سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
قهرمان ساده دل شرایط پیچیده
آتیلا پسیانی در طول سالهای طولانی فعالیتهای تئاتریاش همواره به خاص بودن و مبهم بودن آثارش متهم شده و بعید نیست، همین هنرمند که بزرگترین کاستی همه آثارش عدم برقراری ارتباط با مخاطب بوده است، امسال به یک ناجی بزرگ برای تئاتر ایران تبدیل شود.
«آتیلا پسیانی» در میانه دهه هشتاد با آثاری مثل «زمین صفر»، «هابیل و قابیل»، «تلخ مثل عسل»، «گنگ خواب دیده» و «تیغ و ماه» نوع تازهای از تئاتر خودش را در فواصلی کوتاه به نمایش گذاشت که به واسطه شیوه اجرایی آن بسیار خاص بودند.
اما پسیانی که با هوشمندی، سلایق و خواستهای مخاطبانش را پیگیری میکرد از همان دوران و با نمایش «مرگ ابریشم» تا «متابولیک» برخی مولفههای تازهتر را به کارهایش افزود که در نتیجه آن ارتباط و ادراک مخاطب از نمایشها در گسترهای نزدیکتر و موثرتر امکانپذیر شد. این گرایش ادامه پیدا کرده تا امروز به اجرای نمایش پروفسور بوبوس رسیده است.
● پروفسور بیچاره
آتیلا پسیانی، بر خلاف آثار گذشتهاش این روزها موضوعات متفاوتی را برای کار کردن انتخاب کرده است. کارگردانی که همواره به واسطه ابهام و شخصی بودن نمایشهایش نقد میشد، در نمایش پروفسور بوبوس به گونهای کاملا مشهود و ملموس خودش را به موضوعات روز اجتماعی نزدیک کرده است. به هر حال همین مسیری را که پسیانی از جزیره شخصی به سمت مخاطب طی کرده به گونهای مثبت و مطلوب میتوان مورد تاکید قرار داد. ضمن این که کارگردان در دو حوزه کاری نیز موفق نشان داده است.
نمایشنامه پروفسور بوبوس، نوشته الکسی فایکو یک کمدی ـ تراژدی ساده است که مبارزه انقلابی و آرمانگرایی طبقات اجتماعی را در تلاش برای ایجاد تغییر و رسیدن به عدالت و انسانیت را به سخره میگیرد. بوبوس، معلم سادهای که به گمان خودش با شرکت در تظاهرات میخواهد سهمی در رسیدن به پیروزی داشته باشد به طور اتفاقی وارد عمارتی عجیب میشود که خانه یکی از مقامات شهر است. بوبوس نه به عنوان یک انقلابی که همچون یک انسان سادهدل وارد بازیهای منفعتطلبانه میهمان فرانسوی این عمارت میشود و آنقدر بازی داده میشود تا این که انقلاب به پیروزی میرسد و... .
● تراژدی مضحک
فایکو، تراژدی مضحک قهرمان آرمانگرا و سادهدلش را با وارد کردن او به یک عمارت عجیب آغاز میکند و بلافاصله پس از آن مظاهر فساد و ظلم و تزویر را در حدفاصل ارتباط میان این قهرمان و مقامات به روایت میگذارد. حاصل این ارتباط و چالشهای کمیکی که در شبکه ارتباطات دیگر داستانی به وجود میآید نیز به هر چه بیمارتر نشان دادن فساد و زشتی قدرت و آرمانی بودن انقلاب نزدیک میشود، اما در آخرین لحظات و زمانی که به نظر میرسد انقلاب برای نجات عدالت و آزادی پیروز شده، قهرمان فروپاشی همه آرزوها و آرمانهای انقلابیاش را با مشاهده چهره واقعی شاگرد انقلابیاش مشاهده میکند. این همان لحظه فروپاشی آرمانگرایی و پایان تراژدی زندگی معلم بیچارهای است که کمدی داستان او را به یک پروفسور روشنفکر تبدیل کرده است.
در واقع اتفاق سادهای که در پس کمدی ساده اثر رخ میدهد به نحوی تاثیرگذار مسیر بیهوده آرمانهای انقلابی را به اثبات میرساند. در پایان کشیش، بارتولوم و ژنرال به عنوان مظاهر تزویر، زر و زور همراه با آموزگار سادهدل بیچاره شکست خورده و درمانده رها میشوند و این بارون کلاهبردار است که در حالی که تمام ثروت به سرقت رفته را با خود به همراه دارد با مشتی پول دستمال سرخ را از مبارز انقلابی میگیرد و میگریزد.
