جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اعتماد اجتماعی پیش شرط مشاركت جمعی


اعتماد اجتماعی پیش شرط مشاركت جمعی

انسان ها اعتماد می كنند تا ارتباط برقرار كنند, ارتباط برقرار می كنند تا این باور در ذهنشان ریشه كند كه بدون همكاری, مشاركت و همفكری كاری از پیش نخواهند برد اعتماد, مهمترین انگیزه ای است كه افراد را به داشتن ارتباطات دوسویه یا چندسویه تشویق می كند حتی بسیاری از اندیشمندان اجتماعی, اعتماد را حسی می دانند كه منجر به تعاون و همكاری می شود و فقط در این حالت است كه انسان در عین تفاوت ها, قادر به حل مشكلات خواهد بود

انسان‌ها اعتماد می كنند تا ارتباط برقرار كنند، ارتباط برقرار می كنند تا این باور در ذهنشان ریشه كند كه بدون همكاری، مشاركت و همفكری كاری از پیش نخواهند برد. اعتماد، مهمترین انگیزه‌ای است كه افراد را به داشتن ارتباطات دوسویه یا چندسویه تشویق می كند. حتی بسیاری از اندیشمندان اجتماعی، اعتماد را حسی می‌دانند كه منجر به تعاون و همكاری می شود و فقط در این حالت است كه انسان در عین تفاوت‌ها، قادر به حل مشكلات خواهد بود. گویر، اندیشمند اجتماعی، با هرگونه جداسازی بین دنیا و زندگی روزمره انسان با زندگی رسمی مخالف است و عامل اتصال این دو جلوه از زندگی انسان را اعتماد معرفی می كند. او اصل بنیادی در ارتباطات انسانی چه به صورت رسمی و چه به صورت غیررسمی را اعتماد می داند و آن را <قانون ارتباطات انسانی> نام می نهد. مهمتر این كه، معنای دقیق اعتماد اجتماعی، آنجا كه رنگی از باور به تا ثیرات كنش دیگران به خود می گیرد، می تواند نتیجه تعاملات اجتماعی موجود در گروه ها، انجمن ها و فعالیت های اجتماعی باشد. پروساك دیگر نظریه پرداز اجتماعی با این تعبیر، پافشاری می كند كه اگر این اعتماد از حد فردی به سطح اجتماعی انتقال یابد، به عنوان یك سرمایه باارزش، تلقی می شود. همچنین این سرمایه موجب پایین آمدن سطح هزینه های تعاملات اجتماعی و اقتصادی و اقدامات مختلف می شود.

اعتماد اجتماعی، شرط ارتباطات متقابل

اعتماد اجتماعی، چیزی نیست كه به سادگی یا به اجبار بر چهره روابط و تعاملات اجتماعی بنشیند و رنگ بگیرد. بلكه انسان ها از روی تمایل و علاقه به مشاركت و انگیزه به ادامه موفقیت آمیز فعالیت های مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی خود است كه لایه ای از اعتماد را خمیرمایه روابط و تعاملات اجتماعی خود می كنند. امروزه برای سنجش مفهوم سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی را به همراه شاخص های دیگر احساس تعهد اجتماعی و احساس تعلق اجتماعی اندازه گیری می كنند. چنانچه دكتر محسن رنانی، اقتصاددان و استاد دانشگاه اصفهان، اعتماد را پایبندی به تعهدات و نظایر آنها از شاخص های اصلی سرمایه اجتماعی معرفی می كند. وی شرط لازم برای توسعه رااین گونه عنوان می كند كه سرمایه اجتماعی كالایی است كه فقط با تعامل و مشاركت همزمان جامعه و دولت قابل تولید است و اگر یكی از این دو در تولید این كالا مشاركت نكنند، تولید متوقف می شود. این اقتصاددان می افزاید: اعتماد اجتماعی زمانی ایجاد می شود كه دولت و مردم به یكدیگر اعتماد كنند. اگر دولت به مردم اعتماد نداشته باشد یا مردم از دولت سلب اعتماد كنند، این كالا قابلیت تولید را ندارد، یا اگر كاركنان دولت فاسد باشند، این فساد به مردم سرایت می كند و اگر مردم فاسد باشند، این فساد به كاركنان دولت سرایت می كند. پس عدم فساد، عدم رشوه دادن، صداقت در مناسبات، اعتماد و نظایر این ها، همه بخش هایی از سرمایه اجتماعی هستند و زمانی افزایش می یابند كه هم مردم و هم دولت به آن پایبند باشند و در انباشته كردن آن بكوشند. با این حال، اگر اعتماد را صافی شفاف رعایت هنجارهای اجتماعی بدانیم و با تكیه بر این اعتقاد كه انسان ها، هنجارهای اجتماعی را برای ایجاد نظم در رفتارهای اجتماعی خود وضع می كنند، مفهوم اعتماد اجتماعی درهمان معنا تجلی می یابد كه دكتر عبدالعزیز لهسایی زاده، جامعه شناس عنوان می كند. وی معتقد است: اعتماد اجتماعی، رفتار هنجاری غیررسمی است و هرگاه افراد جامعه به قرار و مدارهایی كه بین خودشان می گذارند، احترام بگذارند و آنها را رعایت كنند، اعتماد اجتماعی به وجود می آید. این اعتماد باعث پیوند و افزایش همبستگی اجتماعی می شود و هرچه درجه این اعتماد در جامعه افزایش یابد، درجه پیوند و همبستگی اجتماعی نیز افزایش پیدا می كند. براین اساس اعتماد اجتماعی، اعتماد به نفس و افزایش توانایی های افراد را به همراه دارد. برای افراد، اعتبار و پرستیژ اجتماعی به بار می آورد، باعث گسترش فعالیت های فرد در جامعه می شود و افراد را از نوعی پشتیبانی جمعی برخوردار می سازد. اعتماد اجتماعی در سه عرصه خرد، كلان و میانه اتفاق می افتد. دكتر لهسایی زاده می گوید: در عرصه های خود شكل گیری اعتماد اجتماعی، اول اعتماد فردی در روابط گروه های كوچك بین دو یا سه نفر به صورت انفرادی ایجاد می شود. به طوری كه وقتی دو نفر یا چند نفر با یكدیگر كنش متقابل دارند یا گروهی را تشكیل می دهند، افراد تك تك به یكدیگر اعتماد می كنند. در عرصه های میانه، اعتماد اجتماعی در سطح نهادهای محلی و ملی از طریق تلفن و به صورت غیررسمی شكل می گیرد. در عرصه های كلان نیز، اعتماد اجتماعی در سطح بین المللی ایجاد می شود.

عوامل تقویت و تخریب اعتماد اجتماعی

در هیاهویی كه بازارهای اجتماعی، پر است از كالاهایی كه بی اعتنا به بوق و كرنای فروشندگان و خریداران، خودنمایی می كنند، اعتماد اجتماعی گاهی رنگ می گیرد و گاهی رنگ می بازد.بسیاری با پافشاری بر ارتباط مستقیمی كه بین اعتماد اجتماعی و احساس امنیت وجود دارد، عامل اصلی رنگ گرفتن و رنگ باختن اعتماد اجتماعی در چهرهِ روابط و تعاملات میان افراد را همان احساس امنیتی می دانند كه انگیزه اصلی افراد از اعتماد به دیگران و گروه های دیگر قلمداد می شود. دكتر رنانی، اقتصاددان در مصاحبه خود با اشاره به ارتباط مستقیم و خطی بین اعتماد و سرمایه اجتماعی می گوید: سرمایه اجتماعی وقتی بالاست كه اعتماد در میان مردم بالا باشد، همبستگی اجتماعی شدید باشد، تعهد به منافع ملی و منافع اجتماعی جدی باشد، احساس نوعدوستی و همیاری جمعی قوی باشد، قانون حرمت داشته باشد و كسی جرات نكند آشكارا در جامعه، خلاف قانون رفتار كند، مردم به حكومت و قوانین آن و مجریان آن به چشم حامی و خادم بنگرند نه به چشم غاصب و ظالم، مردم نسبت به دردها و مصائب همنوعان خود در جامعه حساس باشند و واكنش نشان دهند، بی تفاوتی اجتماعی حداقل باشد و مردم در ناهنجاری ها و مشكلات اجتماعی خود را مسئول بدانند و نظایر این ها.با توجه به مفهوم سرمایه اجتماعی كه مجموعه ای از هنجارها، ارزش های غیررسمی، قواعد عرفی و تعهدات اخلاقی است و رفتارهای افراد در چارچوب آنها شكل می گیرد، موجب تسهیل روابط اجتماعی افراد می شود و افزایش همكاری و مشاركت اجتماعی را برای افراد به همراه می آورد، می توان توسعه را غنی سازی كنش های اجتماعی ناشی از افزایش تمایل به مشاركت و اعتماد اجتماعی دانست. دكتر لهسایی زاده، جامعه شناس با اشاره به عوامل تقویت كننده اعتماد اجتماعی می گوید: انجام آموزش در سطح خانواده، از طریق وسایل ارتباط جمعی و نیز احترام به اقوام، باورها، ارزش ها و هنجارهای آنان می تواند اعتماد اجتماعی را در بین افراد جامعه درونی كند. از طریق خانواده، بسیاری از مسائل و مفاهیم مرتبط با اعتماد اجتماعی به كودكان منتقل می شود. از طریق وسایل ارتباط جمعی به صورت مدرن امروزی، افراد در جریان اجتماعی شدن قرار می گیرند كه باید در این رابطه، یك نوع فرهنگ سازی انجام شود تا روند تقویت اعتماد اجتماعی بهبود یابد. درصورت احترام به اقوام، باورها، ارزش ها و هنجارهای آنان نیز زمینه های ایجاد اعتماد اجتماعی گسترش پیدا می كند. وی همچنین معتقد است اعتماد اجتماعی در سطوح مختلف خرد، میانه و كلان تخریب و تضعیف می شود و می گوید: عوامل تخریب كننده اعتماد اجتماعی در سطح خرد، منفعت طلبی افراطی افراد است. از آنجا كه انسان ها به طور ذاتی، منفعت طلب هستند، وقتی این منفعت طلبی حالت افراطی به خود بگیرد، افراد سعی می كنند با استفاده از روش های كاذب، سهم بیشتری از امكانات و منفعت را برای خود طلب كنند. در سطح میانه، موضوع رقابت های كاذب بین نهادها و مؤ سسات مطرح می شود. در سطح كلان نیز، جاه طلبی كشورها عامل اصلی تخریب اعتماد اجتماعی محسوب می شود. به طوری كه هرچه كشورها جاه طلبی بیشتری داشته باشند، دیگر كشورها نمی توانند به آنها اعتماد كنند.

سهم عمده اعتماد در كاهش آسیب ها

اعتماد سهم مهمی را در بسیاری از فرایندهای سازمانی نظیر عقد قراردادها، انجام مذاكرات و نظارت مستمر بر عملكرد واحدها دارد و تلاش درجهت افزایش آن می تواند بسیاری از هزینه های مربوط به فعالیت های ذكر شده را كاهش و علاوه بر آن بهره وری سازمانی را افزایش دهد. از این رو، اعتمادسازی در بین گروهها و واحدهای مختلف یك سازمان را می توان یكی از مهمترین وظایف یك رهبر سازمانی دانست.دكتر لهسایی زاده می گوید: اگر در جریان تعاملات و روابط اجتماعی، از اعتماد اجتماعی سوءاستفاده شود، شمار آسیب های اجتماعی گسترش می یابد. به عبارتی حالت سوءاستفاده از اعتماد اجتماعی، تضعیف اعتماد اجتماعی را به همراه دارد، كارایی هنجارهای اجتماعی نیز كاهش می یابد. وی می افزاید: برخی از هنجارهای اجتماعی مانند قوانین نوشته شده و شفاهی هستند و این هنجارها، ناشی از اعتمادی است كه افراد نسبت به هم دارند. به طور مثال، درصورت اعتماد اجتماعی بین افراد، رسم اجتماعی پایدار می ماند و برعكس. از این روست كه افراد به قرار و مدارهایی كه بین خودشان می گذارند، احترام می گذارند، آنها را رعایت می كنند و اعتماد اجتماعی به وجود می آید.با این حال، در تعبیر نخستینی كه انسان ها اعتماد می كنند تا ارتباط برقرار كنند، ارتباط برقرار می كنند تا این باور در ذهنشان ریشه كند كه بدون همكاری، مشاركت و همفكری كاری از پیش نخواهند برد، شاید به راحتی نتوان به جایگاه عینی اعتماد در پس كوچه ای از هنجارها و ناهنجاری ها دست یافت. گویی باید به همان انگیزه ای دلخوش كرد كه در پوشش اعتماد، افراد را به سوی دنیای بی حد و مرز ارتباطات و تعاملات می كشاند.

ناهید حسینی