پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

بهترین نقشه راه


بهترین نقشه راه

نگاهی به مقوله سینما و جهان معاصر

● اهمیت سینما

در دنیای امروز، سینما برخلاف سایر هنرها، نفوذ بسیاری بر مخاطبین خود دارد. سینما به عنوان هنر هفتم به دلیل استفاده از صدا، تصویر و بهره‌گیری شایسته از دیگر هنرها توانسته است گویاترین و قوی‌ترین زبان جهان شود. از مصادیق بهره‌گیری سینما از سایر هنرها می‌توان به استفاده از موسیقی در تمامی فیلم ها، نقاشی در فیلم‌های کارتون و انیمیشن، معماری در طراحی صحنه و دکور، مجسمه ‌سازی در فیلم‌های فانتزی و تئاتر در فیلم‌های داستانی اشاره کرد. از نقطه نظر دیگر می‌توان از سینما به عنوان یک ژورنال تصویری نام برد که در قالب‌های گوناگون ظهور کرده است، از آن جمله می‌توان به فیلم‌های خبری همانند پیام رسان و روزنامه، فیلم‌های داستانی مانند رمان، فیلم‌های مستند به مانند تابلو، فیلم‌های آموزشی و تربیتی در جایگاه استاد و آموزگار، فیلم‌های تبلیغاتی همانند مبلغ و فیلم‌های سیاسی مانند اسلحه اشاره کرد که حقایق، آرمان‌ها و تفاوت‌ها را به زبان تصویر بیان کرده و بدین ‌سان در کلیه شئون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی جوامع تاثیر می‌گذارند. حال اگر بخواهیم به اهمیت سینما بیشتر پی ببریم لازم است در اینجا به این نکته اشاره کنیم که با توجه به تحقیقات، نظرات و آرای جمع شده از کارشناسان، منتقدین و مخاطبین این هنر، مسلم شده است که تصاویر متحرک بر روی پرده نقره‌ای رنگ سینما، حد اقل پاسخگوی چهار نیاز فطری ( حس زیبا دوستی، حس در جمع بودن، حس کمال‌ جویی و حس کنجکاوی) در انسان است، که نحوه پاسخگویی به این امیال فطری را می‌توان بر اساس مراحل تاثیرگذرای فیلم در مخاطبین به صورت زیر تشریح کرد؛

▪ فیلم و مخاطب

در مرحله نخست در سالن تاریک سینما، مفاهیم و پیام های فیلم که بازتاب عینی اندیشه‌ها و تمایلات درونی و برونی فیلمساز است از طریق دو حس پرقدرت بینایی و شنوایی بر ارگانیسم مخاطبین تاثیر می‌گذارد، که ابتدا به صورت کلی و مبهم بوده، به آن احساس گفته می‌شود. سپس جهت‌گیری کرده و شکل مشخص به خود می‌گیرد و ادراک نامیده می‌شود، که بعد از اتمام فیلم از میان می‌رود. ولی این ادراک موجب ایجاد نقش و نگارهایی در لوح سفید ذهن مخاطبین می‌شود، که به آنها تصاویر ذهنی می‌گویند. این تصاویرذهنی با توجه به شرایط محیطی و بیرونی به صورت یادآوری و یا تخیل موجب ایجاد دگرگونی بر بینندگان فیلم می‌شوند و مخاطبین سینما این تصاویر ذهنی را با سایر پیش فرض‌های ذهنی خود مقایسه، سنجیده و رتبه‌ بندی کرده، نکات فرعی آن را از ذهن خارج و نکات اصلی و مهم آن را نگاه می‌دارند و به عبارت بهتر، مخاطبین سینما از هر صحنه فیلم برداشت خاص کرده و در آخر مفهوم آن را به صورت عمل در جامعه بروز می‌دهند، همان طور که در ریاضیات، استدلال استقرایی با استفاده از مجموعه محدودی از مشاهدات، به یک نتیجه ‌گیری کلی می‌انجامد. اگر بخواهیم به مورد ملموس ‌تری در جهان خارج بپردازیم، می‌توانیم به تاثیرات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی زیاد فیلم تایتانیک، مصائب مسیح، سه ‌گانه ماتریکس و فارنهایت ۹/۱۱ در بعد جهانی اشاره کنیم.

بعضی‌ها معتقدند که با اختراع تلویزیون از اهمیت سینما کاسته شده است. در جواب این اشخاص باید گفت سینما دارای نفوذ بسیار تاثیرگذار و کارآمدتری نسبت به تلویزیون است. دلیل اول اینکه، با درصد بالایی، احتمال دارد در حین تماشای تلویزیون هر آن توجه فرد به صحنه‌ها و صدای طبیعی دیگر، که در محیط اطراف وجود دارد جلب شود و ارتباط پیام و مخاطب قطع گردد ولی در سینما چون به جز پرده، همه فضای سالن تاریک و هیچ صدایی به جز صدای فیلم در سالن به گوش نمی‌رسد و به طور کلی تمامی عوامل مزاحم، تحت کنترل می‌باشد، لذا پیام در سینما به نحو مطلوب در مخاطب اثر خواهد کرد، که این امر نیز با توجه به علم روانشناسی قابل اثبات می‌باشد. دلیل دیگر بر رد این مدعا تحقیقات اخیر دانشمندان در کشورهای اروپایی است که نشان‌دهنده کاهش مخاطبین شبکه های تلویزیونی می‌باشد که خود بیانگر این مطلب است که شبکه‌های تلویزیونی نتوانسته‌ اند آن طور که شایسته است به خواسته مخاطبین خود جامه عمل بپوشانند.

تعدادی دیگر از افراد معتقدند که با انقلاب دیجیتال و شبکه جهانی اینترنت، حضور تماشاچی به صورت جمعی در سالن‌های سینما منتفی است. در جواب این عده می‌توان گفت به لحاظ روان‌شناسی و جامعه ‌شناسی انسان فطرتا نیاز به در جمع بودن را در خود حس می‌کند. به عنوان مثال در حال حاضر در تمامی منازل در سراسر جهان، تلویزیون وجود دارد و مسابقات ورزشی مانند فوتبال به طور مستقیم و زنده، به کمک امواج با کمترین تاخیر، برای بینندگان پخش گشته و مردم به ‌راحتی می‌توانند این رویداد ورزشی را از دریچه دوربین تلویزیون مشاهده کنند. ولی چه میلی باعث می‌شود که با وجود این تکنولوژی، باز هم عده بسیار زیادی، از ساعت ها قبل از برگزاری مسابقه، به ورزشگاه رفته تا از نزدیک شاهد برگزاری مسابقه فوتبال باشند؟ این همان میل باطنی در جمع بودن است که قبلا به آن اشاره شد و از میان این هنرها، هنر هفتم یعنی سینما به خوبی از این میل باطنی استفاده کرده و با توجه به این فطرت انسانی است که در انقلاب دیجیتال نیز از اهمیت سینما کاسته نمی‌شود.

سینما با استفاده از علوم اجتماعی و تکنولوژی توانسته، میان هنر و مخاطب عام، پل ارتباطی بزند و اکثر مردم را جذب سالن‌های سینما کند. زیرا که سینما از جذابیت حضور و نزدیکی برخوردار بوده، که این امر با احساس واقعیت در سینما ارتباط داشته و دارای بیان و اساس روانشناختی است.

▪ سینما و فرهنگ

نظم فرهنگی به مجموعه معانی و اعتقادات مشترک که مبنای عمل افراد در یک گروه یا جامعه قرار می‌گیرد، گفته می‌شود که از دو بعد انتزاعی و جهانی می‌توان به آن نگاه کرد. سینما در چهار شکل مختلف می‌تواند در فرهنگ تاثیرگذاری کند؛ اول به عنوان فرهنگ‌ ساز، یعنی می‌تواند یک سری معانی تازه را که تاکنون وجود خارجی نداشته ‌اند، به مخاطبین خود معرفی کند و در سطح بالاتر ممکن است موجب تولد یک آرمان اجتماعی در سطح جامعه خود شود. دوم به عنوان اشاعه ‌دهنده فرهنگی عمل کند. یعنی سینما خود به خود می‌تواند معانی را به فراتر از مرزهای جغرافیایی جوامع انتقال دهد و ورود عناصر فرهنگی را از یک جامعه به جامعه دیگر تسهیل نموده و آن را به امری روزمره تبدیل کند. سینما به عنوان اشاعه دهنده فرهنگی یکی از عوامل مهم و با اهمیت در تغییر و تحول نظام فرهنگی جوامع است زیرا افکار، نظرات و اعتقادات و خواسته‌های جدید، در قالب فیلم موجب تغییر معانی و در نتیجه تغییر نظام فرهنگی شده که به موجب این تغییر فرهنگی در نظام‌های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی نیز تغییراتی انجام می‌گیرد. سوم، سینما می‌تواند مبادله فرهنگی را در روابط بین الملل ایجاد کند. این وجه تاثیرگذاری سینما بر فرهنگ که از آن می‌ توان به عنوان بهترین وجه نیز نام برد، به این صورت عمل می‌کند که سینما با کمک تکنولوژی و برنامه ‌ریزی تهیه‌کنندگان و محافل سینمایی جوامع مختلف، با زبان تصویر موجب انتقال معانی فرهنگ‌ها و شناساندن آنها به یکدیگر می‌شود. بدین ترتیب این مبادله فرهنگی و هم‌ اندیشی دو طرفه موجب نزدیکی فرهنگ‌ها و رفع نارسایی‌ها، تبعیضات و سوء تفاهم‌های بین آنها می‌گردد.

به عبارت دیگر اگر فرهنگ بومی ‌هر ملتی را به کشتی و حکومت حاکم بر آن ملت را به ناخدا تعبیر کنیم، از سینمای آن جامعه می‌توان به عنوان بهترین نقشه دریایی نام برد که راز مسیرها و سختی‌ها و مشکلات راه، به شکل فرهنگ در آن نقش بسته است. لذا هم ‌اندیشی و بررسی این نقشه‌های دریایی توسط ناخدایان موجب تسهیل عبور بشریت از اقیانوس پر تلاطم حیات خواهد شد.

چهارمین و آخرین وجه تاثیرگذاری سینما در فرهنگ که مخرب و بسیار هولناک نیز هست، سینما در نقش مهاجم فرهنگی یا به تعبیری در نقش مهاجم بی ‌فرهنگی است. در این سینما با استفاده از تکنولوژی برتر و شیوه‌های نوین ارتباطی و نیروی انسانی ماهر با هدف رشد سرمایه‌ داری و حمله به فرهنگ‌ های بومی، دینی و ملی و مقاصد خاص سیاسی، اجتماعی و حتی نظامی کوشیده می ‌شود تا ارزش‌های اصلی جوامع را مورد حمله قرار داده و فرهنگ آن ملت را حذف یا در خود هضم کند که در نهایت، این امر موجب بی‌هویتی و بردگی فرهنگی مخاطبین می شود.

شراره گل محمدی