دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

تاثیر محیط بر جرائم شهری: با تاکید بر محله ی کوی 13آبان شهر ری



      تاثیر محیط بر جرائم شهری: با تاکید بر محله ی کوی 13آبان شهر ری
لیلا صادقی تبار

  مقدمه:
با توجه به  رشد روز افزون جمعیت شهری در تمام دنیا و به تبع آن افزایش معضلات و مسائل شهری ،آسیب شناسی مسایل شهری و  رشته هایی که معضلات شهری را مورد مطالعه قرار می دهند،اهمیت فوق العاده ای پیدا می کنند. از آنجا که شهر هم شامل ابعاد فیزیکی ،کالبدی است و هم ابعاد فرهنگی-اجتماعی ،پس مسایل شهری هم به دو دسته ی کلی مرتبط با دو عامل فوق تقسیم می شوند ،از جمله موضوعات زیر را در بر میگیرد:
ریخت شناسی یا خصوصیات مرفولوژیک شهر،زیبایی شناسی شهر،آلودگی و مسایل بهداشتی،زباله های شهری،مساله ی آب و فاضلاب،مسکن،راه ها و خیابان هاو...بطور کلی مسایلی که با محیط مادی در ارتباطند.
دسته ی دوم مسایلی هستند که مربوط به روابط انسان ها با یکدیگر و با محیط زندگی(محیط مادی)می شوند،از جمله بافت فرهنگی مناطق شهری،بیکاری،جرایم شهری،تفاوت های طبقاتی،قومیت هاو....از این دسته هستند.
برای ارتقا ی سطح زندگی شهری  از رویکرد توسعه ی پایدار که تمام ابعاد زندگی فرد را در بر می گیرد،غلبه بر مسایل شهری و مدیریت آنها با توجه به جمعیت روز افزون شهرها،راهبرد ضروری جهان امروز است.

طرح مساله:
از آنجا که رویکرد محوری در حوزه ی مدیریت شهری، امروزه رویکرد مشارکت مردمی و محله محوری است ،در ایران هم این دیدگاه هر روز بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است و شهرداری های کشور تاکید عمده ای بر این مساله دارند.در این نوشتار نیز واحد بررسی محله است و تاثیر بافت فرهنگی محله از جمله فاکتور های اصلی است که تاثیر آن بر جرایم شهری در نظر گرفته شده است.به دلیل جابجایی گسترده ی افراد میان شهرها و حتی در درون یک شهر و در واقع جابه جایی افراد میان محله های شهری که موجب ایجاد بافت های ناهمگون در محلات می شود،به نظر می رسد بررسی بافت محله از مسایل ضروری در بحث جرایم در سطح مناطق شهری می باشد.در ایران هم به دلیل رویکرد تمرکزگرای دولت و عدم توجه به توسعه ی مطلوب مناطق روستایی و تخریب روز افزون  روستاها و مواجهه ی آنها با بیکاری گسترده،میزان بالایی از مهاجرت به شهرها به خصوص کلانشهر تهران را می بینیم.به دلیل پایین بودن نسبی اجاره به و قیمت مسکن در نقاط پیرامونی شهر تهران مهاجران تازه وارد اغلب در این نقاط ساکن می شوند و همین تنوع قومی ،فرهنگی افراد را در مناطق پیرامونی موجب می شود.به باور نگارنده همین تنوع فرهنگی در محله های مناطق پیرامونی شهر تهران می تواند منشاء جرم خیزی این محلات شود.بدیهی است که عوامل دیگری نیز چون فقر،پایین بودن سطح سواد و آموزش،بیکاری و فقدان امکانات و...می توانند عوامل دیگری باشند که در میزان جرایم در این محلات موثر هستند.
در این نوشته برای تبیین ارتکاب به جرم از نظریات اکولوژیکی جرایم شهری استفاده شده است که علل ارتکاب به جرم را در محیط زندگی فرد جستجو می کنندو صرفا" به دیدگاه های روانشناختی اکتفا نمی کنند.
در این راستا ،ابتدا درباره ی این نظریات توضیحاتی ارائه داده و در پی آن درباره محله ی 13 آبان شهر ری و مسایل مربوطه به شرح می پردازیم.لازم به ذکر است که روش استفاده شده در این نوشتار شامل روش میدانی و مشاهده ی مشارکتی و همچنین روش کتابخانه ای است.
