جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
شخصیت و شیوه رهبری امام خمینی و کرامت انسانی
تأثیرات عمیق رهبری امام خمینی به گونهای است که بسیاری از نظریهپردازان و صاحبنظران داخلی و خارجی به دنبال تبیین تئوریک ماهیت این رهبری و علت تأثیرگذاری عمیق آن بودهاند.
تأثیرات عمیق رهبری امام خمینی به گونهای است که بسیاری از نظریهپردازان و صاحبنظران داخلی و خارجی به دنبال تبیین تئوریک ماهیت این رهبری و علت تأثیرگذاری عمیق آن بودهاند. یکی از رایجترین قالبهای تئوریکی که این اندیشهمندان برای چنین تبیینی انتخاب نمودهاند؛ نظریهی کاریزمایی ماکس وبر۱ است و متأسفانه اکثر اندیشهمندان داخلی و خارجی و به ویژه صاحبنظران موافق انقلاب اسلامی، از این قالب تئوریک برای تشریح نوع و جنسیت رهبری امام و نحوهی تأثیر آن بر مردم سود جسته و یا سعی کردهاند با بازسازی این نظریه، آن را برای چنین کاربرد و تطبیقی مهیا کنند.۲ این در حالی است که در نظریهی کاریزمایی ـ بویژه در تفسیرهای بعدی آن ـ رهبری و سلطهی کاریزمایی، سلطهای ضدعقلانی، و منافی کرامت انسانی، بسیجگرا، تودهای و احساسی و ضد دموکراتیک و مخصوص نظامهای جامعالقوا (توتالیتر) و فاشیستی قلمداد شده است۳؛ نوعی رهبری که به جای تکیه بر قانون و عقلانیت و مردمسالاری، بر یکّهسالاری و دیکتاتوری و ارزشهای استثنایی و شخصی رهبر استوار است. کار رهبر کاریزمایی ترغیب و تهییج ایعاد غیرعقلانی یا عاطفی مردم است. اقتدار کاریزمایی به شدت شخصی و مبتنی بر قدرتهای خارقالعادهی رهبر و رابطهی عاطفی و غیرعقلانی میان او و پیروان است. این اقتدار در دورههای فشار، اضطرار روانی، فیزیکی، اقتصادی، اخلاقی، مذهبی و سیاسی پیدا میشود و معمولاً شرایط اجتماعی مملو از ناامیدی و بحران، به توّهماتی دامن میزند که مردمی منفعل و مریدان چشم و گوش بسته و تودههای بیاختیار را در انتظار یک ناجی آسمانی قرار میدهد و این شرایط، موجد ظهور قدرت کاریزماتیک است و بدیهی است با رفع این شرایط و بازگشت عقلانیت به افراد اجتماع و رفع احساسات و تهییجات آنها، قدرت کاریزماتیک کمرنگ شده، شرایط برای غلبه دو سلطهی دیگر ـ سنتی، و یا عقلایی ـ فراهم میشود.
غربیها با نادر شمردن امکان وجود و ظهور اینگونه رهبران در کشورهای خود، آنها را مختص جوامع عقبمانده جهان سوم دانستهاند و با تحقیر اینگونه کشورها و این الگوی رهبری، با دیدی امپریالیستی، بسیاری از رهبران نهضتهای آزادیبخش را با انگ رهبری کاریزماتیک متهم و به زیر سؤال بردهاند.۴
از آنجا که در عموم تلقیها، نظریه رهبری کاریزمایی، به عنوان الگویی غیرانسانی، مشئوم و مغایر با کرامتهای انسانی به شمار آمده است، تبریر ساحت امام از این شیوهی مردود رهبری، به نحو بسیار روشنگرانهایی دلالت بر تبیین دقیق جایگاه کرامات انسانی در شخصیت و شیوه رهبری ایشان خواهد داشت. در همین راستا سؤال اصلی این پژوهش به گونهی زیر طرح شده است:
«چه تعاملاتی میان شخصیت و شیوه رهبری امام خمینی و رعایت کرامات انسانی وجود داشته است؟ آیا این شیوه رهبری و نفوذ شگرف آن، بر مبنای الگوی مردود رهبری کاریزماتیک بوده و بر این اساس قابل تفسیر است؟»
متناسب با این سؤال اصلی، فرضیه یا مدعای این نوشتار به صورت زیر غابل طرح است:
ـ «به نظر میرسد میان شخصیت و شیوه رهبری امام خمینی با کرامات انسانی و رعایت آن، مطابقت و تعامل کامل وجود داشته است و امام به عنوان مصداق انسان کامل ـ و نه رهبری کاریزماتیک ـ به منتهای حد، مراعی این کرامتها بودهاند و به همین دلیل رهبری ایشان واجد بیشترین تأثیر عمومی گشته است.»
تأثیرات رهبری امام خمینی به گونهای بوده است که بسیاری از نظریهپردازان و صاحبنظران داخلی و خارجی در پی تبیین تئوریک ماهیت این رهبری و علل تأثیرگذاری عمیق آن بودهاند
این نوشتار جهت پاسخ به سؤالها و آزمون مفروض خود، مباحث آتی خود را سامان داده است.