بوبوس یک بار به خاطر انتساب به مظاهر قدرت و بار دیگر به خاطر شخصیت انقلابیاش تبدیل به پروفسور بوبوس میشود، اما در پایان قهرمانی بیچارهتر و درماندهتر از آموزگار ساده بازنشسته پیشین نشان میدهد که حتی آرزوهای امیدبخش گذشته را هم با خود به همراه ندارد. پروفسور بیچاره نمایش در واقع آینهای از عدالت و انسانیت در جامعه مزور معاصر جهان است که با لحنی کمیک معرفی و با تراژدی بزرگ زندگیاش شناخته میشود.
● ژانگولرها وارد میشوند
فایکو برای به روایت گذاشتن چالش میان قدرت و جامعه مجموعهای از تیپها را در بستر داستان کمیک نمایشنامهاش معرفی میکند و حضور آنها را با ویژگیهای برجسته رفتاریشان مورد پرداخت قرار میدهد. به این ترتیب جزییات شخصیت و مشخصات رفتار کلیت پیدا میکند و در قالب کلام گزینش شده، لباسها و نمادهای تیپیکال در یک تیپ خلاصه میشوند. پسیانی هم برای هر چه بیشتر نزدیک کردن این تیپها به مشخصات کلی آنها را همچون ژانگولرهایی با هیبتهای عجیب و غریب به روی صحنه آورده است. بنابراین در صحنه علاوه بر رویدادهای نمایشی، شوی هیکلهای نمادین و غولهای کاریکاتوری نیز اجرا میشود که تا اندازهای نیز در تناسب با محتوا و منظور نمایش قرار میگیرد، اما این استفاده از مانکنهای تیپیکال که به خصوصیات کلی آدمهای نمایش اشاره و تاکید دارد، در نمایش بیش از اندازه تکرار میشود.
صحنه نمایش پسیانی از روی سن آغاز میشود، روی معبر طولی ادامه پیدا میکند و تا میانه صندلیهای تماشاگران کشیده و به یک در (که سرنوشت تازه بوبوس را رقم میزند) ختم میشود. نمایش پیش از آغاز داستان با راه رفتن مانکنها روی این معبر شروع میشود، اما پسیانی در فواصل متعدد این شوی نمایشی را خارج از روایت داستان با عبور و نمایش بازیگران به روی معبر بارها و بارها تکرار میکند. البته این صحنه اضافه شده در بخشهایی کارکرد تئاتری خوبی پیدا میکند. مثلا آنجا که استفکا و بارون از میان آدمهای دیگر جدا میشوند و روی معبر میآیند تا گفتگویی خصوصی را فقط برای تماشاگر انجام بدهند، این صحنه بخشی از میزانسنها را به خوبی با راهی که به میان تماشاگر باز کرده است به گونهای زیباییشناسانه امکانپذیر میسازد، اما در فواصل و بخشهای متعددی از نمایش هم تنها حضور ژانگولروار بازیگران به روی آن در جهت خلق جذابیتهای کاذب مورد استفاده قرار گرفته است.
پسیانی نمایشاش را با استفاده از برخی مولفههای عجیب و غریب مثل چراغهایی که هر کدام بخشی از وجود آدمها را برجسته (روشن) میکنند یا مثلا میکروفن و... به سمت شیوهای سطحی و توجیهناپذیر برده است. این در حالی است که خود تیپها و نحوه حضور آنها در داستان و با وجود بازی خوب بازیگران به اندازه کافی قادر به اجرای کاریکاتورهای وحشتناک و نیمهفانتزی داستان هستند با این وجود کارکرد برخی از ابزارها و مولفهها در صحنه چندان بجا و زیبا جلوه نمیکند، مثلا استفاده از میکروفن، تنها در زمانهای معدود و آن هم موقعی که مثلا صحبتهای در گوشی یا زمزمهها و پچپچها از طریق آن بیان میشوند میتواند منطقی باشد.
اما آنجا که بازیگران گاه و بیگاه میکروفن برمیدارند و به وسیله آن باهم صحبت میکنند این کارکرد مطلوب هم زیر سوال میرود.