مفاهیم کلیدی:
جرم/جرایم شهری/ اکولوژی/آسیب های شهری / شهر / بی سامانی اجتماعی / محله / حاشیه نشینی و...
تعریف بی سامانی اجتماعی(نظریه ی فرعی):
طبق نظر شاو و مک کی به وضعیتی اطلاق می گردد که در آن نهادها و سازمانهای اجتماعی مانند مدرسه، خانواده و پلیس در حل مشکلاتی که اجتماع با آن مواجه است توانایی خود را از دست می¬دهند یا به عبارتی به وضعیتی اطلاق می¬شود که مکانیزم کنترل اجتماعی تضعیف می¬گردد (جنسن).                                                 

نظریات اکولوژیکی جرایم شهری(نظریه ی اصلی):
"در اکولوژی شهری به هنگام مطالعه انواع جرائم دو نظریه بیش از همه مورد توجه قرار می گیرد :
1- نظریه تاکید بر مکان ویژه و یا بخش مرکزی شهر که در آن ها میزان جرائم بیش از سایر مناطق شهری است و به موازات دور شدن از بخش مرکزی شهر از رقم جرائم کاسته می شود، در پاره ای موارد قابل انتقاد است چرا که هم اکنون میزان جرائم در حومه های بعضی از کشور ها برابر میزان جرائم شهری گزارش می شود.
2- نظریه محیط مساعد که در جستجوی یافتن ارتباط میان محیط زندگی مساعد جهت ارتکاب به انواع جرائم است در این نظریه همه شرایط محیطی در رابطه با انواع جرائم مورد بررسی قرار می گیرد و تاکید بر مناطق ویژه شهری مثل بخش مرکزی شهر ها چندان مورد توجه نیست-نگرش های اکولوژیکی جرایم شهری،مجله ی علمی الکترونیکی کائسنا،پرهیزگار".
در سال های اخیر سه نظریه اکولوژیکی بیش از همه طرفدار داشته است:
1- "پیدا کردن رابطه میان جرائم و عوامل اجتماعی: این عوامل عبارتند از : تحصیلات، اجاره خانه، میزان تراکم جمعیت، اقلیت های قومی در شهر ها، غیر استاندارد بودن عوامل محیط زندگی، میزان متولدین خارجی
2- تجزیه و تحلیل اکولوژیکی از محیط فقر که امروزه طرفدارانی دارد در این نظریه به مطالعات آماری بعنوان شاخص های مناطق ناسالم شهری بکار گرفته می شود که خانه های ناسالم ، بیکاری و فقر در رابطه با میزان و رشد جرائم مطالعه می گردد.
3- نظریه طبقه بندی واحد های مسکونی : این نظریه میگوید میزان جرائم میان اجاره نشینان بیشتر از مالکین واحد های مسکونی است که بیانگر تفاوتهای اجتماعی – اقتصادی میان طبقات مختلف در جامعه شهری است. این نظریات اساس اکولوژی فضای زندگی را تشکیل می دهند . برخی از محققین نیز به هنگام مطالعه پراکندگی جغرافیایی جرائم در داخل شهر ها مشخصات محلات و مناطق داخلی شهر ها را مورد بررسی قرار می دهند که از آن جمله است : مشخصات فیزیکی محله، کیفیت دستیابی به واحد های مسکونی و ساختمان ها، عبور مجرمین از خیابان ها و مسیر های معین شهری، درجه انعطاف افراد در برابر مجرمین و درجه عکس العمل ساکنین محلات نسبت به جرم و عملکرد قانون. در مطالعه اکولوژی اجتماعی خشونت های شهری مشخصات مناطق داخلی شهرها به ویژه میزان درآمد، از هم پاشیدگی خانواده ها، وضع نا سالم محیط محله و خانه ، سطح تحصیلات ، مهارتهای شغلی و حرفه ای، میزان بیکاری، نسبت مردان مجرد، نسبت مادران کارگر و سرپرست خانواده، تراکم شدید افراد در اتاق مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. البته در اغلب موارد همه عوامل گفته شده در رابطه با هم عمل می کنند-همان".
اغلب اکولوژیست ها به هنگام مطالعه خشونت های شهری همه جرائم را در شش گروه طبقه بندی می کنند:
1- خشونت های مربوط به برخورد با پلیس
2- نزاع های داخلی میان اعضای خانواده، همسایگان، مالک و مستاجر
3- نزاع و حمله در خیابان ها
4- نزاع و برخورد در اماکن عمومی
5- تجاوزات جنسی
6- برخورد های خاص متفاوت
(همان)
داده ها درباره ی محله ی "کوی 13آبان":
.ابتدا شاخص های آماری این محله را ارائه می دهیم:

جمعیت کل محله: 31512                                                            تعداد خانوار:6944
جمعیت زنان: 15252                                                                   جمعیت مردان:16260
جمعیت شاغل:7531                                                                   جمعیت بیکار:556
جمعیت با سواد: 25000                                                              جمعیت بی سواد:3566
جمعیت متاهل:15602                                                               جمعیت مجرد:11061


محله ی 13 آبان از لحاظ جمعیت،سومین محله ی شهرری است و به دلیل جمعیت زیاد مسائل و معضلات متعددی دارد.این محله به شکل فعلی اش در سال 53-54 در زمان شاه ساخته شد برای اسکان حلبی نشین ها و زاغه نشین ها ی آن زمان.از لحاظ کالبدی محله در دو طرف یک خیابان اصلی شرقی-غربی با کوچه های منظم ساخته شده است.یعنی بخشی از محله در شمال خیابان اصلی و بخش دیگر در جنوب آن قرار دارد.کوچه ها تقریبا" شبیه هم است و فرم معماری خانه ها نیز یکسان است و از نمای یکسان نیز برخوردار است.ساکنین محله را به 4 دسته ی کلی می توان تقسیم کرد:
دسته ی اول ساکنین قدیمی این محله هستند که در همان ابتدای ساخت محله،از مناطق حلیبی آباد و زاغه نشینی(اسکان غیر رسمی)به این منطقه منتقل شده اند و بخشی از آنها هنوز در این محله ساکن هستند.
دسته ی دوم افرادی هستند که از نقاط محتلف شهر و یا شهرهای اطراف به دلیل پایین بودن اجاره بها و یا قیمت مسکن به این منطقه آمده اند و اغلب مستاجر هستند و چند سال یکبار جابجا می شوند و افراد جدیدی به جای آنها وارد منطقه می شوند.
دسته ی سوم افغانی هایی هستند که در کارگاه ها و یا کارخانه های اطراف مانند کهریزک و..کارگرند و در این منطقه ساکن اند،البته دلیل پایین تر بودن اجاره ها شامل این دسته هم می شود به علاوه اینکه محل کار آنها نیز نزدیک این منطقه است.
دسته ی چهارم که به نوعی مساله سازترین گروه در این منطقه هستند بین افراد دیگر به کولی ها یا غربتی ها معروف هستند.این دسته که سبک زندگی خاص خود را دارند،مساله ی زیادی برای محله درست می کنند.

مردم محله ی 13 آبان عموما" از لحاظ اقتصادی وضعیت خوبی ندارند و به طور کلی این محله محله ای فقیر نشین است به  جز دسته ی چهارم که به شرح آن خواهیم پرداخت.جرایم و آسیب های اجتماعی در محله وجود دارد که بارزترین آنها عبارتند از اعتیاد، فروش مواد مخدر،چاقو کشی ، سرقت ، نزاع های محلی و...