گفتار اول) ایرادات علمی و عملی نظریه رهبری کاریزمایی
ماکس وبر (۱۹۲۰ ـ ۱۸۶۴) به عنوان اصلیترین نظریهپرداز تئوری رهبری کاریزماتیک۵ به شمار میآید. وی در کتاب «اقتصاد و جامعه» در مبحث توضیح انواع اقتدار و مشروعیت و تبیین چرایی و چگونگی اطاعت انسانها، به ارائه این نظریه پرداخته و این الگوی انتزاعی و ذهنی را طرح کرده است.
این نظریه از عدم انسجام تئوریک و فقدان الگوی جامع، همبسته و سامانمند در رنج است و حتی بسیاری از اندیشهمندان غربی، ایرادهای عمده و متعددی بر آن وارد کردهاند ضمن آنکه «سلطه کاریزمایی» یک نمونه آرمانی و انتزاعی غیرقابل تطبیق با مصادیق خارجی است و حتی نگرش متدولوژیک وبر، مانع تطبیق آن بر مصادیق خارجی است. این در حالی است که به علاوه، ماکس وبر این نظریه را با نگاهی به عرصه سیاسی وقت کشورش و برای حل مشکل رهبری آلمان پیشنهاد کرده بود. از سوی دیگر اکثر وبرشناسان از مخدوش و ناقص بودن مطالعات اسلامی وبر، سخن رانده و حتی تطبیق الگوی رهبری کاریزمایی وی بر پیامبر اسلام(ص) را مورد بحث و نقادی قرار دادهاند.
ناقدان نظریه وبر، این نظریه را موهوم و تا حد افسانه تنزل داده و تعمیمناپذیری کاریزما از حیث صفات و مصادیق و اختصاص بیدلیل رهبری کاریزماتیک به مردان را از ضعفهای علمی آشکار آن به شمار آوردهاند و در کنار این نقائص، آشفتهسازی و تحریف آراء وبر نیز وجود داشته است تا جائی که این نظریه توسط مفسرین بعدی ـ همانند تالکوت پارسونز ـ از مبادی و اصالت خویش منحرف و با تعابیر، معانی و مصادیق متعدد و تا حدودی متباین بیان گشته است. این در حالی است که این تعابیر و تفاسیر جدید در اشارات و آثار وبر، وجود خارجی و عینی ندارد و این تفسیرهای پسینی از آثار و نظریه او، باعث آشفتگی بیشتر نظریات وبر و از جمله تئوری کاریزمای وی شده که پیشاپیش از عدم انسجام و بیان جامع و نابسامانی در رنج بود. ضمن آنکه جامعهشناسان سیاسی در عصر پیچیده و متطور دولتهای جدید امروز، دیگر نقش چندانی برای کاریزما قائل نبوده و به بیهودگی و ناکارایی رهبر کاریزمایی در دوره حاضر معتقدند. تمام این نقدها از نظریه مزبور، بیانگر فقدان صلاحیت این نظریه موهوم و تعمیمناپذیر به عنوان شاخص و سنجهایی برای ارزیابی مدلهای رهبری و از جمله الگوی رهبری امام خمینی است.
گفتار دوم ) مقام مرجعیت، خاستگاه و ضامن کرامات انسانی
در طول تاریخ سیاسی اسلام، همواره مذهب تشیع بواسطه عدالتخواهی و ظلمستیزی، رهبری بسیاری از حرکتها و جنبشهای انقلابی و مردمی را بر عهده داشته است و بدیهی است که بسیاری از روحانیون و رهبران روحانی شیعی نیز بویژه در یکصد سال اخیر، اینگونه جنبشها را علیه استبداد داخلی ـ همانند انقلاب مشروطه ـ، و علیه استعمار خارجی ـ همانند نهضت تنباکو ـ ، هدایت و فرماندهی کردهاند. روحانیت خصوصاً مراجع تقلید، معمولاً از طبقات فقیر و محروم جامعه برخاسته و رنج تودههای اجتماعی را لمس کرده و با آن بزرگ شدهاند. از سویی برخلاف روحانیون اهل سنت که به استخدام دولت درآمده و تأمین و امرار معاش آنها به دستمزدی بستگی دارد که از دولت دریافت میکنند، روحانیون شیعه دارای استقلال مالی از نظام سیاسی بوده و تأمین معاش آنها به کمکهای مختلفی بستگی دارد که از طریق وجوهات شرعی دریافتی از مردم
امام به عنوان مصداق انسان کامل ـ نه رهبری کاریزماتیک ـ به منتهای حد، مراعی کرامات انسانی بودهاند
الگوی رهبری کاریزماتیک ماکس وبر، الگویی انتزاعی و ذهنی، فاقد انسجام تئوریک و غیرقابل تطبیق با مصادیق خارجی است
