یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دستیاران امروز, مزاحمان فردا


دستیاران امروز, مزاحمان فردا

در روزهایی که تیم ملی فوتبال ایران در انتظار روشن شدن و معرفی سرمربی اش بود انتصاب های دیگری در این تیم صورت پذیرفت که جای تعجب داشت اولین مایه و نخستین دلیل حیرت این بود که بدون توجه به سلایق فردی که بعدا سرمربی تیم ملی خواهد شد, دایما دستیاران او گزینش می شوند

در روزهایی که تیم ملی فوتبال ایران در انتظار روشن شدن و معرفی سرمربی اش بود انتصاب های دیگری در این تیم صورت پذیرفت که جای تعجب داشت.اولین مایه و نخستین دلیل حیرت این بود که بدون توجه به سلایق فردی که بعدا سرمربی تیم ملی خواهد شد، دایما دستیاران او گزینش می شوند. در حالی که حتی بر روی انتصاب منصور ابراهیم زاده به عنوان دستیار اول سرمربی تیم ملی حرف و حدیث هایی جریان داشته است در هفته گذشته تاکید شد که نناد نیکولیچ و مارکار آقاجانیان از دستیاران ابراهیم زاده و به واقع اعضای کادر فنی تیم ملی خواهند بود؛ اولی یک کروات است که پس از فزون تر از دو سال حضور جسته و گریخته در فوتبال ما دستاورد خاصی نداشته و معلوم نیست که فن و هنر حقیقی اش چیست و به چه میزان می رسد. وی در ۵ ماهی که سرمربی موقت فولاد خوزستان بود نتوانست مانع حذف آن تیم پر مهره از مسابقات جام قهرمانان باشگاه های آسیا شود و اگر استدلال شود که در تیم ملی جوانان ایران موفق بوده است، باید متذکر شد که این تیم تحت هدایت او فقط از دور مقدماتی مسابقات قهرمانی جوانان آسیا بالا آمده و آن هم در شرایطی که محل برگزاری آن رقابت ها تهران بود و تازه باید نشست و دید که او در مرحله نهایی چه خواهد کرد.

● آنالیزور ناموفق

مارکار که مدافع وسط سابق و دیرپای پاس تهران است، تازه در دوره سرمربیگری امیر قلعه نویی و فقط برای جام ملت های آسیا به بازی گرفته شد و آن هم تنها به عنوان آنالیزور و اگر اثر آنالیزهای او را نحوه بازی و نتایج حاصله تیم ملی در مسابقات فوق تلقی کنیم، باید بگوییم که چندان موفق نبوده، زیرا نه تیم ملی (و نه کادر فنی آن) در آن پیکارها در بازی خوانی موفق بود و نه در ارایه بازی های زیبایی که برخاسته از آگاهی احتمالی از نحوه کار رقبا باشد.انتصاب محمود یاوری به عنوان مدیر فنی تیم ملی در قیاس با انتصاب های قبلی اقدام عقلایی تری بود و با فن و مهارتی که همیشه در یاوری بوده، می توان او را مردی شمرد که قدرت اداره تیم ملی و شناخت نیازهای آن را دارد و مطلع است که اوضاع از چه قرار است و چه چیزی باید به تیم اضافه شود و از کدام طریق باید چنین گردد.با این حال در مورد او نیز اختلاف سلیقه وجود دارد و گروهی معتقدند به جای این که یاوری سزاوار مدیریت فنی باشد، پست سرپرستی برای او جان می دهد، اما فردی هم که طبق تصمیم های اخیر سرپرست تیم ملی شده، با انتصاب به این سمت اسباب حیرت شده و به قول خیلی ها در این اندازه ها نیست. آن فرد احمد ابراهیمی نام دارد که تا به حال هرگز در این تیم مصدر کار و حائز پستی نبوده و به همان منوال مشخص نیست با کدام معیارها و شروط برای این پست گزینش شده، زیرا در سال های اخیر مردان بسیار مشهورتر و صاحب سابقه در تیم های ملی مثل محمد رنجبر، همایون شاهرخی و مهدی مناجاتی مدیر فنی و سرپرست تیم ملی بوده اند و حتی اعتبار نام آنها نیز برای رتق و فتق امور آن تیم کفایت می کرده است.

● همکاری اجباری

آیا احمد ابراهیمی کفایت می کند؟ پاسخ این سوال را به علاقه مندان وا می گذاریم و فقط این نکته را تذکر می دهیم که اگر قرار است فردا و فرداهای بعد یک کادر فنی یکدست و موفق و متحد در تیم ملی داشته باشیم، لازمه آن پرهیز از انتصاب های گسترده کسانی است که اگر سرمربی تیم ملی روزی سر کار آید، با الزام و اجباری همکاری با آنها روبه رو شود و رویش نشود که بگوید برخی از آنها را نمی خواهد و یک همکاری کم ثمر و اجباری شکل گیرد.وقتی ما قبل از شناسایی سرمربی این گونه انتصاب های وسیع صورت می دهیم بدیهی است که وضع فوق به وجود آید و حتی این تصور که در صورت تعیین سرمربی داخلی مخالفتی با این انتصاب ها را شاهد نخواهد بود، برداشت غلطی است، زیرا بر عکس مربیان وطنی باورهای خاص خود را دارند و فقط می خواهند با کسانی کار کنند که خود می پذیرند و اگر هم استدلال شود که با آمدن هر مربی خارجی ای به داخلی هایی نیاز خواهد بود که آن خارجی را در مسیر کارها قرار دهد، باز هم روند فوق توجیه نخواهد شد و نمی توان آن را پذیرفت و منطقی شمرد و از طرف دیگر همیشه ممکن است که یک سرمربی خارجی در نهایت فقط به یک دستیار ایرانی احتیاج داشته باشد و بقیه را جواب گوید و اگر تمام این لشکرکشی ها و انتصاب ها فقط برای یک بازی (مسابقه ۱۷ بهمن ماه با سوریه) است، امیدواریم که موضوع به این دوستان و مربیان گفته شده باشد تا توقع خاصی برایشان پیش نیاید و بدانند که نیامده، رفتنی اند!

● بدبین و مردد

همه آن چه گفتیم، ناقض برخی صلاحیت های فنی منتخبین نیست و به هر حال قابلیت هایی را باید برای آنان قایل بود، اما این جا بحث صلاحیت ها مطرح نیست و آن چه اهمیت بیشتری دارد، کارآمد بودن یا نبودن این افراد در کادر فنی ای است که بعدا در تیم ملی ما شکل خواهد گرفت و اگر آن ها در سیستم بعدی جا نیفتند، حتی خودشان هم آزار خواهند دید و بهره های این قضیه به هیچ کس نخواهد رسید و بر عکس مربیان داخلی را نسبت به هر گونه همکاری با تیم ملی در آینده بدبین و مردد خواهد کرد و آن ها به این نتیجه خواهند رسید که بهتر است در حول و حوش اردوی ملی دیده نشوند و زندگی راحت تری را برای خود جور کنند.آخر چه فایده که برای چند روز کمک مربی تیم ملی باشند و انتقادات را به جان بخرند و به محض آمدن سرمربی جدید مخل آسایش او و مزاحم به حساب آیند و رفتن شان تنها گزینه ممکن نشان بدهد؟

وصال روحانی



همچنین مشاهده کنید