پسیانی در استفاده از ویدئو برای تقویت کمدی خاص نمایشاش هم تا اندازهای موفق نشان داده است. تصویر در «پروفسور بوبوس» سه کارکرد اصلی دارد؛ نخست آن که رفتار و خصلتهای غلو شده آدمها را جدا از آنچه روی صحنه اتفاق میافتد به اجرا اضافه میکند (مثلا آزادیخواهی و سرخوشی استفکا که با تصویر او در حال پرواز کردن تقویت میشود)، دومین کارکرد تصویر در نمایش تاکید بر کنش و واکنش چهره و حالت رفتار بازیگران است که مثلا با فیکس شدن یک کنش در چهره و حالت حضور بازیگر و نمایش چند لحظه آن اتفاق میافتد. این دو کارکرد به زیبایی در قالب اجرا و کارکردهای اجرایی نمایش قرار گرفتهاند. اما کارکرد سوم تصویر که تنها آن را در حد یک عنصر زینتی و تابلویی نقاشی نزول میبخشد، هیچگاه نمیتواند در تناسب با کارکردهای دیگر آن مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد.
● جذب مخاطب خاص و عام
آتیلا پسیانی یکی از معدود کارگردانهای سالهای اخیر تئاتر ایران است که مدتی است تقریبا هر سال سه یا چهار نمایش را روی صحنه میبرد. پسیانی و گروه تئاتر بازی طی این سالها همواره به واسطه خاص بودن سبک و شیوه کارشان مورد انتقاد قرار گرفتهاند. اما این کارگردان هوشمند و خانواده هنرمندش امسال ظاهرا در پی اثبات شیوه تئاتریشان به منتقدان این تئاتر هستند. پسیانی با نمایش جدیدش بار دیگر توانست تواناییهایش در جلب مخاطب عام را ثابت کند و در عین حال مثل بسیاری از تئاترها به ورطه ابتذال و مولفههای صرفا جذاب و کاذب هم سقوط نکند.
از این منظر «پروفسور بوبوس» را میتوان تلفیقی از شیوه مورد علاقه پسیانی و گروه جوان او و نیز عناصر جذاب و درگیرکننده مخاطب عام و خاص دانست.
«پروفسور بوبوس» با سوژه امروزی و جذاب، شیوه اجرایی مناسب و حضور موفق بازیگرانی چون رضا کیانیان، هانیه توسلی، ستاره پسیانی، آتیلا پسیانی و بابک حمیدیان میتواند تا پایان اجرایش در تالار اصلی به یک اثر موفق در ارتباط با مخاطب نیز تبدیل شود.
● سوپراستارها روی صحنه
«پروفسور بوبوس» در حال حاضر، در فصلی که چندان هم برای پرفروش شدن یک نمایش مطلوب به نظر نمیرسد، به یکی از پرمخاطبترین نمایشهای چند سال اخیر تبدیل شده است. سالن بزرگ اصلی تئاترشهر این روزها با ظرفیت کامل و حتی بیش از ظرفیت خود پذیرای تماشاگران است و شاید نخستین دلیل این استقبال بتواند حضور چهرههای سرشناس سینما و تئاتر بر صحنه این تئاتر باشد. رضا کیانیان، هانیه توسلی، آتیلا پسیانی و بابک حمیدیان در کنار دیگر بازیگران شناخته شده نمایش شاید مهمترین عامل موفقیت نمایش در جلب و جذب مخاطب به شمار آیند. اما مگر همین چند ماه پیش نبود که گالیله پرهزینه با حضور ستارگانش یک شکست واقعی را در همین تالار اصلی تجربه کرد؟
بنابراین میتوان نتیجه گرفت که ستارگان و چهرهها اگرچه میتوانند بخشی از موفقیت یک نمایش در حوزه جلب مخاطب را تضمین کنند اما دلیل کافی و تضمین قطعی برای موفقیت نیستند. بازیگران سرشناس در همه جای دنیا به واسطه موفقیت اقتصادی در بسیاری از تئاترها مورد استفاده قرار میگیرند. اما کاملا اشتباه است که این ستارهها یک تئاتر بد و بیکیفیت را تبدیل به یک اثر موفق کنند.
کار پسیانی در کنار حضور همه سوپراستارهایش، نمایشی یکدست و کامل به نظر میرسد. حتی با وجود برخی ضعفها هم میتوان کلیت این تئاتر را به واسطه سوژه خوب و هوشمندانه آن و نیز انطباق مناسب محتوا و فرم در اجرای اثر موفق و مطلوب ارزیابی کرد.
مهدی نصیری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست