یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
خانه پیشوای مشروطه ایران مغازه شكلات فروشی خواهد شد
«محل فیلمبرداری سریال جواهری در قصر، پاركی در كرهجنوبی است كه با اتمام مراحل تولید این سریال به عنوان لوكیشنی برآمده از دل تاریخ مورد بازدید علاقهمندان قرار میگیرد.
با توجه به طرفداران زیاد این سریال در آسیا، برخی شركتهای مسافرتی به فكر راهاندازی تور تفریحی به لوكیشن این سریال افتادهاند».
این یك نمونه از دهها خبری است كه هر روزه درباره سریال پرمشتری جواهری در قصر منتشر میشود و ضربالمثل «كره از آب گرفتن» را به یاد میآورد. شخصیت محبوب سریال كه همان یانگوم باشد، شخصیتی نیمه واقعی است كه تنها در برخی متون قدیمی به زندگی او اشاره مبهمی شده و ظاهرا یك زمان پزشك دربار بوده است. درباری كه به روایت سریال جواهری در قصر خوردن و آشامیدن حرف اول را در آن میزده و همه راههایش به آشپزخانه ختم میشده است.
حالا فكر كنید چشم بادامیهای كرهای كه از چنین درباری با چنان شخصیتهای مبهمی، سریالی پرآوازه میسازند و گردشگران را از دور و نزدیك به سوی لوكیشن آن هدایت میكنند، اگر در انبان تاریخشان خانهای داشتند كه گهواره نخستین مجلس قانونگذاری دموكراتیك در سراسر قاره آسیا بود، چه میكردند؟
آنها چنین چیزی ندارند اما ما كه داریم و صدها مثل آن داریم، با این سرمایههای بزرگ چه كردهایم؟ پاسخ این پرسش را میتوان در بازار تهران جستوجو كرد. جایی كه آخرین مرده ریگ پیشوایان مشروطه ایران را در دل خود جای داده و میرود تا آن را در زوایای تاریك تاریخ گم سازد؛ خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگران، كوچه بهبهانی، جنب پاساژ بهبهانی، خانه سید عبدالله بهبهانی.
از همین خانه بود كه بهبهانی در اتحاد با دیگر رهبر بزرگ مشروطه ایران یعنی سید محمد طباطبایی، به قصد شاه عبدالعظیم پای در كوچه نهاد (۲۲ آذر ۱۲۸۴) و تا شاه دستخطی در «ترتیب و تاسیس عدالتخانه» ننوشت، بازنگشت. نه او و نه سایر علمایی كه به شاه عبدالعظیم كوچیده بودند. پس از بازگشت نیز، آن زمان كه معلوم شد عینالدوله، صدراعظم مستبد مظفرالدین شاه، اجرای دستخط شاه را پشت گوش میاندازد، خانه بهبهانی كانون دور دیگری از اعتراضها و گردهماییهای سیاسی - مذهبی بود. محمد مهدی شریف كاشانی كه در حلقه خصوصی و طرف مشورت بهبهانی بود، در كتاب واقعیات اتفاقیه در روزگار مینویسد: «دهه عاشورای ۱۳۲۴ـ ق پیش آمد. خانه بهبهانی روضهخوانی است... از هر گوشه مجلس یك نفر برخاسته نطقی و تحقیقی میكند. به خصوص دو سه نفر سید - یكی ابوالسادات یكی آقا حسین نام - روزها در منزل آقا معركه مینمایند... و تظلمات و تعدیات دولت و مذاكرات دستخط و اسباب چینیهای بعضی مفسدین... به جهت خرابی در كار آقایان متحصنین زاویه مقدسه را ذكر میكنند و صدای واشریعتا ! وامحمدا! بلند میشود».
اما معركه نمودن و وامحمدا گفتن صدراعظم را به عقب نراند و آقایان به فكر چاره افتادند. ناظم الاسلام كرمانی صاحب تاریخ بیداری ایرانیان میگوید: «یك روز در خانه بهبهانی مجلسی تشكیل یافت. آقای بهبهانی فرمود من چنین صلاح میدانم كه به حالت اجماع برویم به خانه عینالدوله و از او جدا مطالبه عدالتخانه بنماییم. امر او از دو شق خارج نیست، یا قبول میكند و عدالتخانه را برپا میكند و یا نكول و جواب میدهد. اگر قبول كرد كه فبهاالمراد والا باز میرویم به زاویه مقدسه».
البته همانجا طباطبایی تفألی به قرآن زد و آیهای آمد كه مضمونش حذر دادن مؤمنان از دوستی با دشمنان خود و فرستادن پیغامهای محرمانه برای ایشان بود و چون آقایان، عینالدوله را عین دشمن خدا فرض میكردند، قرار را بر عدم مذاكره گذاشتند و در راهی گام نهادند كه دست آخر به مهاجرت كبری (مهاجرت به قم) رسید. این مهاجرت كه بست نشینی انبوهی از مردم تهران در باغ سفارت انگلیس چاشنیاش شد، تا صدور فرمان مشروطیت پایان نیافت. (مرداد ماه ۱۲۸۵ )وقتی هم كه قرار بر تشكیل مجلس شورای ملی یا همان دارالشورای كبری شد، هنوز خانه بهبهانی در تكاپو بود؛ چندان كه به روایت شریف كاشانی «همه روزها و شبها در منزل حجتالاسلام بهبهانی ازدحام از تجار و اصناف میشود به جهت افتتاح مجلس».
روزهای خوش خانه اما، رو به پایان بود. مجلس افتتاح شد، قانون اساسی را نوشت، به امضای شاه رساند، شاه مرد، محمد علی میرزا به تخت نشست، با مجلس درافتاد، مجلس پایمردی كرد، به توپ بسته شد و آقا... و آقا سید عبدالله به تبعید رفت. (خردادماه ۱۲۸۷) دیگر برای ماهها، نه خانه بهبهانی میزبان مشروطه خواهان شد و نه اهل محل آقا را دیدند كه به قصد وعظ راه خانه تا مسجد سرپولك را عصا زنان قدم زند. تهران كه فتح شد و مشروطه اعاده گشت، (تیرماه ۱۲۸۸) بهبهانی هم از تبعید بازآمد و خانهاش یكچند جنب و جوش گذشته را بازیافت. به گفته مهدی ملك زاده، فرزند ملكالمتكلمین مشروطه خواه و مؤلف تاریخ انقلاب مشروطیت ایران، «در حقیقت یك دولت بدون مسوولیت یا یك اداره امور عمومی در خانه بهبهانی ایجاد شد».
این نیز دیری نپایید. شب شنبه ۲۴ تیرماه ۱۲۸۹ سختترین شب برای خانه و اهل خانه بود. سیدمحمد پسر بزرگ بهبهانی كه آن شب در خانه بود، بعدها تعریف كرد كه «بر حسب معمول همه شب، آقا در پشت بام روی تشك خود نشسته بودند. جناب حاجی شیخ مهدی واعظ با من یك طرف نشسته بودیم. آقا سید حسین عمه زاده با جناب آقا سید مهدی كاشانی یك طرف نشسته، دو نفر هم مقابل آقا نشسته بودند. در ساعت دو از شب گذشته، دو نفر آمده مقابل آقا سلام كردند. آقا دست خود را مقابل روشنایی گرفته، جواب سلام فرمودند. بدون معطلی و درنگ هر دو در مقام تیرباران شدند.... هریك بیاختیارانه فرار كردیم.... آنها هم به چابكی پایین رفته، فرار كردند».
ساعتی بعد، وقتی محمد مهدی شریف كاشانی (با سید مهدی كاشانی اشتباه نشود) به خانه آمد، دید كه جسد آقا را در حیاط روی تخته گذاشته و غسل میدهند. جای ۹ تیر بر جسد هویدا بود. ملكزاده و اغلب مورخان عصر مشروطه، این ترور را دست پخت مجاهدین دسته حیدر عمواوغلی و به طور كلی فرقه دموكرات میدانند كه بهبهانی را رقیب سرسخت سیاسی و مانع اجرای مقاصد خود میدانستند؛ لیكن زوایای تاریك این ترور هرگز به تحقیق شناخته نشد.
روز بعد، خانه با صاحب خانه وداع كرد. شریف كاشانی به یاد میآورد كه «صبح، از اول آفتاب شروع به ازدحام مردم شد. قریب ۱۵ هزار نفر جمعیت در كوچه و درب خانه شهید و پشت بامهای بیرونی و اندرونی اجتماع داشته، از هیات وزرای كابینه و وكلای مجلس و ناصرالملك و ستارخان و باقرخان و سایر سردارهای قدیم و جدید و مشیرالدوله و مؤیدالدوله و فرمانفرما و مؤیدالسلطنه و قائممقام و حاجبالدوله و اعیان و اشراف و تجار و آقا شیخ محمد رضا مجتهد و ظهیرالاسلام و امام جمعه و روسای اصناف، تمام اعیان و اشراف از هر طبقه، اول سر مقبره رفته، بعد از فاتحه به مجلس ختم نشسته و اظهار تاسف [مینمودند]».