مسلمان و معتقد تأمین شود. به طور طبیعی استقلال مالی از نظام سیاسی و تأمین معاش توسط مردم به روحانیون شیعی و رهبران آنها ـ و از جمله امام خمینی ـ کمک کرده است که بتوانند فارغ از هرگونه نگرانی و دغدغهای، فعالیتهای سیاسی ـ مذهبی خود را بر پایه منویات اسلام انقلابی تشیع، انجام داده و همواره مدافع کرامات انسانی و پناهگاه مردم و ضامن مصالح آنها در قبال دستگاههای حاکمهی مستبد و جابر باشند و بدیهی است که مراجع شیعی با دهها سال مجاهدت نفسانی و حیات علمی و ربانی از چنین جایگاهی برخوردار گردند. بر همین منوال، برخلاف رهبران کاریزمایی، «مشروعیت رهبری» امام خمینی، نه فقط بدلیل داشتن صفات صرفاً شخصی بلکه به سبب قرار گرفتن درجایگاهی دینی و مرجعی بود که مردم مسلمان شیعه، گوش جان به فرامین ایشان سپرده بودند و اطاعت از وی را بر خود فرض میشمردند. به همین دلیل نیز در همان ابتدای نهضت، امام، قابلیت مرجعیت در بسیج آحاد مردم را به اسلامخواهی و مردمی بودن فقهای اسلام نسبت میدهد.۶
یکی دیگر از وجوه تمایز رهبری استثنایی و کرامت محور امام خمینی با بسیاری از رهبران انقلابی و یا کاریزمایی جهان، وجه مقبولیت عمومی، همهگیری و جاذبة عام رهبری ایشان برای کلیه اقشار و گروهها در نهضت اسلامی بود۷ که این مقبولیت حتی در مدت کوتاهی به بخشهایی از امت اسلامی و حتی ملل ستمدیده تسری یافت. این در حالی است که بسیاری از رهبران به اصطلاح انقلابی و کاریزمایی با انواع شیوههای سرکوب وتهدید با خلقها و ملتهای خود مواجه شده و مقبولیت آنها را با انواع شیوههای تهدید و تطمیع و تبلیغات عوامفریبانه بدست آوردند. تجربه رژیمهای توتالیتری چپ در شوروی سابق و رژیمهای توتالیتر راستگرا در آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی؛ مؤید این ادعا است.
گفتار سوم) امام خمینی، مظهر کرامت و انسان کامل
یکی از واقعیتهای بارز درباره شخصیت امام خمینی و شیوهی رهبری ایشان آن است که تأثیرگذاری گسترده این شخصیت و الگوی رهبری مزبور در انقلاب اسلامی به خاطر موهوماتی مانند ویژگیهای کاریزماتیک که بدون جامعیت و مانعیت قابل تطابق با بسیاری از جنایتکاران تاریخ همانند هیتلر و موسولینی و... است ـ نیست بلکه ناشی از آن بوده که به اعتراف بسیاری از صاحبنظران، وی مصداق انسان کامل و شخصیتی خودساخته، مهذب و با کرامت بود که تنها در دامن فرهنگ اسلام شیعی امکان پرورش و بروز آن وجود داشته است، به تعبیر آیتالله خامنهایی: « امام به همه فهماند که انسان کامل شدن، علیوار زیستن و تا نزدیکی مرزهای عصمت پیش رفتن افسانه نیست.»۸
شهید مطهری نیز از کسانی است که با تعابیری مانند قهرمان قهرمانان، روح ملت و تجسم ایدههای عالی جامعه از امام خمینی یاد کرده است و به این ترتیب این انسان کامل را ستوده است:
«آن سفر برده که صد قافله دل همراه اوست، نام او، یاد او، شنیدن سخنان او، روح گرم و پرخروش او، اراده و عزم آهنین او، استقامت او، شجاعت او، روشنبینی او، ایمان جوشان او که زبانزد خاص و عام است؛ یعنی جان جانان، قهرمان قهرمانان، نور چشم و عزیز روح ملت ایران، استاد عالیقدر و بزرگوار، حضرت آیتالله العظمی خمینی ادامالله ضلاله، حسنهای است که خداوند به قرن، و روزگار ما عنایت فرموده و مصداق بارز و روشن «ان الله فی کل خلف عدولاً ینفون عنه تحریف المبطلین۹...» در نهضت ما تمام قشرها و طبقات مختلف ملت ایران امروز در روحانیت تجسم پیدا کرده است و روحانیت در آن شخص بسیار بسیار بزرگ تاریخ که یادش و نامش قلب را به لرزه درمیآورد یعنی استاد بزرگوار آیتالله العظمی آقای خمینی. کمتر در تاریخ سابقه دارد که ملتی و خواستههای ملتی در یک فرد اینچنین تشخص و تجسم پیدا کند و این همیشه در جایی است که آن فرد از فردیت خویش خارج شده است و تجسم ایدههای عالی جامعه است.»۱۰
