شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

کاربرد درمانی شعر در اجتماع


کاربرد درمانی شعر در اجتماع

تردیدی نیست که شعر در روح و روان و زندگی فردی و اجتماعی افراد تاثیر به سزا و مفیدی را بر جای می گذارد البته در جهت به عمل رساندن این مهم دو ویژگی بارز و اساسی احساس می گردد نخست شناخت و آگاهی فرد نسبت به شعر و پیامی که شعر به همراه دارد

تردیدی نیست که شعر در روح و روان و زندگی فردی و اجتماعی افراد تاثیر به سزا و مفیدی را بر جای می گذارد. البته در جهت به عمل رساندن این مهم دو ویژگی بارز و اساسی احساس می گردد. نخست شناخت و آگاهی فرد نسبت به شعر و پیامی که شعر به همراه دارد.

به عبارتی برقراری ارتباط با شعر ابتدا علا قه وافر را می طلبد و در ثانی سواد و درک شعری از اصول اصلی آن به شمار می رود. بنابراین در کشورهای پیشرفته و دارای فرهنگ و تمدن و فناوری پیشرفته شعر درمانی با شرایط و حدود مشخص خود و مواردی مخصوص موثر می افتد و به طریق اولی در کشور ایران نیز می تواند جایگاه بهتری را به خود اختصاص دهد.

چه اینکه مردمان ایران زمین از دیرباز از نظر شعر و ادب از غنی ترین و پیشرفته ترین کشورها در این خصوص به شمار آمده اند. مردمان این خطه شعر دوست بوده و هم اینکه شعرجو و شعر خوان هستند و مضاف بر این فرهنگ شعر در طبقات مختلفی با روحیه و خواسته های روحی و درونی مردم بسیار مطلوب است.

شعر در روح و روان یک بیمار نقش سازنده ای را بازی می کند و درمانگر با تکنیک های خاص خود می تواند با یک ضرب المثل یا قطعه کوتاه یا کلمات قصار حالت و رفتار بیمار را متحول کند و بهبود بخشد. این مهم نیز می تواند در برقراری یک بیت شعر از یک شاعر با مخاطب آن موثر و صادق افتد. یعنی به بیانی یک بیت شعر می تواند به عنوان یک دوست آن هم دوستی که بتواند از لحاظ روحی و رفتاری و حتی زندگی فردی تاثیر گذار باشد ایفای نقش کند. به عنوان مثال کسی که سواد و معرفت و رسیدن به حقایق معنوی را می خواهد با تلا ش و کوشش و رسیدگی به عمق امور به دست آورد، می تواند از شعر ذیل استفاده ببرد: در میکده از ما نخریدند به جامی / آن علم که درمدرسه آموخته بودیم

«مولوی»: یعنی همین شعر معلمی است که جهت لا زم را به جوینده در جهت درمان نشان می دهد یا برای افرادی که آزادی لا زم را در جهت عنوان کردن حرف حساب خود یا به تعبیری در دل خود را پیدا نکرده اند، بیت ذیل خود راهنمای آنهاست: هر چه می خواهد دل تنگت بگو / هیچ ترتیبی و آلا یی مجو

یعنی این بیت هیچ گونه محدودیت یا فرهنگ جبری را برای مخاطب در جهت بازگو کردن در دل خود نگذاشته است و به بیانی دیگر اختیار تام را به فرد در جهت بیان هر حرفی آزاد می گذارد. لذا این بیت علا وه بر مواردی که ذکرش رفت، می تواند برای بیماری که بیماری روحی و روانی دارد هم موثر و سازنده جلوه کند.

چه اینکه با قرائت همین تک بیت توسط درمانگر یک نوع خودباوری و خود اختیاری را درمانگر با این بیت در بیمار ایجاد می کند، به طوری که بیمار نیز راهی مثبت را در جهت ترمیم و ترفیع مشکلا ت روحی و روانی خود پیدا کرده است. در مورد افرادی که حرفه ای را به خوبی می دانند یا تحصیلا ت عالیه ای را کسب کرده اند، اما علا قه آنها به حرفه یا رشته تحصیلی دیگری است و به اصطلا ح از این شرایط موجود رنج برده و به تعبیری باید گفت که این افراد در جهت فاصله و رهایی از چنین شرایطی می توانند از ابیات که در شفاف ساختن روح و روان موثر می افتد، استفاده کنند و به مرور زمان با فاصله گرفتن با شرایط قبلی می توانند علا قه به حرفه سر یا همان رشته خود را نیز به دست آورند.