از آن روز به بعد، آقای خانه سیدمحمد بود و پس از مرگ او در ۲۰ آبان ۱۳۴۲، اختیار كار به دست فرزندش سیدجعفر افتاد كه در دورههای هجدهم تا بیستم مجلس شورای ملی وكیل مردم تهران بود. هرچند كه این هر دو رابطه تیرهای با دولت نداشتند، اما سید محمد بر سر اصول ششگانه انقلاب شاه و مردم با محمدرضا پهلوی اختلاف پیدا كرد و خانهاش در اعتراضهایی كه بر مدار بازار تهران صورت پذیرفت، محل اجتماع معترضان و خطابه شیخ محمد تقی فلسفی شد (بهمن ۱۳۴۱).
این رخداد گویا آخرین خودنمایی خانه بهبهانی بود و از آن پس در زوایای تاریك تاریخ گم شد؛ چندان كه وقتی در سال ۷۹ خبرنگار روزنامه بهار از مدیركل میراث فرهنگی استان تهران پرسید: چرا به خانه بهبهانی رسیدگی نمیكنید، دریافت كه او و همكارانش از وجود چنین خانهای مطلقا بیاطلاعاند. كار كه به مطبوعات كشید، اندك تلاشهایی برای نجات خانه بهبهانی كه میگفتند بهزودی كوبیده و پاساژ خواهد شد، انجام گرفت.
از جمله مجید انصاری، نماینده مردم تهران در مجلس ششم در نامهای به سید محمد خاتمی - رئیس جمهور وقت - نوشت: «نقش آیتالله بهبهانی در نهضت مشروطه آن چنان مهم است كه نیاز به تشریح و تفصیل ندارد. منزل ایشان نیز اثر تاریخی مهمی است كه برای معرفی واقعیات تاریخی عصر مشروطیت به نسل جوان میتوان از آن بهره گرفت».
این نامه در ۱۳ مرداد ۸۲ و در آستانه سالروز پیروزی جنبش مشروطه منتشر شد، لیكن توجهی را برنینگیخت و منشأ اثری نشد. سازمان میراث فرهنگی و گردشگری نیز از ثبت خانه در فهرست آثار ملی خودداری كرد و آن را به سبب فرسودگی كالبدی و فقدان ارزشهای معماری، شایسته ثبت ندانست.
اینك خانه بهبهانی كه حدود ۱۶ سال پیش از مالكیت خانواده بهبهانی خارج و فروخته شد، خاموش و منزوی با تنها سرایدار افغانی خود سرمیكند و امیدی به بقا ندارد. گرچه سقف چند اتاق جنوبی خانه در سال ۵۰ فروریخت و در سال ۷۵ حیاط پشتیاش خراب و بدل به پاساژ شد، اما هسته اصلی خانه به مساحت حدودا ۶۵۰ مترمربع باقی است.
این بخش علاوه بر حیاط اصلی، شامل یك حوضخانه زیرزمینی است كه گویا خیلی از اوقات محل برگزاری جلسات مشروطه خواهان بوده و بر بالایش ایوانی قرار دارد كه بهبهانی در آن به قتل رسیده (و كاشانی به اشتباه آن را پشت بام میخواند.) ایوان مزبور به دو اتاق راه مییابد كه یكی محل خواب بهبهانی و دیگری محل نشستن و پذیرایی او از مهمانان بوده است.
در كنج شمالغربی حیاط نیز آبدارخانهای به چشم میآید كه زمانی اسباب پذیرایی از مشروطه خواهان در آن مهیا بود و به طوری كه سید مصطفی بهبهانی - پسر سیدجعفر و نتیجه سید عبدالله - میگوید، تروریستها ابتدا به آن وارد شده و پس از بستن دست و پای آبدارچی به سراغ آقا رفته و او را كشتهاند. شاید یك سال دیگر و شاید دو سال دیگر، پنج سال دیگر اینجا هم پاساژ شود. شاید در آن ایوان قتلگاه، شكلات بفروشند یا آن حیاط مشروطه خواهی را انبار كالا كنند. هرچه كنند اما عجب نیست. تهران با كدام یادگارش مهربان بوده كه با این یكی باشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست