جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عاشورادر مکتب عقل و اخلاق


عاشورادر مکتب عقل و اخلاق

عقیده به مبدا و معاد مهمترین عامل جهاد وفداکاری در راه خداست چنین اعتقاد در کلمات امام حسین ع واشعار و رجزهای او و یارانش ,نقش محوری دارد و به برجسته ترین شکل خود را نشان می دهد

امام حسین (ع) تنها تکیه گاهش خدا بود ، نه نامه‌ها ،نه حمایت‌ها ونه شعارها. وقتی سپاه حر راه را برکاروان امام بست حضرت ضمن خطابه‌ای که درباره حرکت خویش و امتناع از بیعت و مستند به نامه کوفیان بود ،ضمن گلایه از عهد شکنی کوفیان فرمود :” تکیه گاهم خداست و او ما را بی‌نیاز می‌کند “سیغنی الله عنکم” و در ادامه راه نیز وقتی باعبدالله مشرقی ملاقات کرد و او و همراهش اوضاع کوفه و گردآمدن مردم را برای جنگ با آن حضرت بیان کردند پاسخ امام این بود که “حسبی الله و نعم الوکیل” صبح عاشورا نیز وقتی سپاه کوفه با همهمه رو به اردوگاه تاختند دستان نیایشگر امام حسین (ع) رو به آسمان‌ها بود وی چنین گفت:( خدایا! درهر گرفتاری و شدت تکیه‌گاه و امیدم تویی و در هر حادثه که برایم پیش آید پشتوانه منی چه بسا در سختی‌ها و گرفتاری‌ها که تنها به درگاه تو روی آورده و دست نیاز و دعا به آ‌ستان تو گشودم و تو آن را برطرف ساختی...) بی‌شک چنین دیدگاهی می‌تواند الگوی جنبش‌های اصلاحی حتی بعد از قرن‌ها شود وتکیه بر عنصر اخلاق واعتقاد واتکال به خدا قیام آن حضرت را به الگویی بی‌بدیل در تاریخ بشر مبدل ساخته لذا با چنین زمینه‌ای بر آن شدم تا این حماسه را در آینه عقل اعتقادی واخلاق بررسی کنم .

● عاشورا در مکتب عقل واعتقاد :

▪ مبدا ومعاد:

عقیده به مبدا و معاد مهمترین عامل جهاد وفداکاری در راه خداست چنین اعتقاد در کلمات امام حسین(ع) واشعار و رجزهای او و یارانش ،نقش محوری دارد و به برجسته‌ترین شکل خود را نشان می‌دهد.امام حسین (ع) روز عاشورا وقتی بی‌تابی خواهرش را می‌بیند این فلسفه بلند را یادآور می‌شود و می‌فرماید : (خواهرم خدا را در نظر داشته باش بدان که همه زمینیان می‌میرند، آسمانیان هم نمی‌مانند هرچیزی جز وجه خدا که آفریدگار هستی است از بین رفتنی است .خداوند دوباره همگان را برمی‌انگیزد...)

درسخن دیگری که درشب عاشورا با اصحاب خویش فرمود باز هم تاکید بر همین محورها را می‌بینیم از جمله اینکه : “بدانید که شیرینی وتلخی دنیا ،خواب است و... بیداری در آخرت است. رستگار کسی است که به فلاح آخرت برسد، بدبخت کسی است که به شقاوت آخرت گرفتار آید.” باور به معاد ،رشته‌های علقه انسان را از دنیا می‌گسلد و راحت‌تر می‌تواند در مسیر عمل به تکلیف از جان بگذردامام در اشعاری که پس از شنیدن خبر شهادت مسلم‌بن عقیل از فرزدق در مسیر راه کوفه شنید، به این جلوه تابناک اشاره فرمود: ( اگر دنیا ارزشمند به حساب آید سرای آخرت که خانه پاداش الهی است ، برتر ونیکو است واگر بدن‌ها برای مرگ پدید آمده‌اند پس شهادت در راه خدا برتر است .) بااین دید امام(ع) شهادت خود وهر یک از همراهانش و دودمانش را رسیدن به ابدیتی می‌دانست که آرمیدن درجوار رحمت الهی و دیدار با رسول خدا و دست یافتن به بهشت برین را دارا بود . در رجزهای یاران امام نیز تکیه بر مبادی اعتقادی و پیوند زدن مبارزه با انگیزه اعتقادی و باور داشت قیامت وامید به پاداش خدا ورضای الهی و رسیدن به بهشت برین موج می‌زند به‌عنوان نمونه وقتی عمروبن خالدازری به میدان رفت در رجز خویش گفت :” ای جان ! امروز به سوی خدای رحمان ، روح وریحان می‌روی و آنچه را که در اوج تقدیرت از پاداش‌های الهی نوشته شده در می‌یابی پس بی‌تابی مکن ، که هر زنده‌ای مردنی است.”

▪ رسالت پیامبر

در عصرپیامبر هر چند به ظاهر همه او را قبول داشتند و مطیع او بودنداما در عصر پس از او است که دچار تجزیه شدند. برخی به سنت و دین او وفادار ماندند. برخی در پی احیای جاهلیت‌های رنگ باخته و بی‌روح راه افتادند. پیدایش ضلالت ،بدعت ،‌حیرت و جهالت نوعی انشعاب در پیروان اسلام بود و جنگیدن با ذریه پیامبر ، خروج از دین وانکار رسالت آن حضرت بود. حضرت سیدالشهدا در مکه با ابن‌عباس درباره امویان حاکم صحبت می‌کرد حضرت از وی پرسید: نظر تو درباره کسانی که پسردختر پیامبر را از خانه ، وطن و زادگاهش بیرون کرده و او را آواره دشت و بیابان کردند و در پی کشتن او و ریختن خونش هستند چیست؟ درحالی که این پسر پیامبر نه برای خدا شریکی قائل شده ، نه غیر خدا راسرپرست خویش گرفته و نه ازآئین پیامبر خدا فاصله گرفته است. ابن ‌عباس گفت: (درباره آنان چیزی می‌گویم جز این آیه قرآن آنان به خدا وپیامبرش کافر شدند و نماز را جز به کسالت به جا نمی‌آورند...) امام حسین(ع) فرمود: خدا شاهد باشد ابن‌عباس به صراحت به کفر آنان نسبت به خدا و رسول گواهی داد.در طول این سفر نیز امام (ع) و خاندانش پیوسته از رسول الله یاد می‌کردند و خود را از نسل آن پیغمبر پاک معرفی می‌کردندو کرامت و شرافت خویش را در آن می‌دانستند که وارث و ذریه آن فرستاده الهی‌اند . این نیز نیشتری بود برغده‌های کینه‌آلود امویان نسبت به دین خدا وعترت پیامبر (ص.)

▪ شفاعت

مقام شفاعت برای پیامبر وخاندان او ثابت است .در قیامت هنگام حسابرسی نیز مواجه‌ انسان‌ها باپیامبر وآل او حتمی است و نقادی عملکرد دنیوی درآخرت است. طرح مسئله شفاعت یا برخورد با پیامبر(ص) در قیامت توجه دادن به این بعد اعتقادی است. در کوفه وقتی امام سجاد(ع) با آن حال رقت بار و دست بسته و زنجیری برگردن آوردند حضرت ضمن اشعاری که می‌خواند که یکی هم این بود:

“لو اننا ورسول الله یجمعنا

یوم القیامه ما کنتم تقولینا”

( اگر روز قیامت ما و پیامبرخدا دریک جا جمع شویم شما چه خواهی گفت؟ و چه خبری برای گفتن یا عذرخواهی دارید)در سخنانی هم که حضرت زینب(س) درکوفه داشت از جمله به این شعر توسل جست که :

“ماذا تقولون از قال النبی لکم

ماذا فعلتم وانتم آخرالامم “

(آنگاه که پیامبر (در قیامت ) به شما بگوید: چه کردید؟ شما که امت آخرالزمان هستید؟شما چه جواب خواهید داد؟)یادآوری موضوع اعتقادی شفاعت نوعی ملامت بر عملکرد دشمنان نیز بود چرا که جنایت آنان نسبت به ذریه پیامبر با وضع امتی که به شفاعت آن حضرت اعتقاد داشته باشند ناسازگار است. درخواست شفاعت وامید به آن نیزکه در زیارتنامه‌ها آمده است همین اثر تربیتی را دارد .” اللهم ارزقنی شفاعه الحسین یوم الورود “

▪ امامت

فلسفه سیاسی اسلام برای مدیریت جامعه بر مبنای دین در قالب و شکل امامت تجلی می‌کند.از این‌رو از شاخصه‌های امامت نیز همچون نبوت علاوه بر صلاحیت‌های علمی و تقوای “جعل الهی “ و “نصب” است. اهل بیت پیامبر (ص) به لحاظ صلاحیت‌های بیشتر و نزدیکی بیشتر به سرچشمه دین ،شایسته‌تراز دیگران برای تصدی زمامداری مسلمین‌اند .آنچه در غدیر خم اتفاق افتاد تاکیدی مجد برای چندمین بار بودکه رسالت پیشوایی امت پس از رسول خدا(ص) بر عهده امام برتر و شایسته‌ترین فرد پس از آ‌ن حضرت امیرالمومنان علی (ع) است. هر چند که عده‌ای با راه‌اندازی غوغای سقیفه مسیر امامت مسلمین را در مسیر دیگری انداختند وامت را از امامت علی(ع)محروم کردند ولی این حق از آن حضرت بودو خود او پیش ازرسیدن به خلافت و پس ازآن در درگیری ومناقشاتی که با خلفا و معاویه داشت و پس از شهادتش امامان دیگر شیعه پیوسته بر این حق راستین تاکید کرده‌اند و آن را حق مسلم خویش و دیگران را غاصب دانسته‌اند . قیام عاشورا جلوه‌ای از این حق خواهی و باطل ستیزی در ارتباط با این والاترین رکن جامعه اسلامی بود. گرچه امام مجتبی (ع) بنا به مصالح وشرایطی با معاویه قرار داد صلح امضاکرد.امام حسین (ع) نیز تا وقتی معاویه زنده بود به عهدنامه برادر شهیدش وفادار ماند اما این خاندان پیوسته نسبت به امامت مسلمین و منصب خلافت مدعی بوده‌اند و پیوسته می‌کوشیدند درحد توان وامکان با بیدارسازی مردم و تهیه مقدمات و زمینه‌چینی‌های لازم این عنصر مهم ورکن اساسی اسلام را جامع عمل بپوشانند.امام حسین(ع) در مسیر راه کوفه پس از برخورد با سپاه حر در خطابه‌ای که پس ازبرگزاری نماز جماعت خطاب به آنان ایراد نمود فرمود: ای مردم! اگر تقوای خدا پیشه کنید و حق رابرای صاحبانش بشناسید. خدا از شما بیشتر راضی خواهد بود. ما دودمان پیامبریم و به عهده‌داری این امر ( حکومت ) و ولایت بر شما از دیگرانی که به نا حق مدعی آنند و در میان شما به ستم و تجاوز حکومت می‌کنند سزاوارتریم. در نامه‌ای که پس از برخورد با سپاه حر به بزرگان کوفه می‌نویسد پس ازبر شمردن اینکه این جماعت(زمامداران اموی) پیرو شیطانند و حدود الهی راتعطیل کرده و فساد راآشکار ساخته و حلال را حرام وحرام الهی را حلال کرده و بیت‌المال را برای خود برداشته‌اند می‌فرماید:” انی احق بهندا الامر توابتی من رسول الله “ و خود را به خاطر نزدیکتر بودنش به پیامبر برای حکومت بر مسلمین شایسته‌تر می‌بیند. در نقل دیگری نیز آمده است که حضرت فرمود: به خدا قسم من به خلافت شایسته‌ترم پدرم بهتر از پدر اوست ،‌ جدم برتر از جد اوست ، مادرم بهتر ازمادر اوست وخودم بهتر از اویم. گردن نهادن به حکم پیشوا - هر که می‌خواهد باشد- در منطق عاشورا و دین درست نیست . پیام عاشورا این است که درجامعه اسلامی حاکمیت و ولایت ،‌حق شایسته‌ترین افراد است که تعهدایمانی بالایی داشته باشندو برای اجرای قرآن و هدایت جامعه به سوی اسلام ناب بکوشندو شیوه حکومتی‌شان بر مبنای عدل ،قسط ومحترم شمردن مال و جان و نوامیس مسلمانان باشد.

▪ بدعت ستیزی

امام حسین(ع) به‌عنوان مصداقی به این تکلیف الهی به دفاع از حریم دین پرداخت واز انگیزه‌های خویش، احیای دین وبدعت ستیزی را بر شمرده از جمله در نامه‌ای که به بزرگان بصره نوشت، چنین آمده است:”ادعوکم الی کتاب الله و سنته بنیه فان السنته قد امینت و البدعه قد احییت. ( شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می‌کنم همانا سنت مرده و بدعت زده شده است.)

● پیام‌های اخلاقی

▪ آزادگی

علی (ع) می‌فرماید:” الا حر یدع هذه اللماظه لا حلها؟ انه لیس لا نفسکم تمن الا الجنه فلا تبیعوها الا بها”

(آیا هیچ آزاده‌ای نیست که این نیم خورده (دنیا ) رابرای اهلش واگذارد؟ یقینا بهای وجود شما چیزی جز بهشت نیست پس خود راجز به بهشت نفروشید ) آزادگی درآن است که انسان ،کرامت و شرافت خویش را بشناسد وتن به پستی،‌ذلت ،‌حقارت واسارت دنیا و زیرپا نهادن ارزش‌های انسانی ندهد.امام حسین (ع) فرمود:” موت فی عز ضیرمن حیاه فی ذل”( مرگ با عزت بهتر از حیات با ذلت است)

این نگرش به زندگی ویژه آزادگان است . نهضت عاشورا جلوه بارزی از آزادگی در مورد امام حسین(ع) وخاندان و یاران شهید اوست وقتی می‌خواستند به زور از آن حضرت بیعت به نفع یزید بگیرند قبول نکردند زیرا فرمودند:” لا و الله لا اعطیهم بیدی اعطاء الذلیل والا افر فرارالعبید؟”( نه به خدا سوگند نه دست به ذلت آنان می‌دهم ونه چون بردگان تسلیم حکومت آنان می‌شوم”صحنه کربلا نیز جلوه دیگری از این آزادگی بود. آ‌ن حضرت از میان ۲ امر ،شمشیر یا ذلت،‌مرگ با افتخار را پذیرفته وبه استقبال شمشیرهای دشمن رفت و فرمود:” الا و ان الدعی بن الدعی قدر کزنی بین الثنتین : بین اسله و الذله و هیهات منا الذله.” و به هنگام حمله به صفوف دشمن این رجز را می‌خواند:

“ الموت اولی من رکوب العار والعار اولی من دخول النار “ ( مرگ بهتر از ننگ و ننگ بهتر از آتش دوزخ است)

روح آزادگی امام(ع) سبب شد حتی درآن حال که مجروح بر زمین افتاده بود نسبت به تصمیم سپاه دشمن برای حمله به خیمه‌های زنان و فرزندان بر آشوبد و آنان را به آزادگی دعوت کند:“ ان لم یکن لکم دین وکنتم لا تخافون المعادفکونوا احرارا فی دنیاکم”( اگر دین ندارید واز روز رستاخیز نمی‌هراسید لا اقل در دنیاتان آزاده باشید)این فرهنگ آزادگی در یاران امام و شهدای کربلا نیز بود . حتی مسلم بن عقیل پیشاهنگ نهضت حسینی در کوفه نیز هنگام رویارویی با سپاه ابن زیاد رجز زیر را می‌خواند و می‌جنگید:

“ اقسمت لا اقتل الا حرا

و ان رایت الموت شیئا نکرا “

( هر چند که مرگ راچیز ناخوشایندی می‌بینم ولی سوگند خورده‌ام که جز با آزادگی کشته نشوم )

جالب اینجاست که همین شعار و رجز را عبدالله پسر مسلم‌ابن عقیل در روز عاشورا هنگام نبرد در میدان کربلا می‌خوانداین نشان دهنده پیوند فکری و مرامی این خانواده بر اساس آزادگی است.دو شهیددیگر از طایفه غفار به نام‌های عبدالله و عبدالرحمان فرزندان عروه در رجزی که در روز عاشورا می‌خواندند مردم را به دفاع از فرزندان آزادگان دعوت می کردندو با این عنوان از آل پیامبر یاد می‌کردند:”یا قوم ذودواعن بنی‌الحرار...” مصداق بارز دیگری از این حریت و آزادگی حربن یزید ریاحی بود. آزادگی او سبب شد که به خاطر دنیا و ریاست آن خود را جهنمی نکند وبهشت را در سایه شهادت خریدار شود توبه کرد واز سپاه ابن زیادجدا شد وبه سیدالشهدا پیوست وصبح عاشورا در نبردی دلاورانه به شهادت رسید .وقتی حر نزد امام حسین (ع)آمد یکی از اصحاب حضرت با اشعاری مقام آزادی و حریت او را ستود :

“لنعم الحر حر بنی‌ریاح

و حر عند مختلف الرماح”

چون به شهادت رسید سیدالشهدا (ع) بر بالین او حضور یافت و او راحر و آزاده خطاب کرد و فرمود:همانگونه که مادرت نام تو را حر گذاشته است آزاده وسعادتمندی ،در دنیا و آخرت :” انت حر کما سمتک وامک وانت حر فی‌الدنیا وانت حر فی‌الاخره “اگر آزادیخواهان و آزادگان جهان در راه استقلال و رهایی از ستم وطاغوت‌ها می‌جنگند و الگویشان قهرمانی‌های شهدای کربلاست درسایه همین درس “آزادگی “ است که ارمغان عاشورا برای همیشه تاریخ است. انسان‌های آزاده در لحظات حساس و دشوار انتخاب مرگ سرخ و مبارزه خونین را بر می‌گزینند وفداکارانه جان می‌بازند تا به سعادت شهادت برسند وجامعه خود را آزاد کنند.

▪ ایثار

در صحنه عاشورا نخستین ایثارگر ، سیدالشهدا بود که حاضر شد فدای دین گردد و رضای او را بر همه چیز برگزیند واز مردم نیز بخواهدکسانی که حاضرند خون خود را در این راه نثار کنند با او همسفر کربلا شوند اصحاب آن حضرت نیز هر کدام ایثارگرانه جان فدای امام خویش کردند و وقتی نیروهای ابن زیادآگاه شدند که مسلم بن عقیل در خانه هانی‌بن‌عروه است ،هانی را احضار کردند واز او خواستند که مسلم را تسلیم آنان کند. او می‌توانست با سپردن مسلم به دست آنان جان خویش را نجات دهد اما حاضر شد در راه مسلم کشته شود ولی او را تسلیم نکند در مقابل درخواست تهدیدآمیز آنان گفت: به خدا سوگند اگر تنهاو بی یاور بمانم هرگز او را تسلیم شما نخواهم کرد مگر آنکه در راه حمایت از او بمیرم. اظهارات ایثارگرانه یاران امام در شب عاشورا مشهور است یک به یک برخاستند و آ‌مادگی خود را برای جانبازی وایثار خون در راه امام (ع) اظهار کردنداز آن همه سخن این نمونه از کلام مسلم بن عولجه کافی است که به امام (ع) عرض کرد هرگز از تو جدا نخواهم شد اگر سلاحی برای جنگ با آنان هم نداشته باشم با سنگ با آنان خواهم جنگید تا همراه تو به شهادت برسم . حضرت زینب(س) عصر عاشورا هنگام حمله سپاه کوفه به خیمه‌ها و غارت اشیا چون دید شمر با شمشیر آ‌خته قصدکشتن امام زین العابدین (ع) را دارد فرمود:” کشته نخواهد شد مگر آنکه من فدای او شوم “ جلوه دیگری از ایثار در کار زیبای حضرت ابوالفضل (ع) بود علاوه بر آ‌نکه امان نامه‌ای را که شمر آورده بود ردکردو شب عاشورا نیز اظهار کرد که :” هرگز از تو دست نخواهیم کشید خدا نیاورد زندگی پس از تو را”روز عاشورا وقتی با لب تشنه وارد شریعه فرات شد تا برای امام و کودکان تشنه آب بیاورد پس از پر کردن مشک دست زیرآب برد تا بنوشد اما با یادآوری کام تشنه سیدالشهدا ، ایثارگری و وفای او اجازه نداد که آب بنوشدو امام حسین(ع) و کودکان تشنه باشند وتشنه کام گام از فرات بیرون نهاد و تشنه لب شهیدشد .سعید بن عبدالله جلوه دیگری از ایثار رادر کربلا به نمایش گذاشت او به هنگام نماز خواندن امام(ع) خود را سپر تیرهایی ساخت که از سوی دشمن می‌آمد .وقتی نماز امام(ع) به پایان رسید او با سیزده تیر بربدن به زمین افتاد و شهید شد .

▪ توکل

امام حسین (ع) درآغاز حرکت خویش تنها باتوکل بر خدا این راه را برگزید وهنگام خروج به سوی کوفه گرچه برای پاسخگویی به دعوتنامه‌های کوفیان آهنگ آن دیار کرد ولی باز هم تکیه گاهش خدا بود. در میان راه وقتی خبر بی‌وفایی مردم وشهادت مسلم‌بن عقیل را شنید باز نگشت و چون توکلش در انجام تکلیف برخدا بود راه را ادامه داد . حتی توکلش بر یاران همراه هم نبود از این‌رو از آنان نیز خواست که هر که می‌خواهد برگردد با این توکل بود که هیچ پیش آمدی نتوانست درعزم او خلل وارد کند. دروصیتی که به برادرش محمد حنیفه در آغاز حرکت از مدینه نوشت ضمن بیان انگیزه وهدف خویش از این قیام در پایان فرمود :” ما توفیقی بالله ،علیه توکلت و الیه انیب” یا در خطبه‌ای در روز عاشورا جمله “ انی توکلت علی الله ربی و ربکم “ را بیان کردند که شاهد دیگری بر این روحیه و باور است.

این خصلت برجسته درآخرین لحظات حیات حضرت نیز همراه او بود وقتی زخمی وتیر خورده بر زمین افتاد درمناجات بلند و عارفانه با معبود خویش از این توکل برذات قادر متعال دم می‌زد:” استعینبک ضعیفا واتوکل علیک کافیا”

▪ جهاد با نفس

برتر و دشوارتر از جهاد با دشمن بیرونی ،مبارزه با تمنیات نفس و کنترل هوای حیوانی وخشم وشهوت و حب دنیا و فدا کردن خواسته‌های خویش در راه” خواسته خدا” است. این خود ساختگی و مجاهده با نفس زیربنای جهادبادشمن بیرونی است و بدون آن این هم بی‌ثمر یا بی‌ثواب است چون سراز ریا،‌ عجب، غرور، ظلم و بی‌تقوایی در می‌آورد .محمدبن بشر حضرمی در سپاه امام (ع) بود فرزندش در مرز “ری” اسیر شده بود با اینکه امام به او رخصت داد که کربلا راترک کند و در پی آزاد کردن فرزند اسیرش برود ولی او مسئله “علاقه به فرزند” رادر راه هدفی دینی حل کرده بود و حاضر نشد امام(ع) را ترک کند . نامف‌‌بن حلال شهیدی دیگراز عاشورائیان بودهمسری داشت که نامزد بود وهنوز در خانه پدر بود هنگامی که عزم سفر کربلا راکرد همسرش دست به دامان او شد و گریست. این صحنه کافی بود که هر جوانی را متزلزل کند وانگیزه جهاد را ازاو سلب نماید. با آنکه امام حسین (ع) نیز ازاو خواست که شادمانی همسرش را بر میدان رفتن ترجیح دهد ولی بر این محبت غریزی و دنیوی غلبه یافت و گفت: ( ای پسر پیامبر ! اگرامروز تو را یاری نکنم فردا جواب پیامبر را چه بدهم ؟ جنگید تا شهید شد.)در یکی از شب‌های عطش در کربلا نافع بن حلال همراه جمعی برای آوردن آب برای خیمه‌های امام (ع) به فرات رفتند.نگهبانان فرات به او گفتند: ( می‌توانی خودت آب بخوری ولی برای امام حق نداری آب ببری “گفت: “محال است که حسین(ع) و یارانش تشنه باشند ومن آب بنوشم “ این نمونه‌ها هر کدام جلوه‌ای از پیروزی عاشورائیان را در میدان “جهاد و نفس “ نشان می‌دهد یکی علقه به فرزند یاهمسر را در پای عشق به امام (ع) ذبح می‌کند ، یکی تشنگی خود را در مقابل عطش امام نادیده می‌گیرد ،‌ دیگری بر زندگی خود پس از امام خط بطلان می‌کشد ویکی هم اجازه نمی‌دهد درد و داغ شهادت پدر بر انجام وظیفه و ادای تکلیف مانعی ایجاد کند.

▪ عفاف و حجاب

نهضت عاشورا برای احیای ارزش‌های دینی بود . در سایه آن حجاب و عفاف زن مسلمان نیز جایگاه خود را یافت و امام حسین(ع) و زینب کبری(س)و دودمان رسالت چه با سخنانشان چه با نحوه عمل خویش ، یادآور این گوهر ناب گشتند .زینب کبری (س) و خاندان امام حسین(ع) الگوی حجاب وعفاف هستند اینان درعین مشارکت در حماسه عظیم و ادای رسالت حساس و خطیر اجتماعی ، متانت وعفاف راهم مراعات کردند واسوه همگان شدند.سیدالشهدا به خواهران خویش زینب ، ام کلثوم و دخترش فاطمه (س) توصیه فرمود که اگر من کشته شوم گریبان چاک نزنید ،صورت نخراشید و سخنان ناروا و نکوهیده مگویید ، اینگونه حالات در شان خاندان قهرمان آن حضرت نبود بخصوص که چشم دشمن ناظر صحنه‌ها و رفتار آنان بود .در آخرین لحظات وقتی آن حضرت صدای گریه بلند دخترانش را شنید ، برادرش عباس و پسرش علی اکبر (ع) را فرستاد که آنان را به صبوری و مراعات آرامش دعوت کنند .

سید بن طاووس نقل کرده است:” شب عاشورا امام حسین (ع) درگفتگو با خانواده‌اش آنان را به حجاب و عفاف و خویشتنداری توصیه کرد . روز عاشورا وقتی زینب کبری(س) بی‌طاقت و صبر شد و به صورت خودزد امام (ع) به او فرمود:( آرام باش ، زبان شماتت این گروه رانسبت به ما دراز مکن.) دختران و خواهران امام(ع) مواظب بودند تا حریم عفاف و حجاب اهل بیت پیامبر تا آنجا که می‌شود حفظ و رعایت شود. ام کلثوم (س) به ماموران اسیر گفت: وقتی ما را وارد شهر دمشق می‌کنید از دری وارد کنید که تماشاچی کمتری داشته باشد و از آنان درخواست کرد که سرهای شهدا را از میان کجاوه‌های اهل بیت فاصله بدهند تا نگاه مردم به آنها باشد وحرم رسول الله راتماشا نکنند و گفت: ( از بس که مردم ما را در این حال تماشا کردند خوار شدیم ) از اعتراض‌های شدید حضرت زینب(س) نیز به یزید این بود که ؟ای یزد ! آیا عدالت است که کنیزان خود را در حرم سرا پوشیده نگاه داشته‌ای و دختران پیامبر را به صورت اسیر شهر به شهر می‌گردانی . حجاب آنها را هتک کرده ، چهره‌هایشان در معرض دید نامحرمان قرار داده‌ای که از دور و نزدیک به صورت آنان نگاه می‌کنند؟!

سعید دادخواه

منابع:

-۱ نفس المهموم ،‌شیخ عباس قمی

-۲ منتهی اللمال ، شیخ عباس قمی

-۳ مقتل ابو مخنف ، لوط بن یحی ابومخنف ،‌حجت الله جودکی ،انتشارات تبیان

-۴ روز شمار عترت، احمد عیسی‌فر

-۵ خاک وتربت کربلا، محمد حسین کاشف الغطا

-۶ کتاب‌شناسی امام حسین (ع) ، پژوهشکده تحقیقاتی اسلامی

-۷ قیام امام حسین(ع) ، سیدجعفر شهیدی ، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

-۸ امام درعینیت جامعه ،محمد رضا حکیمی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی

-۹ پیام‌های عاشورا، جواد محدثی، پژوهشکده تحقیقات اسلامی

-۱۰ صحیفه نور، امام خمینی ، دفتر نشر آثار امام خمینی

-۱۱ فرهنگ جامع سخنان امام حسین(ع)

-۱۲ حسین وارث آدم،دکتر علی شریعتی

-۱۳ بازیگران دشت خون ، پرویز خرسند