یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

امام حسین علیه السلام از نگاه دکتر شریعتی


امام حسین علیه السلام از نگاه دکتر شریعتی

شهید در لغت, به معنای حاضر, ناظر, به معنای گواه و گواهی دهنده و خبر دهنده راستین و امین و همچنین به معنی آگاه و نیز به معنی محسوس و مشهود, کسی که همه چشم ها به او است و بالاخره به معنی نمونه, الگو و سرمشق است

۱) شهید

"شهید در لغت، به معنای حاضر، ناظر، به معنای گواه و گواهی دهنده و خبر دهنده راستین و امین و همچنین به معنی آگاه و نیز به معنی محسوس و مشهود، کسی که همه چشم‏ها به او است و بالاخره به معنی نمونه، الگو و سرمشق است. "

"شهید، قلب تاریخ است؛ هم چنان که قلب به رگ های خشک اندام، خون، حیات و زندگی می‏ دهد، جامعه ای که رو به مردن می ‏رود، جامعه ‏ای که فرزندانش ایمان خویش را به خویش، از دست داده ‏اند و جامعه ‏ای که به مرگ تدریجی گرفتار است، جامعه ‏ای که تسلیم را تمکین کرده است، جامعه‏ ای که احساس مسئولیت را از یاد برده است و جامعه ای که اعتقاد به انسان بودن را در خود باخته است و تاریخی که از حیات و جنبش و حرکت و زایش بازمانده است؛ شهید همچون قلبی، به اندام‏های خشک مرده بی ‏رمق این جامعه، خون خویش را می‏ رساند و بزرگترین معجزه شهادتش این است که به یک نسل، ایمان جدید به خویشتن را می ‏بخشد. شهید حاضر است و همیشه جاوید؛ کی غائب است؟ "

۲) شهادت‏

"یکی از بهترین و حیات بخش‏ترین سرمایه‏ هایی که در تاریخ تشیع وجود دارد، شهادت است. "

"در فرهنگ ما شهادت، مرگی نیست که دشمن ما بر مجاهد تحمیل کند. شهادت مرگ دلخواهی است که مجاهد با همه آگاهی و همه منطق و شعور و بیداری و بینایی خویش، خود انتخاب می ‏کند!... شهادت، در یک کلمه - بر خلاف تاریخ‏های دیگر که حادثه ‏ای است و درگیری است و مرگ تحمیل شده بر قهرمان است و تراژدی است - در فرهنگ ما، یک درجه است، وسیله نیست؛ خود هدف است، اصالت است؛ خود یک تکامل، یک علو است؛ خود یک مسئولیت بزرگ است؛ خود یک راه نیم ‏بُر به طرف صعود به قله معراج بشریت است و یک فرهنگ است. "

"ما دو نوع شهید داریم؛ سمبل یکی حمزه سیدالشهداء، و سمبل دیگری امام حسین‏ علیه السلام است. "

▪ شهادت حمزه ‏ای‏

«حمزه یک قهرمان مجاهد است که برای پیروزی و شکستن دشمن رفته، شکست خورده و کشته و شهید شده است... حمزه و سایر مجاهدان برای پیروزی آمده بودند - البته با احتمال این که اگر هم مرگ شده، شد - و هدفشان پیروزی و شکستن دشمن بود... بنابراین شهید حمزه‏ ای و شهادت حمزه ‏ای، عبارت است از مردی و کشته شدن مردی که آهنگ کشتن دشمن کرده است."

▪ شهادت حسینی ‏علیه السلام‏

"شهادت حسینی کشته شدن مردی است که خود برای کشته شدن خویش قیام کرده است... امام حسین‏ علیه السلام از مقوله دیگری است؛ او نیامده است که دشمن را با زور شمشیر بشکند و خود پیروز شود، و بعد موفق نشده و یا در یک تصادف یا ترور توسط وحشی، کشته شده باشد. این‏ طور نیست، او در حالی که می ‏توانسته است در خانه ‏اش بنشیند و زنده بماند، به پا خاسته و آگاهانه به استقبال مردن شتافته و در آن لحظه، مرگ و نفی خویشتن را انتخاب کرده است... امام حسین‏ علیه السلام یک شهید است که حتی پیش از کشته شدن خویش به شهادت رسیده است؛ نه در گودی قتلگاه، بلکه در درون خانه خویش، از آن لحظه که به دعوت ولید - حاکم مدینه - که از او بیعت مطالبه می ‏کرد، «نه» گفت، این، «نه» طرد و نفی چیزی بود که در قبال آن، شهادت انتخاب شده است و از آن لحظه، حسین شهید است. "

