چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

نقش احزاب در انتخابات


نقش احزاب در انتخابات

متاسفانه جایگاه احزاب چه نزد هیات حاکمه و چه در سطح جامعه هیچگاه آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته و همواره شاهد نگاهی مبهم غیر صریح و گاهاً توام با شک به چنین فعالیتهایی بوده ایم

پس از مشخص گردیدن نتایج انتخابات هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی ؛ گروههای سیاسی با

توجه به پیام آرای مردم در سطح کــشور نگاه خویش رابا دقتی بیش از پیش معطوف انتخابات پیش رو خواهند ساخت که در حالی طی سال آتی برگزار خواهد شد که طبق رویه معمول سایر انتخابات ها درایران ؛ گفتمانی سیاسی در قالب بحث هایی از قبیل پیش بینی نتایج ؛ تخریب کاندید ها ؛ تشویق برای مشارکت عموم مردم ؛ رقابت های حزبی ؛ تردید شخصیت های مطرح برای حضور یا عدم حضور و رد صلاحیت ها و ... به علت حساسیت و جذابیت موضوع از چندین ماه پیش از سررسید تاریخ انتخابات آغاز گردیده و این بار نیز مردم در کنار نهادهای سیاسی شمارش معکوس نزدیک شدن به یکی از موثر ترین انتخابات تاریخ جمهوری اسلامی را آغاز نموده اند . معمولا درهر انتخاباتی عوامل بسیاری در شکل گیری و نتیجه آن رقابت نقش دارند ولی امروزه مساله ای که بیش از سایر پارامترهای موثر در انتخابات مورد توجه و بررسی کشورها قرار میگیرد توجه به نقش احزاب در فرایند یک انتخابات موفق است زیرا که دست یازیدن جوامع به مفهوم دقیق دموکراسی و ایفای جمهوریت در عرصه عمل و النهایة تحقق حکومت مردم بر مردم بدون وجود احزاب سازمان یافته ؛ قانونی و البته موثر غیر قابل تصور خواهد بود و برای دستیابی به این مهم ؛ مردم باید امکان نظارت بر حکومتشان را در کنار پارلمان و سایر نهادهای نظارتی از طریق تشکلهای مدنی – مردمی ؛ نظیر احزاب پیگیری نمایند . حزب و اصولاً فعالیت تشکیلاتی در ایران به سوابق سالهای خیلی دور و خیلی نزدیک بر میگردد وتجربه ای که مردم از احزابی مانند منافقین ؛ توده یا رستاخیز و کلاً یک نظام تک حزبی در یاد داشته اند فرصت اعتماد به فعالیت حزبی را از آنان گرفته و این عامل باعث گردیده تا به نوعی رفتار فراجناحی یا تکروی در میدان سیاست باب گردد که طبیعتاً نتیجه چنین رفتاری جز آسیب بر بدنه نوپای تشکل های مردمی درقامت تحزب نخواهد بود .