امام انسان متکاملی۱۱ بودند که روح الهی خویش را به حقیقت وارستگی آراسته بودند. با آنکه از بهترین استعداد و زمینه مناسب امکانات برای رسیدن به انواع مظاهر دنیا برخوردار بودند، ولی هیچگاه به دنبال دنیا نرفته، بلکه از آن گریزان و رویگردان بودند. درست به همین دلیل و به مشیت خداوند، دنیا در تمام مظاهر گوناگونش به ایشان روی آورد و به اوج محبوبیت، شهرت، قدرت و امکانات دنیا دست یافتند و در این مرحله نیز امتحانی نیکو دادند. ایشان، همه آنچه را که در راستای وارستگی و خلوص و خدمت به دین خدا و بندگان او به دست آورده بودند، فقط و فقط در راه خدا صرف کردند و هرگز هیچگونه اثری از کمترین دلبستگی به ریز و درشت و خرد و کلان امور دنیوی در ایشان مشاهده نشد؛ چرا که او خانه را به صاحبخانه تسلیم کرده و دل را به یکپارچه به محبوب سپرده بود و نه «خود» ی برای خود میپنداشت و نه دلی برای «خود» تا چیزی را جز «خدا» برای خود بخواهد یا آنکه به چیزی جز خدا دل سپارد.۱۲ همچنانکه در یک رباعی امام، فقر به درگاه الهی و از خود رهیدگی را فخر خود میشمارد:
فخـر است بـرای من، فقیر تو شدن از خویش گسستن و اسیـر تو شـدن
طـوفـانزدة بـلای قهــرت بـودن یکتا هــدف کمــان و تیـر تو شدن۱۳
آیتالله العظمی فاضل لنکرانی در مقالهای با عنوان «امام مصداق انسان کامل» ضمن تبیین این موضوع، اظهار میدارند:
«در طول تاریخ تشیع و جهان اسلام نمیتوانیم بدیلی برای حضرت امام خمینی پیدا کنیم... امام بزرگوار جداً مصداق «انسان کامل» بودند یعنی همه فضایل انسانی را داشتند. امام در تمام مراحل زندگانیشان نسبت به شاگردان، دوستان و خانوادهاشان آنچه را که شایسته یک انسان کامل بود مراعات میکردند»۱۴
همچنین «یرواند آبراهامیان» نیز از جمله کسانی است که یکی از دلایل تأثیرگذاری رهبری امام و کسب همبستگی بیشائبه پیروان وی را به این علت میداند که «او مظهری از همت، صداقت، زیرکی سیاسی و به طور کلی تقوای امام علی(ع) بود.»۱۵
گفتار چهارم) نگرش «الهی» و «مدنی» و نه «تودهایی» به مردم
در بسیاری از تحلیلهای موجود درباره رهبری کاریزمایی و حتی از نظر خود وبر، مریدان شخصیت کاریزمایی و به عبارت دیگر پیروان و «فرزدگان» او، از صنف «جامعه تودهایی»۱۶ و نه «جامعه مدنی»۱۷ به حساب آمدهاند. جامعة تودهای در حقیقت تودههای فاقد شعور و بینش، منفعلاند که کورکورانه به رهبر مزبور وفادار بوده و حتی چشم و گوش بسته و مبتنی بر احساسات صرف از او تا پای جان حرفشنوی دارند. افراد بیماری که ناامنیهای روانی و انفعال سیاسی و اجتماعی خود را با پناه بردن به رهبر پناهبخش؛ با کیش شخصیت و قهرمان ناجی، مرتفع میسازند و عقل و عاطفه و عمل خود را تسلیم رهبر میکنند تا با رهبری او به ناکجاآبادهای کاذب و نجاتبخش رهنمون شوند که در عمل نیز جان و مال خود را در این مسیر سرابگونه به نابودی و تلاشی میکشانند.
باید بررسی کرد که آیا مردم تحت رهبری امام خمینی از صنف جامعه تودهای بودهاند یا برعکس از گونه جامعه مدنی؟ تجربه انقلاب اسلامی و حضور فعالانه مردم در بیش از یک ربع قرن از بعد پیروزی انقلاب و تلاشهای اسلامخواهانه و از سر انجام تکلیف شرعی آنها در کلیه مقاطع و فراز و نشیبهای نهضت، بخوبی بیانگر رشد و بلوغ فکری و عملی مردم بوده است و به هیچوجه نمیتوان این مردم آگاه و مقاوم و بافرهنگ را با پیروان نهضتهای فاشیستی آلمان هیتلری و ایتالیای موسولینی و سایر پیروان رهبران کاریزمایی مقایسه کرد. مردمی با تمدن چند هزار ساله با تداوم فرهنگی پویا و گسستناپذیر که ریشههای آن در تمدن کهن ایرانی و فرهنگ بارور اسلامی نهفته است. بدیهی است به چنین مردمی نمیتوان، جامعه تودهای و اجتماعی بیمار لقب داد. از سویی نوع نگرش امام خمینی به مردم ایران، به بهترین وجه، گواه مدعای قبلی است.
