چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
دولت پیش بینی ها پیش بینی های دولت
محمود احمدینژاد سه روز قبل در جشنواره فرهنگی امام رضا (ع) در خراسان رضوی اظهار داشت: «پیش از این به سران دنیا، در آستانه اضمحلال بودن حکومت ظالمان را هشدار داده بودم. آن زمان آنها با حالت تعجب به من نگاه میکردند و حتی وقتی دلایل خود را گفتم متوجه نشدند... اما اکنون با تعجب به من میگویند تو از کجا فهمیدی که چنین حادثهای در پیش است؟»
رئیسجمهور به صراحت معلوم نکرد چه چیزی را پیشبینی نموده که سران «کُندذهن» دنیا قادر به درک آن نبودهاند و هماکنون با وقوع آن، موجبات تعجب آنها فراهم شده است. اما در ماههای اخیر دو اتفاق در عرصه بین المللی به وقوع پیوسته که حیرت جهانیان را به دنبال داشته است.
نخستین اتفاق، راهیابی یک رنگین پوست به کاخ سفید است. قاعدتا این حادثه نمیتواند سوژه موردنظر رئیسجمهور ایران باشد. زیرا این اتفاق، دقیقا در تضاد با »پیشبینی« احمدینژاد است که ۸ ماه قبل از انتخابات آمریکا در گفتگو با مجله اسپانیایی اظهار داشته بود: »بعید میدانم اجازه دهند اوباما بیاید و رئیسجمهور شود. مناسبات قدرت در آمریکا مشخص است. آنها در قدرت بسیار خشن عمل میکنند.«
اما حادثه مهمتری که شاید بتوان آن را بر اظهارات اخیر احمدینژاد تطبیق داد بحران اقتصادی است که اخیرا سراسر جهان را فرا گرفته و همه سران و سیاستمداران دنیا به فکر چارهجویی برای آن هستند که در این میان، کشور ایران یک استثنا است!*
آنچه که میتواند گمانهزنیها در خصوص ارتباط اظهارات اخیر احمدینژاد با بحران اقتصادی جهان را تقویت کند، سخنان مشاور ارشد اوست که چندی قبل ادعا کرد: »احمدینژاد چندسال پیش بحران اقتصادی فعلی را پیشبینی کرده بود.« البته یک اظهارنظر و یک اقدام رئیسجمهور، تردیدهایی نسبت به این موضوع به وجود میآورد. احمدینژاد در جمع مردم خرم آباد سخنانی درخصوص چاپ دلارهای قلابی توسط آمریکا و توزیع آن در سراسر جهان بیان کرد. وی همچنین یکی از عوامل بحران اقتصادی جهان را طمعورزی و ثروتاندوزی سرمایهداران فاسد و جنایتکار آمریکا دانست که به قیمت خالی کردن جیب ضعیفترین ملتها ،بر داراییهای خود میافزایند. پذیرش این اظهارات به معنای آن است که زیان بحران اقتصادی فعلی، نصیب ملتها و دولتهای ضعیف است و سود آن برای همان قدرتهایی است که اکنون سخن از اضمحلال آنها گفته میشود! نامهنگاری اخیر رئیسجمهور با علمای دانشگاه و حوزه و استمداد از آنها برای چارهجویی نسبت به بحران اقتصادی جهان نیز نشانهای است که قدیمی بودن پیشبینی احمدینژاد در مورد بحران فعلی را زیرسوال میبرد. زیرا اگر احمدینژاد چند سال قبل، این وضعیت را پیشبینی کرده بود بایستی به محض استقرار در جایگاه ریاست جمهوری، موضوع را با علمای اقتصاد در حوزه و دانشگاه در میان میگذاشت. در واقع او باید سه سال قبل همان کاری را میکرد که پس از علنیشدن بحران و سایه افکندن آن بر سر همه ملتها اعم از ضعیف و قوی انجام داد.
پس شاید بهتر باشد که هم برای ثبت در تاریخ و هم برای روشن شدن اذهان ایرانیان، توضیح بیشتری در خصوص پیشبینیهای بینالمللی رئیسجمهور در اختیار افکار عمومی قرار گیرد. ارائه این توضیحات، هوشمندی تیم مشاوران رئیسجمهور و خود او در پیشبینی تحولات جهانی را آشکار خواهد ساخت و میتواند مردم را نسبت به عبور همراه با سلامت کشورمان از بحرانهای آتی جهان، مطمئن سازد. البته افشای مقصود رئیسجمهور و اثبات صحت پیشبینی او، پایان ماجرا نخواهد بود، بلکه سوالات فراوانی را در خصوص برخی اقدامات، اظهارات و پیشبینیهای دیگر رئیسجمهور و همکاران او ایجاد میکند که به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
۱) قیمت نفت، یکی از عواملی است که هم در ایجاد بحران اقتصادی تاثیرگذار بود و هم از آن تاثیر پذیرفت. بالارفتن قیمت نفت، موجب افزایش تورم جهانی گردید که یکی از عوامل تشدید بحران اخیر بود و تشدید بحران نیز موجب کاهش مصرف انرژیدر جهان شد و نتیجتا قیمت نفت را به سطحی رساند که از رقم متوسط آن قبل از علنی شدن بحران اقتصادی جهانی، بسیار پایینتراست. کسانی که بحران جهانی را پیشبینی میکردند حتما میدانستند که افزایش بادکنکی قیمت نفت، نهایتا به زیان کشورهایی خواهد بود که ناچار هستند بسیاری از نیازمندیهای خود را از سایر کشورها تامین نمایند. اما ظاهرا سیاستمداران ایرانی که بحران جهانی راپیشبینی میکردند، ایده دقیقی از پیامدهای افزایش ناگهانی قیمت نفت نداشتند. پیشبینی غلط این گروه از سیاستمداران ایرانی نسبت به افزایش قیمت نفت و پیامدهای آن، باعث شد که در آغاز مرحله اخیر صعود قیمت نفت، از آن ابراز خوشحالی کنند. آنها همچنین، آنقدر از افزایش منابع مالی کشور احساس اطمینان مینمودند که به فکر تاسیس صندوقی برای جمعآوری درآمدهای مازاد نفتی با هدف کمک به کشورهای فقیر افتاده بودند! اما در فاصله کوتاهی از این ذوقزدگی و خیرخواهی، ناچار شدند افزایش قیمت نفت در سطح بین المللی را یک عامل مشکل ساز معرفی کنند که بخشی از گرانیهای بیسابقه داخلی، ناشی از آن بوده است.