خانه های ساخته شده در این محله(در سال 53) دارای گاراژ 80 متر هستند که بخشی از آن حیاط است و دو اتاق دارد که فضای محدودی دارد،بسیاری از خانه ها در این محله به همین شکل قبلی وجود دارند ولی بسیاری دیگر نیز خانه ها را تغییر شکل داده اند و یا تبدیل به آپارتمان کرده اند.ولی کسانی که توان مالی برای بازسازی نداشته اند در همان خانه ها زندگی می کنند.برخی از خانواده های افغانی که وضعیت بدتری دارند حتی 30 نفر در یک خانه زندگی می کنند.عموما" هم تعداد افراد خانواده زیاد است و معمولا" 6-9 نفر در خانه ها زندگی می کنند.دسته ی چهارم موسوم به کولی ها سبک زندگی خاص خود را دارند.اغلب آنها به مشاغل غیر رسمی مشغولند و شغل اصلی آنها قاچاق کالا و اجناس و فروش آنها به شکل دست فروشی در سطح شهر تهران است.فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی در میان آنها رایج است و اکثرا" زناان و بچه ها کار می کنند و مردان آنها بی کار هستند.اغلب آنها و ضع مالی خوبی دارند قریب به اکثریت آنها خانه های خود را به آپارتمان های 4-5 طبقه تبدیل کرده اند و حتی مثلا" 4چندین آپارتما ن در یک کوچه به یک  خانوار تعلق دارد.هرگز خانه هایی را که می خرند نمی فروشند بلکه تلاش دارند تا خانه های بیشتری بخرند.زندگی درونی و بیرونی آنها کاملا" متفاوت است.وسایل داخل  خانه های آنها کاملا"جدید و متناسب با مد روز است اما وقتی از خانه های خود خارج می شوند ،پوشش آنها معمولا" به نوعی است که وضعیتی کاملا" متضاد با وضع مالی واقعی آنها را نشان می دهد. برخی از آنها حتی در نقاط مرفه نشین شمال تهران خانه ی جداگانه ای دارند و زندگی و خانواده ای کاملا" متفاوت با محله ی آبان دارند.این گروه در سطح محله بسیار پرخاشگر هستند و اغلب این روش را برای رفت و آمد در محله و ارتباط محدود خود با دیگران بر گزیده اند.
بیکاری در محله زیاد است و امکانات رفاهی ،بهداشتی،آموزشی نسبت به جمعیت محله محدود است و کیفیت مطلوبی هم ندارد.

تحلیل داده ها:
همانطور که پیشتر اشاره کردیم ،نظریات اکولوژیکی جرایم شهری ریشه ی جرایم را در محیط پیرامون و محل زندگی افراد می دانند.دیدیم که در محله ی آبان  عوامل زیادی وجود دارد که زمینه ی ارتکاب به جرم را فراهم کند:بیکاری،فقر،سطح پایین آموزش،بی سوادی و...که البته همه ی اینها به نوعی با شرایط نامطلوب اقتصادی ارتباط دارند.شاید بتوان فقر را مهمترین عامل شمرد اما مسئله دیگری که به نظر نگارنده در محله مشاهده می شود و بسیار مهم است تنوع فرهنگی افراد در منطقه است که خود می تواند عامل مهمی در تبیین جرایم افراد محله باشد.در میان افراد کوی آبان فقدان هویت محله ای و احساس تعلق به محله بسیار بر جسته است.البته اگر دقیق تر بررسی شود و شاخص هایی برای این احساس تعلق در نظر گرفته شود این مساله روشن تر خواهد شد که البته مستلزم کار میدانی گسترده تری است از آنچه که پیشتر انجام گرفته است.
شاید افراد دسته ی اول به دلیل سکونت طولانی مدت در این منطقه و بخصوص اینکه اولین کسانی بودند که در این محله ساکن شده اند،می توانستند به یک هویت محلی دست یابند اما این جا به جایی بسیار در محله که در دسته ی دوم وجود دارد(مستاجرینی که به طور  موقتی به محله می آیند) و همچنین ورودد بیگانگان(افغانی ها و کولی ها)شاید به نوعی مانع شکل گیر چنین هویتی شود.زیرا گروه دوم که بطور گذرا به این محله نگاه می کنند و خود را متعلق به محله نمی دانند و به محض اینکه کمی در سطح درآمدشان رشدی به وجود بیاید از محله خارج می شوند.دسته ی سوم نیز که افغان ها هستند کاملا" یک دیگری بیگانه محسوب می شود و افراد فاصله ی خود را با آنها حفظ می کنند و تا آنجا که ممکن است با آنها وارد تعامل نمی شوند و از آنها دوری می کنند.بخصوص در کودکان این بیگانه ترسی بیشتر است و به ویژه به دلیل نگاهی که در این سالها بطور کلی در کشور ما نسبت به افغان ها وجود داشته است،این بیگانه ترسی تقویت می شود.