یکی از ویژگیهای مهم دیدگاه و سلوک عرفانی امام خمینی بعد مردمی آن است. در توضیح این مطلب، مقدمتاً باید به تلقی خوشبینانه و قدسی ایشان از انسان پرداخته است. امام همه موجودات عالم و از جمله انسان را جلوه خدا میدانست و اگر خدا نور است انسان نیز ظهوری دارد که برگرفته از خدا است و انسان هم نور است.۱۸ ایشان انسان را موجودی ملکوتی دید؛
مرحوم آیتالله العظمی فاضل لنکرانی: در طول تاریخ تشیع و جهان اسلام نمیتوانیم بدیلی برای حضرت امام خمینی پیدا کنیم... امام بزرگوار جداً مصداق انسان کامل بودند یعنی همه فضایل انسانی را داشتند
تلاشهای این موجود را نیز به صورت مبارزه و مجاهده کسی که قصد بازگشت به اصل خویش را دارد و در پی رفع موانع برای وصول به این اصل است تعبیر مینمود؛ لذا جهاد در نظام فکری امام تلاشی است که انسان ملکوتی برای رفع موانع درونی و بیرونی و حجابهایی که او را از صعود به مبدأ نور باز میدارد، انجام میدهد.۱۹ از این منظر، اولین قدم انسان برای خروج از بیت نفس، قیام برای خدا است و حکومت وسیلهای میشود که انسان را به مرتبه الهی برساند و هدف مکتبهای توحیدی آن است که مردم را از ظلمتهای ماده به نور بکشند و آنها را از اسارت نفس و شیطان به حزبالله وارد کنند و آنها را تربیت الهی و انسانی کرده و آنها را به بالاترین مقاماتی که در وهم نیز نگنجد برسانند.۲۰ به تعبیر ایشان:
«اساس عالم بر تربیت انسان است. انسان عصارة همه موجودات است و فشردة تمام عالم است. انبیاء آمدهاند برای اینکه این عصاره بالقوه را بالفعل کنند و انسان یک موجود الهی بشود این موجود الهی تمام صفات حق تعالی در اوست و جلوهگاه نور مقدس حق تعالی است.»۲۱
در مباحث سیر و سلوک و عرفان، بسیاری بر این عقیدهاند که کمال معرفت جز از راه انزوا و فاصله با مردم حاصل نمیشود این در حالی است که عرفان مردمی امام، در نقطة مقابل این طرز فکر قرار دارد «در عرفان امام، مردم پذیرای همه مدارج عرفانی بودند. امام معتقد بود که شخصیت عارف، هم در این ارتباط بارور میشود...»۲۲ به عقیده ایشان عرفان واقعی از بستر ارتباط با مردم شکل میگیرد. «امام خدمت به مردم را عرفان میدانست، ایشان درک روح مردم را عرفان میدانست؛ و معتقد بود اگر آدم در خدمت مردم باشد، آن عرفان بارورتر خواهد شد.»۲۳
یکی از مهمترین دستاوردهای سیاسی عرفان مردمی امام، اعتماد و خوشبینی به هدایت کلیه انسانها و شعور و استعداد آنها در درک و رهروی حق است همچنانکه ایشان نظر حقارتآمیز در بندگان خدا و ناچیز شمردن اعمال مردم را از مظاهر عجب و باعث هلاکت انسان میدانست.۲۴ امام همه موجودات به ویژه انسانها را شایسته نظر رحمت و محبت میدانست زیرا آنها مورد رحمت پروردگار عالمیان هستند و فقدان چنین بینشی را مایه نقص و نشانه کوتاهبینی و کوتاهنظری میدانست.۲۵ اینگونه دیدگاهها امام را وادار میکرد که در جهت مصالح الهی و دنیوی مردم، با جدیّتی امیدوارانه و با روحیهای خستگیناپذیر از فکر انگیزش و بیداری وجدانهای خفته مردم در دوران مبارزه مأیوس نگردد و برخلاف بسیاری از علمای معاصر خویش، جوهرة آنان را در مبارزه جهت اقامة حکومت، قابل اتکاء ببیند. به همینخاطر در نظرگاه و سیره عملی ایشان، مردم، پس از رکن الهی، رکن دوم نهضت و پیروزی آن را تشکیل میدهند.۲۶ و برای همراه نمودن مردم با نهضت، باید قلوب آنها را فتح کرد و دل آنها را بدست آورد و با تمسک و عمل به اسلام میتوان آنها را به سوی خود جلب کرد.۲۷ در همین راستا، امام اعتقاد عمیقی به ضرورت روشنگری و بیدارسازی تودههای مردم داشتند، به عقیده ایشان بدون آگاهیبخشی به مردم ـ بویژه در زمینه آشنایی آنها با اسلام و همچنین جنایات رژیم خودکامه پهلوی ـ نمیتوان از آنها انتظار مبارزه و قیام برای حفظ اسلام و مصالح مختلف را داشت.
