پنجشنبه, ۲۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 9 May, 2024
مقاومت, تسلیم است
مقالهی حاضر را اسلاوی ژیژک در نقد کتاب سیمون کریچلی با عنوان «درخواست نامتناهی» نوشته است. (۱) کریچلی، در این کتاب به اخلاق پدیدارشناختی، نظریهی سیاسی و تحلیل سیاسی میپردازد. وی از آنارشیسم متعهد سیاسی دفاع میکند و تنها راه مبارزه را سیاست «مقاومت» در برابر نظم جهانی میداند.(۲) در مقابل، اسلاوی ژیژک، یکی از برجستهترین فیلسوفان جهان امروز که تری ایگلتون وی را درخشانترین نظریهپرداز اخیر میداند، به طور مشخص نظرگاه کریچلی در مورد راههای مبارزه با نظم موجود را مورد انتقاد قرار میدهد. گفتنی است سیمون کریچلی (متولد ۱۹۶۰) فیلسوف انگلیسی است که اکنون در امریکا به تدریس فلسفه مشغول است.
یکی از روشنترین درسهای چند دههی اخیر آن است که سرمایهداری نابودناشدنی است. مارکس آن را با انگل مقایسه کرده بود، و اکنون به نظر میرسد که یکی از مهمترین نکتههای این قیاس آن است که انگلها همواره بعد از آن که در آستانهی مرگ قرار گرفتند باردیگر رشد میکنند. حتی کوشش مائو در انقلاب فرهنگی برای از میان برداشتن راههای سرمایهداری به بازگشت پیروزمندانهی آن منتهی شد.
چپِ امروز به شیوههای بسیار متنوعی در برابر هژمونی سرمایهداری جهانی و مکمل سیاسیاش، یعنی لیبرال دمکراسی، واکنش نشان میدهد. برای مثال شاید این هژمونی را بپذیرد ولی همچنان برای اصلاح قوانین آن مبارزه کند (این سوسیالدمکراسی راه سوم است).
یا این که میپذیرد این هژمونی دایمی است، اما به رغم اینها از «رخنهها»ی موجود در آن دست به مقاومت میزند.
یا آن که بیثمربودن تمامی مبارزات را میپذیرد، زیرا این هژمونی چنان فراگیر است که واقعاً هیچ کاری نمیتوان انجام داد جز آن که در انتظار طغیان «خشم الهی» بود - روایتی انقلایی از گفتهی هایدگر که «تنها خدا میتواند ما را نجات دهد».
یا آن که بیثمربودن موقتی مبارزه را میپذیرد. این استدلال ادامه میدهد که با پیروزی امروز سرمایهداری جهانی مقاومت حقیقی امکانپذیر نیست، از این رو ما همگی تنها میتوانیم تا هنگامی که روح انقلابی طبقهی کارگر جهانی تجدید حیات یافت، از آنچه از دولت رفاه باقی مانده دفاع کنیم و با خواستههایی که میدانیم نمیتوانند برآورده سازند رویاروی آنانی بایستیم که در قدرتاند، و در غیر این صورت به مطالعات فرهنگی روی آوریم و از آنجا میتوانیم بهآرامی کار نقد را ادامه دهید.
یا بر این واقعیت تاکید میشود که مسئله بنیادیتر از اینها است و سرمایهداری جهانی در نهایت حاصل اصول پایهای فنآوری یا «خرد ابزاری» است.
یا میگوید که نه با حملهی مستقیم به سرمایهداری جهانی و قدرت دولتی، که با تمرکز دیگربارهی میدان مبارزه در روشهای روزانه است که میتوان « دنیایی نو ساخت»؛ در این روش بنیادهای قدرت سرمایه و دولت بهتدریج تحلیل میرود و در نقطهای دولت مضمحل خواهد شد (نمونهاش رویکرد جنبش زاپاتیستا است).
یا آن که راه «پسامدرن» را در پیش میگیرد و به جای تاکید بر مبارزهی ضدسرمایهداری، با تاکید بر اهمیت بازسازی گفتمانی، بر اشکال چندگانهی مبارزات سیاسی ایدئولوژیک بر سر هژمونی، پای میفشارد.
یا بر این گمان است که میتوان در سطح پسامدرن این ژست کلاسیک مارکسیستی را در مورد فعلیت یافتن «نفی قطعی» سرمایهداری تکرار کرد: با اعتلای کنونی «کار شناختی»(۳) تناقض بین تولید اجتماعی و مناسبات سرمایهداری قطعیتی بیش از هر زمان دیگر یافته است و برای نخستین بار «دمکراسی مطلق» را امکانپذیر ساخته است (این موضع هارت و نگری است).
ارائهی این موضعگیریها در این جا به نحوی نبوده که از سیاست چپ رادیکال «حقیقی» اجتناب شود آنچه آنها میکوشند بر آن فائق شوند در واقع نبود چنین موضعی است. با این حال، شکست چپ همهی داستان این ۳۰ سال اخیر نیست. از راهبری کمونیستها بر احتمالاً مهمترین توسعهی سرمایهداری در طول تاریخ و از رشد سوسیالدمکراسی راه سوم در اروپای غربی، درسی دیگر و به همان اندازه شگفتانگیز را میتوان آموخت. این درس بهکوتاهی این است: ما بهتر میتوانیم این کار را انجام دهیم. در انگلستان، انقلاب تاچر در زمان خود بینظم و خودبهخودی بود که ویژگیاش احتمالات پیشبینی ناشده بود. این تونی بلر بود که توانست آن را نهادین سازد، یا به زبان هگلی (آنچه را که نخست به عنوان) یک احتمال، یک تصادف تاریخی، ظاهر شده بود به یک ضرورت بدل سازد. تاچر یک تاچری نبود، او صرفاً خودش بود؛ این بلر بود (که بیش از میجر) واقعاً به تاچریسم فرم بخشید.
واکنش برخی منتقدان در چپ پسامدرن در برابر این وضعیت دشوار، درخواست یک سیاست جدید مقاومت است. آنان که همچنان بر مقابله با قدرت دولتی، بگذریم از تصرف آن، پامیفشارند مسئول گیرکردن در «پارادایمی کهنه» هستند: منتقدان آنها میگویند که وظیفهی امروز مقاومت در برابر قدرت دولتی با خروج از قلمرو آن و خلق فضاهای جدید خارج از کنترل دولت است. این البته آن سوی سکهی پذیرش پیروزی سرمایهداری است. سیاست مقاومت چیزی نیست مگر تکملهی اخلاقگرا برای یک چپ راه سومی.
کتاب اخیر سیمون کریچلی یا عنوان درخواست نامتناهی تجسم کموبیش تمامعیار این موضع است. در نزد کریچلی دولت لیبرالدمکراتیک ماندگار است. کوشش برای حذف دولت متاسفانه شکست خورده است؛ در نتیجه سیاست جدید باید در فاصلهگرفتن از آن جای بگیرد: جنبشهای ضد جنگ، سازمانهای محیطزیست، گروههای معترض به سرکوبهای نژادی و جنسیتی و دیگر اشکال خودسازماندهی محلی.
این باید سیاست مقاومت در برابر دولت، سیاست بمباران دولت با درخواستهایی ناممکن، و محکومکردن تنگناهای سازوکارهای دولتی باشد. محور اصلی استدلال طرفداران سیاست مقاومت با فاصلهگرفتن از دولت، ساحت اخلاقی «درخواست نامتناهی» برای عدالت است: هیچ دولتی نمیتواند این درخواست را برآورد سازد زیرا هدف غایی آن «سیاستی واقعگرا» برای تضمین بازتولید خودش (رشد اقتصادیاش، اعتماد عمومی و جز آن) است. البته کریچلی مینویسد،
تاریخ را طبق معمول مردم مسلح رقم میزنند و نمیتوان انتظار داشت که با تمسخر و ابزار گردگیری آنها را شکست داد. با این حال، چنان که تاریخ نیهیلیسم فعال فراچپ بهروشنی نشان میدهد، لحظهی مسلحشدن لحظهی شکست است. مقاومت سیاسی آنارشیستی نباید در پی شبیهسازی و بازسازی حاکمیت کهنهی قهرآمیزی باشد که در تقابل با آن است. پس مثلاً دمکراتهای امریکایی چه کار میتوانند بکنند؟ رقابت بر سر قدرت دولتی را متوقف کنید و به شکافهای دولت پناه برید. قدرت دولتی را به جمهوریخواهان واگذارید و کارزار مقاومت آنارشیستی در برابر آن را آغاز کنید.
و اگر کریچلی با حریفی همچون هیتلر مواجه شود چه کار میکند؟ آیا قطعاً باید در چنین حالتی «به شبیهسازی و بازسازی حاکمیت کهنهی قهرآمیز» که با آن مخالف است روی آورد؟ آیا چپ نباید بین شرایطی که در آن در مواجهه با دولت به قهر متوسل میشود و شرایطی که همهی آنچه میتواند و باید انجام دهد «تمسخر و ابزار گردگیری» است تمایزی قائل شود؟ موضع مبهم کریچلی از نتیجهای غریب حکایت دارد: اگر دولت ماندگار است، اگر از میان برداشتن این دولت (یا سرمایهداری) محال است، چرا از آن دوری کنیم؟ چرا نباید با دولت و درون دولت عمل کنیم؟ چرا نباید این پیشفرض بنیادی راه سوم را بپذیریم؟ چرا خود را به سیاستی محدود سازیم که کریچلی بر آن تاکید میکند: «به زیر سوال کشیدن دولت و پاسخ خواستن از نظم مستقر نه برای آن که دولت را از میان برداریم یا آن که در مفهوم اتوپیایی آن را مطلوب سازیم، بلکه برای آن که آن را بهترسازیم یا آن که پیامدهای شرورانهاش را تخفیف دهیم»؟
این کلمات صرفاً نشان میدهد که دولت لیبرالدمکراتیک امروز و رؤیای سیاست آنارشیستی «درخواستهای نامتناهی» در رابطهی زندگی انگلی متقابل با یکدیگر وجود دارند: کارگزاران آنارشیست عهدهدار تفکر اخلاقیاند، و دولت اداره و تنظیم جامعه را برعهده دارد. کارگزار اخلاقی سیاسی آنارشیست کریچلی همچون یک اَبَرمن عمل میکند، راحت دولت را با درخواستهایی بمباران میکند؛ و هر چه بیشتر دولت تلاش کند این درخواستها را تامین کند، احساس گناه آن بیشتر به چشم میآید. کارگزاران آنارشیست در انطباق با این منطق اعتراضاتشان را معطوف به دیکتاتوریهای آشکار نمیسازند بلکه دورویی دمکراسیهای لیبرال را مورد تعرض قرار میدهند که متهم به خیانت به اصول ادعاییشان هستند.
تظاهرات بزرگ چند سال قبل در لندن و واشنگتن علیه حملهی امریکا به عراق نمونهای گویا از این رابطهی همزیستی غریب قدرت و مقاومت است. پیامد تناقضآمیزشان هر دو طرف را ارضا میکند. معترضان روح زیبایشان را حفظ میکنند: آنان تصریح میکنند که با سیاست دولت در مورد عراق موافق نیستنتد. آنان که در قدرتند بی هیچ اضطرابی آن را میپذیرند، حتی از آن سود میبرند: اعتراضات تحت هیچ عنوان مانع از تصمیم از قبل گرفته شده برای حمله به عراق نمیشود، علاوه بر این در خدمت توجیه آن است. بنابراین واکنش عملی جرج بوش به تظاهرات تودههای معترض به دیدارش از لندن این است که: «میبینید این چیزی است که ما برای آن میجنگیم کاری که مردم در اینجا انجام میدهند اعتراض به سیاست دولتشان در عراق هم امکانپذیر است!»
جالب است گفتمانی که هوگو چاوز از ۲۰۰۶ به بعد بدان متوسل شده در تقابل کامل با گفتمانی است که چپ پسامدرن برگزیده است: وی در برابر دولت مقاومت نکرده، آن را تسخیر کرده است (نخست با کودتایی که بدان دست زد و سپس به طور دمکراتیک) وی با استفاده از دستگاه دولتی ونزوئلا بیرحمانه اهدافش را پیش میبرد. علاوه بر این، وی محلههای شهری را مسلح کرده و آموزش واحدهای نظامی را در آنجا سازماندهی میکند. و شوک آخر: اکنون که وی تاثیرات اقتصادی «مقاومت» سرمایه (کمبودهای موقتی برخی کالاها در فروشگاههای یارانهای دولتی) را در برابر حاکمیتش احساس میکند برنامههایی برای ادغام ۲۴ حزب مدافع خود در یک حزب واحد را دنبال میکند. حتی برخی متحدان وی در مورد این حرکت تردید دارند: آیا این به زیان جنبشهای مردمی است که به انقلاب ونزوئلا شور و شوق دادهاند؟ این گزینه هرچند مخاطرهآمیز است اما باید به طور کامل از آن حمایت کرد: این کار ساختن کارکرد حزب جدید نه به عنوان یک حزب متعارف سوسیالیست دولتی (یا پرونیست)، که نیروی محرکی است برای به حرکت درآوردن اشکال جدید سیاست (مانند کمیتههای زاغههای محلات فقیرنشین). به کسی مانند چاوز چه باید گفت؟ «نه قدرت دولتی را تسخیر نکن، از آن خارج شو، به دولت و وضع جاری دست نزن»؟ چاوز را اغلب به عنوان یک آدم عامی رد میکنند اما خروج از دولت صرفاً او را به نسخهای از فرمانده مارکوس تقلیل میدهد که اکنون بسیاری از چپگرایان مکزیکی از او با عنوان «دلقک مارکوس» یاد میکنند؟(۴) امروز این سرمایهداران بزرگ بیل گیتس، شرکتهای آلایندهی محیط زیست، شکارچیان روباهاند که در برابر دولت «مقاومت» میکنند.
درسی که در اینجا میآموزیم این است که اقدام حقیقتاً براندازانه پافشاری بر درخواستهایی «نامتناهی» نیست که میدانیم آنان که در قدرتند نمیتوانند برآورد سازند. زیرا آنان میدانند که ما از این امر مطلعیم، اینگونه «درخواستهای نامتناهی» هیچ مسئلهای برای آنان که در قدرتاند پدید نمیآورد: «شگفتانگیز است که با درخواستهای انتقادیتان، به ما یادآوری میکنند که همه مایلیم در در چه گونه جهانی زندگی کنیم.» متاسفانه ما در جهانی واقعی زندگی میکنیم که در آنجا باید آنچه را امکانپذیر است انجام دهید. کاری که باید انجام داد برعکس آن است که آنان را که در قدرت هستند با روشهایی که به لحاظ راهبردی بهدقت انتخاب شدهاند، با تقاضاهایی متناهی مواجه سازیم که آنها نتوانند با همان عذروبهانههای همیشگی از زیر انجام آن شانه خالی کنند.
پینویسها
۱. مقالهی بالا ترجمهای است از:
Slavoj Žižek, Resistance Is Surrender, London Review of books, ۱۵ November ۲۰۰۷.
۲. Infinitely Demanding. Ethics of Commitment, Politics of Resistance, Verso ۲۰۰۷.
۳. Cognitive work
۴. در این جا در این جا ژیژک ترکیب Subcomediante Marcos را در برابر Subcomandante Marcos قرار میدهد.
وبلاگ پرویز صداقت:
rouzegarema.blogfa.com
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران رهبر انقلاب دولت دولت سیزدهم انتخابات مجلس شورای اسلامی رافائل گروسی رئیس جمهور سید ابراهیم رئیسی حجاب انتخابات مجلس مجلس
قتل تهران پلیس هواشناسی شهرداری تهران وزارت بهداشت بارش باران آموزش و پرورش سیل سلامت فضای مجازی قوه قضاییه
گاز نمایشگاه نفت خودرو قیمت دلار قیمت خودرو مالیات قیمت طلا مسکن حقوق بازنشستگان ایران خودرو بازار خودرو بانک مرکزی
نمایشگاه کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون محمدمهدی اسماعیلی کتاب سریال سینمای ایران دفاع مقدس سینما تئاتر موسیقی رسانه ملی
اینوتکس دانشجویان دانش بنیان
رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل جنگ غزه فلسطین آمریکا رفح حماس روسیه حمله به رفح نوار غزه ترکیه
فوتبال پرسپولیس استقلال لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید لیگ برتر ذوب آهن بازی باشگاه استقلال لیگ برتر ایران نساجی لیگ برتر فوتبال ایران
اینترنت تبلیغات اپل عیسی زارع پور سامسونگ ناسا گوگل آب مایکروسافت شبکه اجتماعی
سرطان هندوانه آسم سنگ کلیه بیماران خاص کمردرد اعتیاد بیمه سبزیجات افسردگی