۳) امام حسین‏ علیه السلام‏

الف) شرایط نهضت امام حسین ‏علیه السلام‏

"شکل مبارزه ‏ای که حسین انتخاب کرده، قابل فهمیدن نیست مگر این که اوضاع و شرایطی که حسین در آن شرایط، قیام خاصّ خودش را آغاز کرد، فهمیده بشود... اکنون حسین مسئول نگاهبانی انقلابی است که آخرین پایگاه‏های مقاومتش از دست رفته است و از قدرت جدش و پدر و برادرش، یعنی حکومت اسلام و جبهه حقیقت و عدالت، یک شمشیر برایش نمانده و حتی یک سرباز! سال‏هایی است که بنی ‏امیه همه پایگاه‏های اجتماعی را فتح کرده است. "

ب) بایستن و نتوانستن‏

"فتوای حسین این است: آری! در نتوانستن نیز بایستن هست؛ برای او زندگی، عقیده و جهاد است. بنابراین، اگر او زنده است و به دلیل این که زنده است، مسئولیت جهاد در راه عقیده را دارد. انسان زنده، مسئول است و نه فقط انسان توانا. و از حسین، زنده ‏تر کیست؟ در تاریخ ما، کیست که به اندازه او حق داشته باشد که زندگی کند؟ و شایسته باشد که زنده بماند؟ نفس انسان بودن، آگاه بودن، ایمان داشتن، زندگی کردن، آدمی را مسئول جهاد می ‏کند و حسین مَثَلِ اعلای انسانیت زنده، عاشق و آگاه است. توانستن یا نتوانستن، ضعف یا قدرت، تنهایی یا جمعیت، فقط شکل انجام رسالت و چگونگی تحقق مسئولیت را تعیین می‏ کند نه وجود آن را. "

ج) هنر خوب مردن‏ ‏

"او (امام حسین ‏علیه السلام) فرزند خانواده ‏ای است که هنر خوب مردن را در مکتب حیات، خوب آموخته است... آموزگار بزرگ شهادت اکنون برخاسته است تا به همه آنها که جهاد را تنها در توانستن می ‏فهمند و به همه آنها که پیروزی بر خصم را تنها در غلبه، بیاموزد که شهادت نه یک باختن، که یک انتخاب است؛ انتخابی که در آن، مجاهد با قربانی کردن خویش در آستانه معبد آزادی و محراب عشق، پیروز می ‏شود و حسین «وارث آدم» - که به بنی ‏آدم زیستن داد - و «وارث پیامبران بزرگ» - که به انسان چگونه باید زیست را آموختند - اکنون آمده است تا در این روزگار به فرزندان آدم چگونه باید مردن را بیاموزند. "

د) آثار شهادت امام حسین‏ علیه السلام‏

"برخی درباره آثار شهادت حسینی تردید کردند! و آن را قیامی خوانده‏ اند که شکست خورده است؛ شگفتا! کدام جهاد و کدام جنگِ پیروزی بوده است که دامنه فتوحاتش در سطح جامعه در عمق اندیشه و احساس و در طول زمان و ادوار تاریخ، این همه گسترده و عمیق و بارآور باشد؟... حسین با شهادت «ید بیضاء» کرد، از خون شهیدان «دم مسیحائی» ساخت که کور را بینا می ‏کند و مرده را حیات می ‏بخشد... اما نه تنها در عصر خویش و در سرزمین خویش، که «شهادت» جنگ نیست، رسالت است؛ سلاح نیست، پیام است؛ کلمه ‏ای است که با خون تلفظ می ‏شود. "

ه) زندگان جاوید

"آنها که تن به هر ذلتی می ‏دهند تا زنده بمانند، مرده‏ های خاموش و پلید تاریخند و ببینید آیا کسانی که سخاوتمندانه با حسین به قتلگاه خویش آمده‏ اند و مرگ خویش را انتخاب کرده ‏اند - در حالی که صدها گریزگاه آبرومندانه برای ماندنشان بود و صدها توجیه شرعی و دینی برای زنده ماندن شان بود - توجیه و تأویل نکرده ‏اند و مرده ‏اند، اینها زنده هستند؟ آیا آنها که برای ماندن‏شان تن به ذلت و پستی، رها کردن حسین و تحمل کردن یزید دادند، کدام هنوز زنده ‏اند؟ هر کس زنده بودن را فقط در یک لَشِ متحرک نمی ‏بیند، زنده بودن و شاهد بودن حسین را با همه وجودش می ‏بیند، حس می ‏کند و مرگ کسانی را که به ذلت‏ها تن داده‏اند تا زنده بمانند، می ‏بیند. "

و) ساعات آخر شهادت‏

"عصر عاشورا، امام حسین ‏علیه السلام با آن دقت نظافت می ‏کند، با آن دقت آرایش می ‏کند، بهترین لباس‏هایش را می ‏پوشد و بهترین عطرهایش را می ‏زند، در اوج خون و در اوج مرگ و در اوج نابودیِ همه کسانش و در آستانه رفتن خودش، هر ساعتی که می ‏گذشت و شهدا هم بر هم انباشته می ‏شدند، چهره او گلگون‏تر و برافروخته‏ تر و قلبش بیشتر به تپش می ‏آمد، که می ‏دانست فاصله حضور، اندک است؛ چه «شهادت» حضور نیز هست. "

ز ) مسئولیت ما

"این که حسین فریاد می ‏زند - پس از این که همه عزیزانش را در خون می ‏بیند و جز دشمن کینه توز و غارتگر در برابرش نمی ‏بیند - فریاد می ‏زند که: «آیا کسی هست که مرا یاری کند و انتقام کشد؟» «هل من ناصر ینصرنی؟»؛ مگر نمی ‏داند که کسی نیست که او را یاری کند و انتقام گیرد؟ این «سؤال»، سؤال از تاریخ فردای بشری است و این پرسش، از آینده است و از همه ماست و این سؤال، انتظار حسین را از عاشقانش بیان می ‏کند و دعوت شهادت او را به همه کسانی که برای شهیدان حرمت و عظمت قائلند، اعلام می ‏نماید. "

۴) حضرت زینب‏ علیها السلام‏

"رسالت پیام از امروز عصر، آغاز می ‏شود. این رسالت بر دوش‌های ظریف یک زن، «زینب» - زنی که مردانگی در رکاب او جوانمردی آموخته است و رسالت زینب دشوارتر و سنگین‏تر از رسالت برادرش. آنهایی که گستاخی آن را دارند که مرگ خویش را انتخاب کنند، تنها به یک انتخاب بزرگ دست زده ‏اند؛ اما کار آنها که از آن پس زنده می ‏مانند، دشوار است و سنگین. و زینب مانده است، کاروان اسیران در پی ‏اش، و صف‌های دشمن تا افق در پیش راهش، و رسالت رساندن پیام برادر بر دوشش. وارد شهر می ‏شود، از صحنه بر می ‏گردد. آن باغ‏های سرخ شهادت را پشت سر گذاشته و از پیراهنش بوی گل‌های سرخ به مشام می ‏رسد. وارد شهر جنایت، پایتخت قدرت، پایتخت ستم و جلادی شده است؛ آرام و پیروز، سراپا افتخار؛ بر سر قدرت و قساوت، بر سر بردگان مزدور و جلادان و بردگان استعمار و استبداد فریاد می ‏زند: «سپاس خداوند را که این همه کرامت و این همه عزت به خاندان ما عطا کرد، افتخار نبوت، افتخار شهادت...» اگر زینب پیام کربلا را به تاریخ باز نگوید، کربلا در تاریخ می‏ ماند. "

با تشکر از آقای محمدرضا علما



همچنین مشاهده کنید