گفتار پنجم ) رهبری مصلح با تفکر جهانی نه محصور در زوایای تنگ قومی، نژادی، حزبی و طبقاتی
تفکر و عمل بسیاری از رهبران دنیا و بویژه رهبران به اصطلاح کاریزمایی محصور در زوایای تنگ نژادی، صنفی و حزبی، طبقاتی، ایدئولوژیک بوده است و معمولاً به هیچوجه ایشان مصالح خارج از این محدودهها را لحاظ نمینمودهاند. تاریخ هنوز از یاد نبرده که هیتلر و موسولوینی چگونه با کیش شخصیت و نژادگرایی، خود را تبلور نژاد برتر و حزب واحد به شمار آورده و آنگاه در راستای زیادهطلبیهای ملی و نژادی، با امپریالیسم ایدئولوژیک و نژادی جهان را به خاک و خون کشیدند. اما به شهادت تاریخ، امام خمینی یک رهبر و مصلحی متمایز از تمام رهبران و بویژه رهبران کاریزمایی بود که اندیشه متعالی و عمل وی دارای بعدی جهانی و فراتر از حصارها و زوایای تنگ نژادی، ایدئولوژیک، حزبی، منطقهای و طبقاتی و... بود همچنانکه در وصیتنامه خویش نیز میفرمایند:
«و آنچه لازم است تذکر هم آن است که وصیت سیاسی الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیمالشأن ایران ندارد بلکه توصیه به جمیع ملل اسلامی و مظلومان جهان از هر ملت و مذهب میباشد.»۲۸
در فراز پایانی و مهم وصیتنامه، ملاحظه میشود که امام با نوید حکومت جهانی آتی اسلامی، آن را فارغ از نژادپرستی و خودمحوری دانسته و کشورهای غیرمسلمان را به گونهای نظامهای فدرالیستی مدرن با تعبیر «جمهوریهای آزاد و مستقل» یاد کرده است و این نشان از مقام و منظر مصلحانه ایشان در نگرش به دنیا و لحاظ مصالح و منافع جهانیان دارد.۲۹
از سویی ویژگیهای شخصیتی امام، ایشان را برای کسب منزلت اجتماعی عام، بینیاز از داشتن حزب سیاسی میکرد. از این رو، ایشان برای پیروزی قیام خود، گردانندگی هیچ حزب و دستهای را برعهده نگرفت و خود را گرفتار محدودیتهای حزبی نساخت. امام چند ماه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی میگوید:
«متذکر میشوم که ما با هیچ جبهه و دستهای رابطه نداشته و نداریم و هرکس و یا هر گروهی که مسائل ما را نپذیرد، او را نمیپذیریم»۳۰
در نتیجه رهبری امام به یک صنف یا یک قشر یا یک گروه محدود نمیگردید. بلکه عملاً طیف گستردهای از مردم که در میان آنها همگی لایههای اجتماعی به چشم میخوردند در پشت سر ایشان قرار گرفتند همین امر «بازخورد» بسیار مناسبی برای فراگیر شدن جنبش مردمی امام بود. همچنانکه در ایام نهضت هم میفرمودند:
«جنبش اسلامی کنونی ملت ایران همه جامعه را در برگرفته و به همین صورت هم پیش میرود.» ۳۱
گفتار ششم) منبع مشروعیت از منظر امام؛ الهی و نه کاریزمایی
چنانکه قبلاً بیان شد در آراء وبر و تفسیرهای وبری، ویژگیهایی کاریزماتیک نیز به عنوان یکی از منابع مشروعیتساز اعمال اقتدار و سلطه معرفی شده و این اعتقاد طرح گردیده که وجود این ویژگیهای شخصیتی، اعمال قدرت را از سوی شخصیتها و رهبران کاریزماتیک بر جامعه مشروعیت میبخشد و اطاعت مردم وابسته به این خصوصیات کاریزماتیک و تأثیر آنها است و وجاهت قدرت و مشروعیت اعمال آن در گرو ویژگیهای کاریزماتیک رهبران است. اما آیا در سیره نظری و عملی امام خمینی منبع مشروعیت و اقتدار، به همین شکل توجیه و تعریف میشود؟ بدیهی است که پاسخ این سؤال منفی است و این پاسخ منفی، یکی از براهین محکم در عدم صحت مقایسه الگوی رهبری امام با مدل رهبری کاریزمای وبری است.
نویسنده:بهرام اخوان کاظمی
پینوشتها:
۱. see; Max weber, economie et societe, tr, paris, plon, ۱۹۷۱.
۲. برای نمونه ر.ک به:
ـ علی محمد حاضری، «ارزیابی نظریه کاریزما در تطبیق با واقعیت انقلاب اسلامی ایران» (مندرج در مجموعه مقالات ایشان بنام؛ انقلاب و اندیشه، تهران، پژوهشکده امام خمینی، ۱۳۸۰.
ـ سعید حجاریان، «بررسی نظریههای رهبری انقلابی با تکیه بر رهبری امام خمینی، فصلنامه متین، شماره ۱ زمستان ۱۳۷۷.
ـ حسین حسینی، رهبری و انقلاب، نقش امام خمینی در انقلاب اسلامی، تهران، پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامی، ۱۳۸۱.
ـ حسن عابدی جعفری، رهبری کاریزماتیک، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۷.
ـ منوچهر محمدی، «رابطهی امام خمینی و مردم در انقلاب اسلامی» چکیده مقالات کنگرهی امام خمینی و اندیشه حکومت اسلامی، تهران، مؤسسهی تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۸.
ـ جهانبخش ایزدی، مطالعه تطبیقی نظریه کاریزما (به مفهوم وبری) با رهبری امام خمینی، تهران، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشگاه تهران، دانشکده حقوق و علوم سیاسی، ۱۳۷۱.
۳. see;
- Alexandre Donna, Le Leader charismatique, Paris, Deselee de Brouwer, ۱۹۸۸
- Alexandre Donna, Le Lame et de la cite: cite pupulisme charisme et machiavelisme, Paris, L’Harmattan, ۲۰۰۴.
- Ian Kershaw, Le myth Hitler, Paris, Gallimard, ۲۰۰۴.
- Ian Kershaw, Hitler: Essai sur le charisme en politique, Paris, Gallimard, ۲۰۰۱.
- W.G. Lerch, "A Devout totalitarianism, fith, force and Islam (Islam, Khomeini and muslim revolution", Encounter, ۱۹۸۳, vol ۶۰, Iss۲.
۴. برای ملاحظه این دیدگاهها ر.ک به: بهرام اخوان کاظمی، نقد وارزیابی نظریهی کاریزمایی در تبیین رهبری امام خمینی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۵، ص ۷۹ ـ ۵۹.
۵. در نظریه مزبور، مشروعیت کاریزماتیک بر تسلیم غیرمعمول مردم در برابر شخصیت و فضیلت قهرمانی یا ارزشهای استثنایی یک شخص و فرامین او استوار است و کاریزما در واقع ویژگی فوقالعاده فوق طبیعی و فوق بشری شخصیت واجد کاریزما است که باعث میشود فرامین او مثل فرستاده خدا و یا یک پیشوا مورد قبول مردم واقع شود. از نظر وبر قدرت کاریزماتیک، آشکارا در مقابل سلطة عقلایی یا سنتی قرار میگیرد. (Weber, Ibid, p.۲۸۹, ۳۲۰.)
۶. ر.ک به: سید حمید روحانی، نهضت امام خمینی، ج ۲، تهران، واحد فرهنگی بنیاد شهید، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، ۱۳۶۴، ص ۲۰۲.
۷. برای اثبات این مدعا ر.ک به: صادق زیباکلام، مقدمهای بر انقلاب اسلامی، تهران، روزنه، ۱۳۷۲.
۸. بیانات آیتالله خامنهایی در مورخ ۸/۳/۷۰، روزنامه اطلاعات مورخ ۹/۳/۷۰.
۹. مصطفی وجدانی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام خمینی، به روایت جمعی از فضلا، ج ۲، تهران، پیام آزادی، ۱۳۶۸، ص ۳۸.
۱۰. مرتضی مطهری، پیرامون جمهوری اسلامی، تهران، صدرا، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۹، ص ۷۲ـ۷۱.
۱۱. برای اطلاع از آراء و منظومه فکری امام درباره «انسان کامل»، ر.ک، امام خمینی، امامت و انسان کامل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۱.
۱۲. حسن رحیمیان، در سایه آفتاب، تهران، مؤسسه پاسدار اسلام، چاپ پنجم، ۱۳۷۳، ص ۵۸.
۱۳. امام خمینی، دیوان امام، سرودههای حضرت امام خمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۴، ص ۲۰۳.
۱۴. آیتالله محمد فاضل لنکرانی، «امام مصداق انسان کامل»، فصلنامه حضور، شماره ۱، خرداد ۱۳۷۰، ص ۱ و ۳.
۱۵. Ervand Abrahamian, IRAN Between Two Revolutions, new jersey, Princeton university press, ۱۹۸۲, p, ۵۳۳.
۱۶. Mass Sociaty.
۱۷. Civil Sociaty.
۱۸. ر.ک: امام خمینی، تفسیر سوره حمد، قم، انتشارات اسلامی، ۱۳۶۰، ص ۱۰۱.
۱۹. مجموعه مقالات سومین سمینار بررسی سیرة نظری و عملی حضرت امام خمینی، تهران، انتشارات جمعیت زنان جمهوری اسلامی ایران، بهار ۱۳۷۲، ص ۱۶۸.
۲۰. ر.ک، صحیفه امام، ج ۹، ص ۲۸۹، ج ۱۲، ص ۵۹، ج ۸، ص ۹۶ و...
۲۱. همان، ج ۱۴، ص ۱۵۳.
۲۲. محمدعلی انصاری، «امام، مردم و پاسداری از ارزشهای انقلاب». (ر.ک به مجموعه مقالات سومین سمینار بررسی سیره نظری و عملی حضرت امام خمینی، پیشین، ص ۱۵۶).
۲۳. همان، ص ۱۵۶.
۲۴. ر.ک: امام خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۶، ص ۶۹.
۲۵. صحیفه امام، ج ۱۶، ص ۲۱۸.
۲۶. همان، ج ۲۱، ص ۴۴۸.
۲۷. همان، ص ۴۴۷ ـ ۴۴۸.
۲۸. همان، ص ۴۰۰.
۲۹. همان، ص ۴۴۸.
۳۰. همان، ج ۴، ص ۳۳۶.
۳۱. همان.
۳۲. «آیا در قرآن تدبر نمیکنند؟ یا [مگر] بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است؟» (محمد/ ۲۴).
۳۳. آدابالصلوة، ص ۲۰۱ ـ ۲۰۲.
۳۴. همان، ص ۲۱۲.
۳۵. صحیفه امام، ج ۱۴، ص ۳۸۸ ـ ۳۸۹.
۳۶. همان، ج ۲۱، ص ۴۰۱.
۳۷. خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶، ص ۳۹.
۳۸. ر.ک: حسینی، پیشین.
۳۹. ر.ک: غلامعلی رجایی، برداشتهایی از سیره امام خمینی(س)، ج ۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۱، ص ۱۲۳.
۴۰. ر.ک: همان، (به نقل از حجتالاسلام سیدمحمد موسوی خوئینیها، حوزه، ش ۳۷ و ۳۸).
۴۱. ر.ک: همان، (به نقل از حجتالاسلام عبدالعلی قرهی).
۴۲. ر.ک: همان، (به نقل از حجتالاسلام حمید روحانی).
۴۳. ر.ک: خاطرات حجتالاسلام سروش محلاتی، روزنامه جمهوری اسلامی، ویژه اربعین امام، مورخ ۷/۶/۶۸.
۴۴. ر.ک: خاطرات حجتالاسلام فردوسیپور، روزنامه کیهان، مورخ ۱۴/۴/۶۸.
۴۵. ر.ک: رجایی، (به نقل از حجتالاسلام فرقانی).
۴۶. ر.ک: همان.
۴۷. ر.ک: وجدانی، ج ۲، پیشین، (خاطرات حجتالاسلام انصاری کرمانی).
۴۸. ر.ک: رجایی، پیشین، خاطرات آیتالله صادق احساسبخش، ص ۱۲۵.
۴۹. بهرام اخوان کاظمی، «دموکراسی و آزادی از دیدگاه امام خمینی»، فصلنامه دانشگاه آزاد اسلامی، شماره نهم و دهم، تابستان و پائیز، ۱۳۷۸، ص ۸۳ ـ ۸۲.
۵۰. ر.ک: امام خمینی، ولایت فقیه، پیشین، ص ۹۵ و «شؤون و اختیارات ولی فقیه» ترجمه مباحث کتاب ولایت فقیه از کتاب البیع، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۵، ص ۲۱.
۵۱. صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۵۸.
۵۲. همان، ج ۱۹، ص ۳۴۶.
۵۳. ر.ک: صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۱۵۹.
۵۴. شایان ذکر است که در اندیشه سیاسی غرب، و در مبحث نظارت بر رهبران و کارگزاران سیاسی، راهکاری برای منظور نمودن نظارت درونی در نظر گرفته نشده و این امر از دلایل اصلی عدم موفقیت کامل ساز وکارهای نظارت بیرونی این نظامهای سیاسی در تحدید و کنترل قدرت میباشد لذا افسار گسیختگی صاحبان قدرت در این رژیمها بیشتر است که رهبران کاریزمایی از جمله مصادیق این قدرتهای فاسد است.
۵۵. ر.ک: صحیفه امام، ج ۱۸، ص ۲۰۶.
۵۶. «ملّت اگر نظارت نکنند در امور دولت و مجلس و همه چیز... ممکن است یک وقت به تباهی بکشد... ملت باید ناظر باشد به اموری که در دولت میگذرد» (صحیفه امام، ج ۱۵، ص ۱۷)
۵۷. ر.ک: صحیفه امام، ج ۵، ص ۳۲۳.
۵۸. صحیفه امام، ج ۱۰، ص ۳۱۰ ـ ۳۱۱.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
بنیامین نتانیاهو رهبر انقلاب انفجار مجلس شورای اسلامی نیکا شاکرمی دولت سیزدهم روز معلم معلمان دولت بابک زنجانی مجلس شهید مطهری
ایران هواشناسی بارش باران آتش سوزی هلال احمر قوه قضاییه تهران پلیس شهرداری تهران سیل آموزش و پرورش فضای مجازی
سهام عدالت قیمت طلا قیمت خودرو قیمت دلار بازار خودرو حقوق بازنشستگان خودرو دلار سایپا بانک مرکزی ایران خودرو کارگران
سریال نمایشگاه کتاب شهاب حسینی مسعود اسکویی تلویزیون تئاتر سینمای ایران سینما دفاع مقدس
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین آمریکا جنگ غزه حماس چین ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
فوتبال استقلال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر لیگ قهرمانان اروپا لیگ برتر ایران رئال مادرید بایرن مونیخ
هوش مصنوعی گوگل کولر اپل همراه اول تلفن همراه تبلیغات اینستاگرام ناسا
فشار خون کبد چرب دیابت بیمه