سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

مروری تاریخی بر روابط آمریكا و ایران


مروری تاریخی بر روابط آمریكا و ایران

هارسیون گری, اوتیس دوایت و الی اسمیت, نخستین آمریكایی هایی بودند كه در ۱۸۳۰م ۱۲۰۹ هـ ش برای انجام امور دینی و مذهبی به شمال غربی ایران سفر كردند

هارسیون گری، اوتیس دوایت و الی اسمیت، نخستین آمریكایی هایی بودند كه در ۱۸۳۰م (۱۲۰۹ هـ.ش) برای انجام امور دینی و مذهبی به شمال غربی ایران سفر كردند.

فعالیت های آمریكاییانی كه در ایران كار و زندگی داشتند مثل باسكرویل، دكتر ساموئل و مارتین جردن تصویر خوبی را از آنان پیش از دهه ۱۹۴۰ در نزد مردم ایران فراهم آورده بود.

باسكرویل آمریكایی، آموزگاری بود كه در جریان نهضت مشروطه به طرفداری از انقلابیون در این جنبش كشته شد و به خاطر این از خود گذشتگی برای جمع كثیری به عنوان یك قهرمان تلقی شد. در سال ۱۹۱۶ درست بعد از گذشت ۲ سال از جنگ جهانی اول، كمیته ایران جهت كمك به قحطی زدگان ناشی از جنگ در تهران به ریاست جان كاندول آمریكایی تشكیل شد و مأموران صلیب سرخ آمریكا نیز جهت كمك به قحطی زدگان ناشی از جنگ وارد ایران شدند. بعد از اتمام جنگ آمریكاییان به دلیل مخالفت با قرارداد ۱۹۰۹ وثوق الدوله كه ایران را رسما تحت الحمایه انگلیس می كرد و همچنین حمایت از ایرانیان در جریان قرارداد ورسای محبوبیت زیادی در ایران كسب كرده بودند كه این امر حسادت دولتین روس و انگلیس را در پی داشت.

در سال ۱۹۴۲ (۱۳۲۱) به سبب تقاضای مكرر دولت ایران، آمریكا فرستادن ماموران و مستشاران آمریكایی را به ایران آغاز كرد.

نوییس دریفرس با شخصیتی خجالتی و حساس شاید بهترین نماینده ای بود كه در تمامی دوران ها از سوی آمریكا به ایران فرستاده شد. وی در غالب گزارش هایش به واشنگتن سیاست های انگلیس را مورد انتقاد قرار می داد. در واقع او و بسیاری از مقامات آمریكایی معتقد بودند كه سیاست انگلیس در ایران بیش از حد سخت گیرانه است و به شدت نگران این بودند كه مبادا در اذهان عمومی ایرانیان به مانند انگلیسی ها و شوروی ها جلوه نمایند.

خبرنگار و كارشناس مسائل خاورمیانه در وزارت امور خارجه آمریكا در گزارش دی ۱۳۲۱ (ژانویه ۱۹۴۳) می نویسد: «سیاست مداخله جویانه انگلیس و شوروی در ایران مردم این كشور را نسبت به هر دو دولت بدبین ساخته و آمریكا می بایست این خلاء را در جهت دوستی و اعتقاد ایرانیان پر كند.»

جرج آلن سفیر آمریكا در ایران نیز در بیانیه ای در سپتامبر ۱۹۴۷ (شهریور ۱۳۲۶) می گوید: منابع ایران به ایرانی ها تعلق دارد. ایرانیان می توانند آن را به رایگان ببخشند و یا از در اختیار گذاردن آن ولو به قیمت بالا خودداری نمایند. به هر حال آمریكاییان دهه ۱۹۴۰ (۱۳۲۰) را با جا گذاشتن تصویری مثبت از خود به پایان رساندند، ولی به همان اندازه كه در دهه های بعد پیچیدگی روابط میان ایران و آمریكا بیشتر می شد، این تصویر تیره و تار می گشت.

ملی شدن صنعت نفت در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ و نخست وزیری دكتر مصدق در ۸ اردیبهشت ،۱۳۳۰ كوتاه ماندن دست انگلیس از منابع نفتی ایران و شكست های پی درپی قضایی و اقتصادی این كشور و ناكامی در استفاده از محافل بین المللی و بی نتیجه ماندن حربه های اقتصادی و سیاسی علیه ایران، این دولت را مصمم كرد كه در جهت براندازی حكومت دكتر مصدق گام بردارد.

از طرف دیگر دولت آمریكا كه در مراحل اولیه جنبش ملی شدن صنعت نفت حامی این جنبش بود و مقامات این كشور مرتباً به انگلیسی ها توصیه می كردند كه روش انعطاف پذیری را نسبت به ایران اعمال كنند سرانجام به خواسته های انگلیس مبنی بر براندازی حكومت دكتر مصدق تن در دادند. در این تغییر سیاست، روی كارآمدن جمهوری خواهان به رهبری آیزنهاور در آمریكا و طرح استراتژی «انتقام گسترده» توسط برادران دالس كه در جهت عقب راندن و مهار كمونیسم بود و همچنین تدبیر و سیاست دولت انگلیس در برانگیختن آمریكا علیه حكومت مصدق، عوامل مهمی به شمار می آیند.

در كنفرانس واشنگتن كه در اسفند ۱۳۳۱ تشكیل شد یایدن وزیر امور خارجه انگلستان موفق شد نظر دولت ایالات متحده را نسبت به دولت ایران تغییر دهد. به طوری كه این دو كشور تصمیم گرفتند از طریق كودتای نظامی به حكومت مصدق پایان دهند.

كودتای ۲۸ مرداد نیز براساس طرح مشترك انگلیسی - آمریكایی آژاكس در سال ۱۳۳۲ در ایران به مرحله اجرا درآمد. طرح نخستین عملیات آژاكس در روز ۲۵ مرداد با شكست روبه رو شد. در جریان كودتا و براندازی دكتر مصدق علاوه بر عملیات نظامی می بایست به نقش تبلیغاتی سازمان بدامن نیز اشاره كرد. این سازمان یك برنامه تبلیغاتی ضد روسی بود كه در مرداد ۱۳۳۲ علاوه بر پخش شایعات و كتاب های مختلف ۶ روزنامه ضد مصدقی در تهران منتشر می كرد.

پس از كودتا، آمریكا دیگر آن نیروی امیدبخش و آزادی بخش در نظر ایرانیان به حساب نمی آمد. به نظر می رسد پیدایش تدریجی خشم ایرانیان نسبت به آمریكا عاقبت به انقلاب آنها بر ضد شاه به عنوان دست نشانده ایالات متحده منجر شد.

تظاهرات مردم و دانشجویان در ۱۶ آذر سال ۱۳۳۲ حدوداً چهار ماه پس از واقعه ۲۸ مرداد به دنبال سفر نیكسون رئیس جمهوری آمریكا به ایران صورت گرفت. مخالفت ها و اعتراضات مردم در جریان عقد قرارداد كنسرسیوم و اعلامیه آیت الله كاشانی كه این قرارداد را قراردادی استعماری ارزیابی كرد و آن را شدیداً به باد انتقاد گرفت. اعتراضات و تظاهرات مردم و نهایتاً تبعید امام خمینی در جریان اعتراض به قرارداد ها و قانون كاپیتولاسیون، اتهام مطبوعات و جراید ایرانی علیه سیاست های آمریكا و سیاستمداران این كشور در دهه های ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ نمونه ای از اعتراضات ایرانیان در طول سالیان بعد به سیاست های آمریكا بوده است.

الهام رسولی ثانی آبادی