۲) اگر مسئولان دولت نهم، بحران اقتصادی را پیشبینی میکردند قاعدتا از کاهش ناگهانی قیمت نفت نیز بیخبر نبودهاند. پس چرا به جای به حداقل رساندن مصارف ارزی کشور، به تعبیر تعدادی از نمایندگان اصولگرای مجلس، اجازه دادند پول نفت برای واردات انواع میوه آفریقایی، آسیایی، اروپایی و آمریکایی هزینه شود که مصرف کننده آن، تنها قشر محدودی از جامعه هستند؟ راستی آیا دولت در تنظیم بودجه سال ۸۷، محدودیتهای ناشی از بحران اقتصادی جهان را لحاظ کرده بود؟
۳) برای دولتی که به ادعای اعضای آن قادر است تحولات مرتبط با سایر کشورها را پیشبینی کند، آیا پیشبینی اینکه »بعضی از زنبیل به دستان خارجی تنها به کمکهای ایران چشم دارند و نمیتوان به آرای آنها به نفع ایران در مجامع بینالمللی دل بست« خیلی سخت بود؟ اگر مسئولان ایرانی قادر به پیشبینی این مسئله بدیهی نبودهاند توانایی آنها برای پیشبینی یک بحران پیچیده جهانی ، به شدت زیر سوال است. اگر هم با پیشبینی این وضعیت، نام ایران را در لیست کاندیداهای عضویت در شورای امنیت قرار دادند، بایستی به فکر تجدیدنظر اساسی در بعضی راهبردها و راهکارها بود. همین سوال درخصوص حضور در اجلاس شورای همکاری خلیج فارس و پیشبینی تکرار ادعاهای مضحک - پیرامون جزایر سهگانه ایرانی - در بیانیه پایانی اجلاس، قابل طرح میباشد. پاسخ به این دو سوال و روشن ساختن علت عدم پیشبینی صحیح نسبت به دو تحول مهم مرتبط با ایران، مردم را قانع خواهد ساخت که پیشبینیهای سیاستمداران ایرانی، براساس محاسبه است. شاید هم آنها را به این نتیجه برساند که عدم پیشبینیها و پیشبینیهای غلط دولتمردان، به خاطر بیتوجهی به بعضی امور بدیهی میباشد. فرض سوم نیز آن است که سرگرم شدن به پیشبینی تحولات بین المللی، گاه مسئولان ایرانی را از بررسی دقیق تحولات مرتبط با ایران غافل میسازد.
در کنار سوالهای فوق، یک نکته اساسی نیز وجود دارد که بسیار ابهامبرانگیز است. بنابرادعای مطرح شده توسط رئیسجمهور و مشاور ارشد او، برخی مسائل جهانی،چند سال قبل توسط آنها پیشبینی شده بود. قاعدتا این پیشبینی، بدون دسترسی به اطلاعات دقیق از تحولات درونی بعضی کشورها و تنها براساس تحلیل حوادث، صورت گرفته است. پس چگونه است که در داخل کشور ،علیرغم دسترسی به اطلاعات و آمار دقیق و هشدارهای مکرر حامیان و منتقدان، مسئولان نتوانستند پیامدهای مشکل آفرین برخی تصمیمات اقتصادی را پیشبینی کنند و از تحمیل مشکلات بزرگ اقتصادی بر مردم جلوگیری نمایند؟
سوالات مشابهی در سایر عرصهها نیز قابل طرح است. مثلا آیا هشدار اقشار مختلفاز جبهه اصولگرایان و اعتراض مکرر علما و مراجع تقلید نسبت به اظهارات رئیس سازمان گردشگری و نیز تاکیدات مکرر امام و رهبری در خصوص اسرائیل، این امکان را برای رئیسدولت فراهم نمیکرد که پیشبینی صحیح نسبت به موضع رسمی کشور در این خصوص داشته باشد و به شدت از اظهارات مشایی حمایت نکند؟
به هر حال سوالهای دیگری نیز قابل طرح است و میتواند ضعف پیشبینی در بدیهیترین امور را به نمایش بگذارد که البته پذیرش این ضعف، برای دولتی که مشاوران آن ادعاهایی درخصوص پیشبینی زودهنگام تحولات بزرگ جهانی مطرح میکنند بسیار سخت است!
*ایران تقریباً تنها کشوری است که دولت آن، به رغم هشدار کارشناسان و برخی نهادهای
حکومتی ، از بحران فعلی اقتصادی احساس نگرانی نمیکند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست