سه شنبه, ۱۲ تیر, ۱۴۰۳ / 2 July, 2024
مجله ویستا

اگراراده برد داشته باشی به نیمی‌ از کامیابی نائل می‌شوی


اگراراده برد داشته باشی به نیمی‌ از کامیابی نائل می‌شوی

ـ دیوید آمبروز می‌گوید: اگراراده برد را داشته باشی به نیمی ‌از کامیابی نائل گشته‌ای. حال اگر چنین اراده‌ای را نداشته باشی، نیمی ‌از سرخوردگی را کسب کرده‌ای.
ـ پشتش‌ سنگین‌ …

ـ دیوید آمبروز می‌گوید: اگراراده برد را داشته باشی به نیمی ‌از کامیابی نائل گشته‌ای. حال اگر چنین اراده‌ای را نداشته باشی، نیمی ‌از سرخوردگی را کسب کرده‌ای.

ـ پشتش‌ سنگین‌ بود و جاده‌های‌ دنیا طولانی می‌دانست‌ که‌ همیشه‌ جز اندکی‌ از بسیار را نخواهد رفت. آهسته آهسته‌ می‌خزید، دشوار و کُند؛ و دورها همیشه‌ دور بود.

ـ سنگ‌پشت تقدیرش‌ را دوست‌ نمی‌داشت‌ و آن‌ را چون‌ اجباری‌ بر دوش‌ می‌کشید.

ـ پرنده‌ای‌ در آسمان‌ پر زد، سبک؛ و سنگ‌پشت‌ رو به‌ خدا کرد و گفت: این‌ عدل‌ نیست، این‌ عدل‌ نیست.

ـکاش‌ پُشتم‌ را این‌ همه‌ سنگین‌ نمی‌کردی. من‌ هیچ‌گاه‌ نمی‌رسم. هیچ‌گاه.

ـ و در لاک‌ سنگی‌ خود خزید، به‌ نیت‌ نا امیدی...

ـ خدا سنگ‌پشت‌ را از روی‌ زمین‌ بلند کرد. زمین‌ را نشانش‌ داد. کُره‌ای‌ کوچک‌ بود و گفت: نگاه‌ کن، ابتدا و انتها ندارد. هیچ کس‌ نمی‌رسد.

ـ چون‌ رسیدنی‌ در کار نیست. فقط‌ رفتن‌ است. حتی‌ اگر اندکی و هر بار که‌ می‌روی، رسیده‌ای.

ـ خدا سنگ‌پشت‌ را بر زمین‌ گذاشت... دیگر نه‌ بارش‌ چندان‌ سنگین‌ بود و نه‌ راه‌ها چندان‌ دور.

ـسنگ‌پشت‌ به‌ راه‌ افتاد و رفت، حتی‌ اگر اندکی؛ و پاره‌ای‌ از «او» را با عشق‌ بر دوش‌ می‌کشید...