متاسفانه جایگاه احزاب چه نزد هیات حاکمه و چه در سطح جامعه هیچگاه آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفته و همواره شاهد نگاهی مبهم ؛ غیر صریح و گاهاً توام با شک به چنین فعالیتهایی بوده ایم و این در حالی است که با نگاهی به نقش احزاب در سیستم سیاسی سایر کشور ها متوجه این امر خواهیم شد که احزاب درانتخابات با معرفی برنامه ای مدون به شهروندان ؛ پس از کسب رای و پیروزی بدواً با شکل دادن دولت یا مجلس ؛ سکان هدایت کشور را عهده دار شده و با نظارت برعملکرد یکدیگر کشور را اداره میکنند و به تبع چنین عملی مردم اعم از اعضا یا حامیان حزب ؛ خود را داخل در مناسبات و تصمیمات کشوری حس میکنند . تنوع موجود دراحزاب برخی کشورها محدود به دو حزب اصلی میشود و تمرکز سیاسی ما بین دو گروه حاضر در آن کشور منتج به سطح آگاهی بالای مردم در انتخابات با توجه به آگاهی قبلی و شناخت کافی از اشخاص مطرح و برنامه های احزاب میباشد که قطعا داشتن چنین آگاهی به سبب تجربه و سابقه پیشین ؛ به انتخاباتی موفق و دقیق منتهی خواهد شد . در مورد این نوع نظامهای به اصطلاح دوحزبی میتوان به انگلستان با دو حزب کارگر و محافظه کار یا ایالات متحده با دو حزب جمهوری خواه و دموکرات اشاره داشت و همانطور که در رقابت اوباما و مک کین درایالات متحده مشاهده کردیم احزاب در یک فرایند از پیش تعیین شده برای دریافت درصدمقبولیت مردمی کاندیدهای خویش ؛ آنها را در معرض نظر سنجی ها و سایر معیار های سنجش عمومی قرار میدهند و در نهایت پس از رقابت مابین این دو شخص از دو حزب که نقش اساسی در شکل گیری ارکان حکومت را بازی میکنند ریاست جمهور معین میگردد ؛ اما به نظر میرسد بر خلاف نظامهای دو حزبی ؛ در سیستم هایی که در آنها تنوع احزاب بیش از چند حزب بوده روح رقابت در بزنگاه هایی از جمله انتخابات بیشتر باشد زیرا که علاوه بر گوناگونی سلایق و نظرات ؛ جنبه رقابتی - نظارتی بیشتری نسبت به نظامهای دو حزبی وجود دارد که همین امر میتواند نقش بسزایی در ایجاد انگیزه مشارکت عمومی برای مردم داشته باشد ؛ البته نباید غافل شد درصد موفقیت سیستم های حزبی از جامعه ای به جامعه دیگر متفاوت بوده و ممکن است الگوی نظام دوحزبی که در جوامع غرب دقیقاً پاسخگوی نیازها به شمار می آید در سایر کشورها موفق ومقبول تلقی نگردد . در هر صورت همانطور که ذکر شد فرایند شکل گیری و رفتار حزبی همچنین محدوده اختیارات احزاب در سایر جوامع با فعالیت احزاب در داخل کشور قابل مقایسه نیست ؛ این ضعفی که احزاب از آن آسیب می پذیرند ناشی از علل متفاوتی است که اولین آنرا میتوان بر اصرار شخصیتهای تاثیر گذار سیاسی بر فعالیت فردی و مستقل جستجو کرد وعلاوه بر این میتوان به عدم احساس مسئولیت لازم از طرف مردم برای سرنوشت سیاسی خود اشاره داشت که به نوبه خود باعث ضعف در شکل گیری احزاب با پشتوانه مردمی میشود ؛ از طرفی یکی دیگر از موانع بازگشت احزاب به جایگاه اصلی خود این است که برخلاف جامعه جهانی که احزاب ؛ دولت و مجلس را بر سر کار میاورند در داخل کشور این احزاب هستند که از دل دولت و مجلس متولد میشوند و این امر همواره خطر وابستگی احزاب به دولت و به اصطلاح دولتی شدن یک حزب رابه همراه خواهد داشت که حزب را از وظایفی از جمله نظارت بر دولت باز میدارد .. مانع دیگر؛ زدن برچسب قدرت پرستی به احزاب میباشد که متاسفانه علی رغم تلاش احزاب همچنان چنین اشتباهی که گاهاً مغرضانه نیز بیان میگردد رفع نشده است . این که احزاب ؛ رسیدن به قدرت را یکی از اهداف فعالیت تشکیلاتی خود عنوان میکنند نباید از سوی افرادی که حزب را تشنه قدرت تصور میکنند به عنوان دستاویزی برای تخریب قرار بگیرد زیرا رسیدن به قدرت از طریق رای مردم و در شرایطی رقابتی و به صورت کاملاً قانونی و مشروع نه تنها مذموم نیست بلکه ماهیت فعالیت حزبی آنرا طلب میکند و اصولا یک حزب برنامه خود را به عموم مردم ارائه داده و توسط اعضای مردمی تشکیل شده تا در انتخابات شرکت و به قدرت برسد تا مسئولیت اداره حکومت مردم را به عهده بگیرد و این همان ایجاد فضای حکومت مردم بر مردم است که در یک جامعه مردم سالار شکل گیری اش بر دوش احزاب است . علاوه بر این هر حزبی که در انتخابات شرکت میکند قطعاً دارای یک سری برنامه ها و اهداف مشخص است و حضور احزاب گوناگون با برنامه های مختلف میتواند حضور مردم با سلایق متفاوت را در یک انتخابات تضمین کند و مردم با مشارکت در انتخابات به طور ملموسی نقش خود را در اداره حکومت احساس کرده و خود را در اداره کشور سهیم میدانند و در نتیجه نسبت به سرنوشت سیاسی خود احساس مسئولیت بیشتری می کنند . حضور موسمی احزاب به اصطلاح انتخاباتی یا تن ندادن برخی احزاب به ائتلافهای سراسری نیـز از دیگر موانع موفقیت فعالیت حزبی در انتخابات به شمار می آید . اما نکته ای که باید جدا از این مسایل عنوان شود این است که موانع شکل گیری احزاب در جامعه باعث شده است هزینه هایی را که باید احزاب در مناسبات سیاسی از جمله انتخابات ها متحمل شوند اکنون به علت عدم حضور احزاب در جایگاه اصلی خود متوجه دانشگاه (اعم از اساتید و دانشجویان)؛ مطبوعات و حتی شخصیت های حقیقی بشود . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و تاکیید بر فعالیت حزبی از سوی برخی بزرگان انقلاب از جمله شهید آیت الله دکتر بهشتی و تاسیس حزب جمهوری اسلامی ؛ با روی کار آمدن دولت اصلاحات در دهه هفتاد در کنار توجه به توسعه سیاسی و جامعه مدنی ؛ تحزب به عنوان یک نیاز به صورت امری بدیهی و پیشرفته تر از گذشته پیگیری گردید و شخصیت های سیاسی با اندیشه های متنوع متوجه نارسایی پیامشان به مردم به صورت انفرادی و تک تک شده و با گرایش به احزاب و عملکرد گروهی توانستند رونق خاصی به عملکرد تشکیلاتی بدهند و احزاب؛ اعتماد از دست رفته خود را مجدداً به دست آورده و به نوعی با مردم روابط دوستانه برقرار نمودند و تاسیس چند حزب در کنار افزایش فعالتیهای سایر احزاب حاضر در جامعه از مزایای چنین نگاهی به احزاب به شمار می آید که نتیجه آن ایجاد شور و شعور سیاسی در جامعه و حضور بی سابقه مردم در پای صندوق های رای انتخابات های مجلس و ریاست جمهوری بود . متاسفانه فاصله گرفتن از چنین دیدگاهی و برخورد غیر منصفانه با احزاب نوپا که گاهاً حتی تریبونی برای بیان دیدگاهها ندارند و متهم نمودن به برقراری رابطه با بیگانگان و تخریب چهره ها ؛ لغو امتیاز مطبوعات ارگانی و ... باعث بروز دل سردی مردم و فضای سیاست زدگی خواهد شد و لذا با توجه به نزدیک تر شدن به تاریخ انتخابات ریاست جمهوری و فضای خاص آن از مسئولان امر انتظار میرود با توجه به نقش احزاب در جذب سلیقه های متفاوت مردم با توجه نشان دادن به رویکرد فعالیت حزبی در جهت حمایت از این نهال نوپا اما لازم قدم بردارند .

آرش کامرانی



همچنین مشاهده کنید