تو چو خود کنی اختر خویش را بد/ مدار از فلک چشم نیک اختری را

«ناصر خسرو»: شیوه رندی نه لا یق بود طبعم را ولی/ چون در افتادم چرا اندیشه دیگر کنم

«حافظ»: در مورد خیلی از افراد که از ناامیدی و بدبینی در خیلی از اوقات نسبت به خویش رنج می برند و قادر به ایجاد امید در خویش نیستند و به اصطلا ح خویش را در مقابل ناامیدی بهتر می بینند، در جهت رهایی از این مخمصه می توان از شعر درمانی استفاده کرد و با مطالعه نسبت به اشعاری که در خصوص امید است به این مهم دست یافت: اندکی صبر، سحر نزدیک است / صورت ماه به من می گوید

«سهراب سپهری»: با این تصاویر شعر در زندگی افراد می تواند به اشکال مختلفی در جهت بهبودی روح و روان موثر افتد. یعنی به صورت شعر درمانی خودی را ظاهر کند. به نحوی که می تواند در زندگی این افراد جرقه ای مطلوب و خوشایند و فراخور با فرآیند زندگی آنها را به تصویر بکشد یا احیانا آنها را از مشکلا ت و ناهنجاری های مدخل در زندگی خود به دو سازد.

به عنوان مثال برخی از افراد به یک نوع کج اندیشی و بدبینی نسبت به خود رنج می برند که شاید تحت هیچ شرایطی، این نوع استنباط از خویش «در زندگی آنها» صادق نباشد، ولی به عنوان یک نوع مریضی یا به اصطلا ح یک نوع روان پریشی جلوه می نماید. در چنین شرایطی با اینکه فرد نسبت به حقیقت خود فاصله گرفته است، ابیات ذیل کمکی در جهت رهایی از این اوضاع و احوال است.

گر حکم شود که مست گیرند / در شهر هر آنکه هست گیرند «حافظ» از حادثه لرزند به خود کاخ نشینان / ما خانه بدوشان غم سیلا ب نداریم «سعدی»لذا اینگونه ارتباط با شعر و دریافت واقعی از آن می تواند نوع نگرش فرد را نسبت به زندگی عوض کند و به عنوان یک نوع روان سازی مثبت جلوه کند. در ابعاد دیگر نیز شعر درمانی در زندگی افراد جایگاه بس وسیع و البته عمیق را ایفا می کند، به طوری که در خیلی از فراز و فرودهای زندگی افراد موثر می افتد.

به عنوان مثال: در زندگی افرادی یافت می شود که تعریف درستی از زندگی را برای خود عنوان نکرده اند ونسبت به نظم بخشی و ارزش گذاری خود آگاهی لا زم را به دست نیاورده و به بیانی دیگر به سمت بلند پروازی در حرکت اند که در این شرایط ابیات ذیل بسیار کارگشا و کارساز جلوه می نماید: چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن / که می خوانند ملا حان سرودی / اگر باران به کوهستان نبارد / به سالی خشک گردد دجله رودی .

فرهنگ قناعت نیز از اساسی ترین فرهنگ های موسوم در جهت رشد و بالندگی در زندگی است و در این بیان اشعاری بر این مضمون راهنمایی درست در جهت تفهیم به افرادی است که در زندگی قناعت پیشه نمی کنند و با خرج های آن چنانی مشکلا تی را برای خود مهیا می سازند که علا وه بر مواردی که در بالا ذکرش رفت می توان به ابیات ذیل نیز اشاره داشت: این شنیدستم که وقتی تاجری / در بیابانی در افتاد از ستور / گفت چشم تنگ دنیادار را / یا قناعت پر کند یا خاک گور / آنکه را خیمه به صحرای قناعت زده است / گر جهان زلزله گیرد غم ویرانی نیست

«سعدی»: نتیجه اینکه کاربرد درمانی شعر در روح و روان و ابعاد مختلف زندگی انسان ها بسیار با اهمیت و سرنوشت ساز است به شرطی که افراد آگاهی و سطح درک و فهم خود را با شعر عجین کنند، با معلوماتی وسیع به استقبال آن بروند. دوم خود شعر است که بتواند به فراخور روحیات افراد سازگار باشد، یعنی حالات درونی و رفتارهای واقعی افراد را تصویر کند و سوم نوع برقراری ارتباط است که این برقراری می تواند از طریق اجتماع از فرد به فرد یا از فرد به اجتماع باشد، به صورتی که درگیری این گونه تقابل و تعامل یک نوع هم اندیشی وجود داشته باشد یا این برقراری می تواند ازطریق رسانه های جمعی یا خود شعر صورت پذیرد که البته هر کدام از این گونه ارتباطات مستلزم آگاهی و شناخت نسبت به شعر و شعر درمانی را می طلبد.

البته باید یک نوع فرهنگ سازی و محور پروری در جهت بازگو کردن این گونه مسائل وجود داشته باشد و احیانا چنان چه در جامعه ای این امر نهادینه نشده است ولی زمینه های لا زم مبنی بر دایر شدن را دارد، سعی گردد در جهت بسترسازی و شکوفایی آن تلا ش و کوشش فراوان به انجام رسد.

نویسنده : عابدین پاپی



همچنین مشاهده کنید