یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

روانشناسی و محكمه اطفال


در زندانها و در محاكم استمداد از روانشناس بسیار ضروری است و از آنجا كه روح طفل زودتر از بزرگ نقش محیط را می پذیرد محاكم اطفال برای آنكه استعداد و كیفیات نفسانی طفل مجرم یا در معرض خطر را دریابند روانشناسی را به دین كار می گمارند و گزارش این روان شناس در باره طفل می تواند راهنمائی برای تصمیم محكمه باشد

در زندانها و در محاكم استمداد از روانشناس بسیار ضروری است و از آنجا كه روح طفل زودتر از بزرگ نقش محیط را می پذیرد محاكم اطفال برای آنكه استعداد و كیفیات نفسانی طفل مجرم یا در معرض خطر را دریابند روانشناسی را به دین كار می گمارند و گزارش این روان شناس در باره طفل می تواند راهنمائی برای تصمیم محكمه باشد و ما برای این كه تاثیر گزارش روانشناس را در تصمیم محكمه و ضمنا طرز رسیدگی به جرم اطفال را در محكمه اطفال نشان دهیم فصلی از كتاب ((اطفال و قانون )) در اینجا می آوریم :

كتاب Children and the law

را اف ت . جایلز (( “ F .T . Giles

مشی محكمه صلح انگلستان نوشته است برای كسانیكه به حقوق انگلستان آشنائی ندارند ممكن است منشی محكمه صلح را نظیر مشی محكمه صلح در كشور هائی نظیر فرانسه ایران بدانند در انگلستان منشی محكمه صلح كه مهمترین كارها با اوست باید علاوه بر تحصیلات عالی قضائی مدتی هم وكالت دعاوی كرده باشد انشاء احكام قضات صلح با اوست و قاضی فقط آن حكم را امضاء میكند قاضی صلح در انگلستان ممكن است اساسا از سواد قضائی عاری باشد ولی منشی حتما باید به امور قضائی و احكام قبلی محاكم آشنا باشد و نویسنده كتاب فوق از كسانی است كه در حدود بیست سال در محاكم صلح منشی بوده است و تالیفاتی ارزنده و سودمند در حقوق انگلستان دارد كه از آن جمله است (( حقوق جزا )) ((محاكم صلح )) ، (( محاكم اطفال )) و ((لرد گدار )) Goddard رئیس محاكم انگلستان كه او را به انگلیسی Lord chief gustice می گویند در تفریظ خود بر كتاب (( اطفال و قانون )) می گوید ((معلومات نویسنده در باره محاكم اطفال و طرز رسیدگی به جرائم اطفال به اندازه ای عمیق و وسیع است كه درانگلستان یا نظیر ندارد و یا اگر داشته باشد بسیار اندك است )) . اینك ترجمه فصلی از كتاب اطفال و قانون تحت عنوان (( روانشناس و گزارشهای او )) . (ادوارد اولیور ) Edward oliver به ادیب نامی انگلیسی ساموئل جانسن گفت ( من روزی فیلسوف بودم ولی رفته رفته عواطف و احساسات در دلم راه یافت )) و اگر وی در روزگار ما سخن می گفت به جای فیلسوف كلمه روانشناس را بكار می برد .

چه با آنكه روانشناسی ممكن است برمعلومات ما چیزی افزده باشد به یقین نمی توان گفت كه از آن به سعادت ما هم بهره ای رسیده باشد در آغاز قرن بیستم همگامی كه صدها بیماری جسنی ما را می آزرد به آ، قسمت نامرئی كه زیر پطست سر و بین دو گوش قرا داشت یعنی ((ماده خاكستری )) كه گاهگاهی هم در دمی كرد هیچ توجه نداستیم و امروز در یافته ایم كه این ماده مملو است ازتصورات و اوهام ، امیال و ازده و امیال جنسی و ترس و عقده های گوناگون روحی ومحركات عطفی وغیره غیره كه بیماری قلب وكبد و كلیه در قبال آنها دردی بسیار ناچیز است كشفیات فروید Jung (یونگ ) Adler ( ادلر ) گواخ صادق این مدعاست در نهاد ما اینهمه محرك نهفته است اگر یكی از آنها به خطا رود نیرو و وقت ما مصروف ارشاد آن میشود .

از بعضی جهات روانشناسان قربانی محرومیت های خود شده اند و چنین گمان میكنند كه در عرصه قانون جزا باید جای قاضی و وكیل دعاوی را بگیرند ولی از این غافلند كه تقریبا صد سال پیش ساموئل باتلر عالم اخلاقی انگلستان در كتاب معروف خود (۰ارون )) Erwhon پیشگوئی كرده بود كه حالا نوبت علمای اخلاق است كه مجرمین را مانند بیماران درمان كنند و علیرغم كشش و كوشش شاگردان وی ما در این زمینه بسیار كم پیش رفته ایم. برای درمان مجرمین شاید بیش از آنچه تصور میكنیم ما مدیون قاضی و وكیل هیتیم روان پزشكی آخرین پناهگاه بدكاران است هنگامیكه مجرمین خونخوار در برابر دلائل قاطع جرم , دروغ و فریب را موثر نمیبیند به دامان این علم دست توسل دراز میكنند روان پزشكان شكست خود را در درمان مجرمین معلول قانون (( مك نوتن )) Mc Naughten می دانند و اگر آنان را باور كنیم این قانون یكی از آن تدابیر شوم و شتاب زده ایست كه دستگاه قانونگذاری مرتجع آن را برای منع از ترقی علم و معرفت پدید آورده است ولی اگر حقیقت را بخواهیم این قانون از اینگونه نسبتها بری است قانون ( مك نوتن ) عصاره معرفت و عقل چندین قرن تجربه قضائی است و اگر ما شبها در بستر امن و آسوده می خوابیم از یمن وجود این قانون است .

( جان جرج های ) عده ای از مردم را كشت و جسد آنان را در اسید سولفوریك آب كرد و دادستان در نطق نهائی خود در این باره گفت :

(( اگر مسئولیت اعمال آمیخته با خباثت و جنائی را نباید نادیده مگیریم قانون كه در برخی شرائط جنون را عذری موجه می شناسد باید منجز باشد و باید آن را به درستی تعریف كرد و باید آن را دقیقا اجرا كرد چه اگر غیر از این باشد باید تمام فرضیه های مبهم و بی اهمیت طبی را در قانون راه دهند و در نتیجه عذری موجه برای كلیه اعمال پیدا خواهد شد و قانون مسئولیت جزائی چنان بی اعتبار و مبهم و ناپایدار میشود كه هیچ ملاكی را نمیتوان در دسترس هیئت منصفه گذاشت كه مطابق آن درباره موردی خاص رای دهد )). قانون ( مك نوتن ) ب اثر حكم تبرئه ای كه توجه عامه را جلب كرد در سال ۱۸۴۳ به میان آمد باید یادآور شد كه قانون مزبور بر اثر حكم تبرئه به میان آمد چه روان پزشكان از آن مینالند كه قانون كسانی را كه مسئول اعمال خود نیستند محكوم و گاهی هم اعدام میكند , مك ناتون تبرئه شده بود قانون چنان اقتضا میكرد كه قاضی بر برائت او رای دهد هیچ روان پزشكی بیش از آن نمی توانست كرد كه قانون درباره می بجای آورد و حالا قانونی كه بر اثر حكم تبرئه مك ناتون , به میان آمده است علت اصلی شكایت روان پزشكان از قانون و مسئولیت فرد برای اعمال خویش است . ((ماك ناتون)) گمان میكرد كه (( رابرت پیل )) نخست وزیر وقت قصت آزار او را دارد وی با تبر منشی نخست وزیر را اشتباهاًً به جای خود نخست وزیر كشت او را با اتهام قتل محاكمه كردند و به علت آن كه وی مجنون بود و مسئول اعمال خوش شناخته نمیشود تبرئه شد حكم تبرئه بر مردم گران آمد و قضات آن روز ناگزیر شدند كه به سئوالاتی در باره محاكمه اشخاص مبتلی به تصورات جنون آمیز جواب دهند جواب این سئوالات متكی به تعدادی سابقه در گزارش های حقوقی بود كه محاكم در طی قرون در مورد محاكمه اشخاص مجنون از آنها پیروی كرده بودند و از آن به بعد این جوابها به نام قانون (( مااك نوتن )) شناخته شده اند و هر جا كه دادستان بخواهد قصد مجرمانه را در ذهن متهمی ثابت كند این جوابها مبنای قانون در مورد مسئولیت این افراد است . قنون مزبور را می توان چنین خلاصهكرد هر كس را باید عاقل پنداشت مگر آن كه خلاف آن ثابت شود و برای آن كه ایراد جنون در محكمه پذیرفته آید باید ثابت شود كه متهم چنان گرفتار اختلال فكری بوده است كه ماهیت كاری را كه می كرده نمی شناخته و یا نمی دانسته است كه آن كار ناشایسته است به عبارت خلاصه تر اگر به سئوال آیا متهم می دانست چه می كند ؟ جواب مثبت دهیم وی مسئول است و اگر نه ، نیست .


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.