشد این است که بدانیم مظاهر هجوم فرهنگی در جامعه ما و در وضعیتی که اکنون در آن زندگی می‌کنیم چیست. محورهای اصلی بحث در سه بخش خلاصه می شود: بینش ها و باورها؛ گرایش ها؛ رفتارها و کردارها.در بخش باورها، دشمنان سعی می کنند که بینش ما را نسبت به هستی و انسان تغییر دهند. اگر دشمنان بخواهند اعتقاد ما را نسبت به خدا، آغاز و انجام جهان، معنویات، روح، فرشته، وحی، حساب و کتاب عوض کنند اول تلاش می کنند که این مسائل را افسانه، خیالبافی و خرافه معرفی نمایند؛ مثلاً می گویند واقع بین باش، درست و منطقی فکر کن، این حرف ها ایده آلیستی است، ماورای طبیعت نامحسوس است، این مسائل خیالبافی است، اگر به صورت محیطی بر این مسائل کار شود متاسفانه می تواند بر جوانان اثر بسیاری داشته باشد.

به کسی که ارتباط قلبی و معنوی درستی با ماورای این عالم پیدا نکرده است تلقین می کنند که همه این حرف ها خیالات است؛ عده ای نشسته اند و این مسائل را برای خود بافته اند؛ اصلاً آدمیزاد نمی تواند اعتقاد جزمی پیدا کند، به هیچ چیز نمی توان یقین پیدا کرد، در فرهنگ غربی "دگماتیست" یعنی کسی که بر اعتقادات جزمی تکیه دارد و حاضر نیست از آنها دست بردارد مانند یک فحش است، اما قرآن در توصیف پرهیزکاران می فرماید: "و بالاخره هم یوقنون". وقتی هم می خواهند مردمی را مورد مذمت خود قرار دهد می فرماید: "بل هم فی شکّ" در شک و سرگردانی به سر می برند. "بل هم منها عمون".‏

محمد رضا اکبرپور