اما دسته ی سوم که خیلی بیشتر بیگانه محسوب می شوند و افراد به شدت از آنها دوری می کنند و البته خود افراد دسته ی چهارم نیز خواهان این ترس هستند یعنی به نوعی در سطح محله و با افراد دیگر رفتار می کنند که از خود تصویری خشن ارائه دهند و در نتیجه افراد محله به دلیل ترس از ایشان در مقابل آنها نیایستند و در مقابل کارهای اینها واکنش نشان ندهند،در نتیجه کولی ها آزادانه در محله زندگی کنند و هیچ کس جرات نکند به آنها اعتراض کند.حتی در محله دعواهای شدیدی به راه بیاندازند و یا شب ها قمه کشی کنند و یا افراد ی که به الکل آلوده اند در کوچه فریاد بزنند و ایجاد ترس کنند.در این حالت افراد دیگر از محل دور می شوند و به شدت احساس نا امنی می کنند.
بدیهی است که با چنین شرایطی و وجود دو گروه که از نظر سایرین بیگانه اند و دلایلی برای ترس از ایشان وجود دارد،افراد احساس امنی ندارند چه رسد به اینکه با گرئه های دیگر وارد تعامل شوند.پس هر گروه در این محله هویت جداگانه ای برای خود تعریف می کند،سبک زندگی خاص خود را دارد،ارزش های فرهنگی و نظام های معنایی متفاوت با دیگری دارد ،فرزندان خود را بر اساس ارزش های خود تربیت می کند.پس روشن است که در چنین شرایطی افراد کوچکترین ارتباطی با هم برقرار نمی کنند.
" بی ثباتی  یاتحرک مسکونی در انگونه محله ها دیده می شود. گردش جمعیت در این منطقه بسیار بالا است و  بسیاری از ساکنین مناطق مداوم در حال تغییر و جابجایی هستند. هیچ کس تمایل ندارد در این نوع از اجتماعات سرمایه گذاری کند زیرا اغلب افرادی که در آن زندگی می¬کنند تمایل دارند آن را به سرعت ترک کنند(اوکانر).
ناهمگنی قومی/نژادی، نژادها، فرهنگها و زبانهای متفاوت در منطقه انتقالی از عواملی هستند که جدایی و تمایز افراد از یکدیگر را تشدید می¬کند و باعث کاهش کنش متقابل افراد با یکدیگر می¬شود. این شرایط باعث می¬شود که زمینه مشترکی برای سهیم شدن وجود نداشته باشد و افراد در انزوای از یکدیگر باشند و نتوانند از مکانیزمهای کنش جمعی برای حل مشکلات خود استفاده کنند-همان "                                                         
این افراد با این هویت تکه تکه چطور می توانند به محله ی خود احساس تعلق داشته باشند و در این راستا به مشارکت و همکاری مشترک مبادرت ورزند.در این محله هموره وجود دیگری بیگانه که باید از آن پرهیز شود سایه افکنده و بطور متقابل در همه ی گروه ها نسبت به یکدیگر وجود دارد.به نظر می رسد همین ادغام ناپذیری گروه ها در هم و حتی عدم امکان نزدیک تر شدن آنها به هم مساله ی اصلی این محله باشد.ضمن اینکه فقر نیز همواره به عنوان عامل اساسی دیگر حضور پررنگی دارد.
" جمعیت در این مناطق دچار فقر شدید هستند و وضعیت آنها به گونه¬ای است که تنها در حد معیشت قادر به تامین خود هستند. آنها در این آرزو به سر می¬برند که هر چه زودتر این منطقه را ترک کنند. فقر سه مشکل با خود به همراه می¬آورد: بیماری، خرابی و ویرانی، و  تضعیف اخلاقی. فقر به خودی خود عامل بزهکاری نیست بلکه شرایطی را به وجود می¬آورد که بزهکاری را تسهیل می¬کند.-همان".
در اینجا توجه به بحث شاو و مک کی در باره ی بی سامانی اجتماعی نیز مهم است:
"شاو و مک کی برای اینکه دلایل بالا بودن نرخ بزهکاری را در مناطق خاصی از شهر توجیه کنند از نظریه بی هنجاری اجتماعی استفاده کردند. به نظر آنها بی هنجاری اجتماعی را نمی¬توان در سطح فردی جستجو کرد بلکه واکنش عادی افراد عادی در مقابل شرایط غیر عادی اجتماعی است. آنها بی سامانی اجتماعی را به وضعیتی اطلاق می¬کردند که در آن نهادها و سازمانهای اجتماعی مانند مدرسه، خانواده و پلیس در حل مشکلاتی که اجتماع با آن مواجه است توانایی خود را از دست می¬دهند یا به عبارتی به وضعیتی اطلاق می¬شود که مکانیزم کنترل اجتماعی تضعیف می¬گردد-جنسن".. "نابسامانی اجتماعی فرآیندی را به وجود می¬آورد که موجب کاهش کنترل رسمی(پلیس) و غیر رسمی (خانواده و محله)  می¬گردد که خود زمینه پیدایش بزهکاری و  باندهای تبهکاری را فراهم می¬آورد که در نهایت منجر به ایجاد سنت بزهکاری و انتقال آن از نسلی به نسل دیگر می¬گردد که  شاو و مک کی آن را انتقال فرهنگی نامیده-اند- تحلیل اکولوژیک بزهکاری،معظمی"
همانطور که شاو و مک کی می گویند در یک جامعه ی بهنجار نگرش ها و ارزش ها از جمله ارزش های تربیتی کودکان هم سو هستند و در نهادهای غیر رسمی و انجمن های داوطلبانه نمود پیدا می کنند و افراد را کنترل می کند.اما در محله هایی مانند محله ی مورد نظر ما اصولا" همکاری های مشترک شکل نمی گیرد ،نهادهایی مانند انجمنن اولیائ و مربیان،هر چند با تلاش هایی که در چند سال اخیر انجام شده،موفقیت هایی هر چند جزئی حاصل شده است.
نظام های اخلاقی متضاد از دیگر ویژگی ها ی بی هنجاری اجتماعی است که در این محله به خوبی دیده می شود." از ویژگیهای بی هنجاری اجتماعی وجود نظامهای متضاد اخلاقی است به طوریکه در کنار نهادها و سنتهای متعارف و متداول که در کل جامعه حاکم است، بزهکاری به عنوان روشی برای زندگی و روشی که در رقابت با روش متعارف است بسط و توسعه یافته است. در برخی گروهها ثروت و پرستیژ از طریق نمایش مهارت و شجاعت در فعالیتهای بزهکارانه به دست می¬آید در حالیکه در برخی گروههای دیگر که در مجاورت و همسایگی اینها قرار دارند ممکن است هر گونه توسل به این روشها برای متمایز کردن خود از دیگران با مخالفت و عدم تایید مواجه -شود. از شواهد موفقیت در دنیای بزهکاران لباسها و خودروهای بسیار شیک است که نشان دهنده موفقیت آنها در مسیر و حرفه¬ای است که انتخاب کرده¬اند،  در حالیکه ارزشهای از دست رفته و خطرات بسیار فراوانی که در این مسیر وجود دارد هرگز به طور آشکار و واضح برای جوانان نشان داده نمی¬شود-همان".مساله ی فوق در مورد کولی ها و سبک زندگی آنها صادق است.
"کودکانی که در چنین جوامعی زندگی می¬کنند بجای آنکه از الگوی رفتاری هماهنگ و متعارفی بهره گیرند، در معرض معیارها و اشکال متفاوت رفتاری قرار می¬گیرند، و بیش از یک گونه نهاد اخلاقی و آموزشی در اختیار آنان قرار داده می¬شود. یک کودک ممکن است در معرض یک نظام رفتاری متعارف و یا نظامی از فعالیتهای مجرمانه قرار داشته باشد. به همین سان که او می¬تواند در فعالیتهای مجرمانه مشارکت کند این توانایی را هم دارد که در فعالیتهای متعارف شرکت کند  و یا میان این دو در نوسان باشد-شاو و مک کی".
راهکار:
از آنجا که در تحلیل نهایی می توان فقر و تنوع قومی-فرهنگی را در کوی آبان عمده ترین عوامل جرم خیزی در این منطقه بر شمرد ،بدیهی است که اقدامات در جهت رفع این دو می تواند در کاهش میزان جرم در منطقه موثر باشد.همانطور که تحقیقات کاربردی در این زمینه نیز نتیجه ای نزدیک به این گرفته اند.
"دکتر شیده نوپرست جامعه شناس می گوید : شواهد و نتایج تحقیقات کاربردی کاملاً منطبق با مباحث جامعه شناسانه و روانشناسانه است. یعنی محیط می تواند در یک فرد به ویژه یک نوجوان تأثیر گذاشته و او را از یک فرد بزهکار و خشن به فردی با شخصیت متفاوت تبدیل کند. البته ممکن است در برخی موارد این خشونت بروز کند اما میزان آن به نسبت گذشته بسیار پایین خواهد آمد. همچنین تزریق پول و ایجاد تسهیلات ویژه برای خانواده های فقیر و حاشیه نشین شهر می تواند از میزان گرایش آنان به جرم بکاهد. این ایجاد تسهیلات اگر در راستای ایجاد اشتغال برای آنان باشد تأثیر عمیق تری خواهد داشت-روزنامه ی اعتماد".
در مورد مساله ی تنوع قومی –فرهنگی و فقدان هویت محلی شاید اقداماتی در این جهت که این چهار گروه در محله را از راه شناخت نزدیک تر از هم به یکدیگر نزدیک کند،موثر واقع شود.برنامه هایی که افراد را در تماس بیشتر با یکدیگر قرار دهد تا افراد شناخت بیشتری نسبت به یکدیگر پیدا کنند،چرا که بخشی از بیگانه ترسی می تواند ناشی از عدم شناخت صحیح باشدکه این نیز به نوبه ی خود ناشی از عدم تماس و تعامل است.
البته همانطور که پیشتر ذکر شد اقداماتی در این زمینه انجام شده است و به پیشرفت هایی نیز رسیده است.محله ی کوی آبان در سال های اخیر هدف یک پروژه به نام پروژه ی شهر سالم قرار گرفت که هدفش ارتقاءشاخص های توسعه ای در همه ی ابعاد اعم از مادی و انسانی بود.این پروزه نتایج خوبی در این محله بدست آورد و توانست مشارکت مردمی را تا حدی جلب کند.
" در بین محله های شهرری ، کوی 13 آبان با توجه به معضلات و مشکلات اجتماعی و فرهنگی خاص خود ، از محروم ترین محله ها در آن موقع جهت اجرای پروژه انتخاب گردید.
در پروژه شهر سالم به دو اصل ویژه و اساسی توجه خاصی می شود ؛
 1- هماهنگی و همکاری بین بخشی و 2- جلب مشارکت مردمی .
این دو اصل زیر بنای تحقق پروژه شهر سالم و تضمین کننده سلامت پایدار در هر جامعه ای تلقی می شود. پس از اجرای پروژه بر اساس اصول و مبانی علمی آن در کوی 13 آبان ، در اجلاس سالانه شهر های سالم جهان در پکن در سال 1376 ، پروژه شهر سالم تهران به عنوان یکی از هفت پروژه موفق شهرهای سالم جهان معرفی گردید. در این پروژه برای اولین بار تجربه آموزش چهره به چهره در ایران به نمایش گذاشته شد و موفقیت هایی را بدست آورد-سایت معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران".







منابع:
1)سایت مطالعات شهری،مقاله تحلیل اکولوژیک بزهکاری،میترا معظمی
2)مجله ی الکترونیکی علمی کائسنا،نگرش اکولوزیکی به جرایم شهری،سعید پرهیزگار
3) سایت معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران
4)سایت شهرداری تهران
5)روزنامه ی اعتماد



6)McKay, C. and Shaw, H. (1962), “Ecological analysis of delinquency in Chicago"                             
7)jensen, G. F. (2003), “Social organization theory”, in: Wight, R. A. (ed.), Encyclopedia of Criminology. New York: Fitzroy Publishers.                                                                                   
8)o'conner T. (2006), “Social disorganization theories of crime”.