چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

مرثیه ای برای ببر ایرانی و قاتلش


مرثیه ای برای ببر ایرانی و قاتلش

ببر بزرگ ترین عضو خانواده گربه سانان است و برخلاف سایر اعضای این خانواده به آب تنی علاقه بسیار دارد

در دیباچه سفرنامه سها‌م‌الدوله، هوشنگ شادلو بدون بستگی به موضوع و مطلب مورد بحث، تراژدی شکار آخرین ببر خزری را چنین گزارش می‌دهد: ببر در منطقه جنگل و نیزارهای منطقه گلستان (حومه گرگان) وجود داشته، نگارنده در فروردین سال ۱۳۳۴ خورشیدی ببر عظیم‌الجثه‌یی را که در قریه ترجین‌لی واقع در دره جنگل گلستان بین قراء تنگه‌راه و شغال‌تپه به دست شکارچی محلی ترکمن به نام مرادمرگن شکار شده بود دیدم. آخرین ببری که در این منطقه دیدم آن بودکه در پاییز سال ۱۳۳۶ خورشیدی به وسیله شاهرخ شادلو فرزند سهام‌الدوله شکار شده بود. بعد از آن ببر دیگری در این منطقه و بلکه تمام ایران مشاهده نشد.

زیست‌بوم جلگه‌ها و کوهپایه‌های گیلان و مازندران به گونه‌یی است که شرایط مناسب زیستی را برای تنوع حیات وحش فراهم کرده است. با اینکه بیشترین پراکندگی جمعیت بومیان در این محدوده جغرافیایی متمرکز بوده، زیستگاه حیات وحش به شکل‌های مختلف مورد دستبرد قرار می‌گیرد.

پس از سپری شدن دوره بسیار مهیب «شکار جرگه» و از زمان رایج شدن تفنگ‌های شکاری، نسل بسیاری از پستانداران و ددان این سرزمین نابود شد. یکی از باشکوه‌ترین گونه حاشیه جنوبی دریای مازندران ببر هیرکانی بود که به چند جهت در حدود پنجاه سال پیش (تاریخ دقیقی بر آن متصور نیست) نسل آن به کلی منقرض شد.

● علت انقراض زودهنگام ببرها

محل زیست این جانور در حد فاصل مناطق ساحلی و کوهپایه‌یی بود. ببر مواد غذایی خود را از دام‌های محلی و آبزیان رودخانه‌یی تامین می‌کرد، این مناطق پیش‌تر و بیشتر از نواحی کوهستانی در توسعه شهری و روستایی مسکونی شد، همین موضوع موجب محدودیت و تخریب زیستگاه این جانور شد. عادت به دام‌خواری از ویژگی‌های ببر بود که در پی آن همواره بومیان با تله‌های سمی و شکار گروهی (جرگه) موجب برافکندن نسل و نتایج آن شدند. پوست «تاکسیدرمی» شده ببر نیز زینت‌بخش تالار و ایوان عمارت‌های خان‌ها و شاهزادگان بود و شکار آن توسط شکارچیان بومی عملی افتخارآفرین به شمار می‌رفت، چنانکه در کشورهای نپال و تبت و بنگلادش پوست دباغی شده آن را، افراد متشخص و ثروتمند به عنوان بالاپوش بر دوش افکنده و از استخوان و دندان و پیه و سایر اجزای بدن ببر، انواع داروهای به ظاهر معجزه‌آسا می‌سازند که بهای فوق‌العاده گزاف دارد. در گیلان و مازندران کمتر از اعضای بدن ببر به عنوان دارو یا ابزار جادوگری و رمالی استفاده می‌کردند. جام‌های زرین و سیمین کشف شده در تپه باستانی «مارلیک» گیلان، نقش‌هایی از ببر دارند که نشان ازاهمیت این جانور در روزگار دیرین است. سه عامل آدم‌خواری یا دام‌خواری و ارزنده بودن پوست و تخریب زیستگاه، برای انقراض زودهنگام این جانور باشکوه حیات وحش کفایت می‌کرد.

● پراکنش ببر در دنیا

ببر بزرگ‌ترین عضو خانواده گربه‌سانان است و برخلاف سایر اعضای این خانواده به آب‌تنی علاقه بسیار دارد. پراکندگی ببر در جهان منحصر به قاره آسیاست، جنوب قفقاز، جنوب دریای خزر، ناحیه یوسری، آمورمیانی، منچوری، ترکستان چین، جنوب چین، کره، برمه (میانمار)، هندوچین، مالایا، سوماترا، جاوه، هندوستان، افغانستان، ایران و ترکیه از جمله زیستگاه‌های آن هستند.

● موقعیت ببر ایرانی

ببر در ایران در نواحی جنگلی کوه‌های البرز یا جنوب دریای خزر در گیلان و مازندران یعنی از حدود آستارا (در غرب گیلان) تا نواحی شمال ترکمن صحرا (شرق مازندران) زندگی می‌کرد. ببر ایرانی از نژاد زیر تشخیص داده شده است: panthera-tigris-virgata این نژاد در شمال ایران و ماورای قفقاز و جنوب ترکستان شوروی (روسیه) و شمال افغانستان دیده شده است.

● رنگ ببر ایرانی

رنگ پوست یک نمونه ببر که از شمال کوه‌های البرز یا جنوب دریای خزر به دست آمده و در موزه بریتانیا وجود دارد، رنگ زمینه پشت بدن و پهلوها زرد متمایل به طلایی است، با نوارهای عرضی زرد تیره یا قهوه‌یی روشن رنگ زمینه و نوارها در پهلوهای بدن کمرنگ‌تر از پشت می‌شود. زیر شکم سفید با نوارهای زرد، زمینه صورت زرد و در پیشانی دارای نوارهای قهوه‌یی و اطراف چشم‌ها و روی گونه‌ها دارای لکه‌های سفید و پاها در سطح خارجی زرد و در سطح داخلی سفید و دُم به تناوب از نوارهای روشن متمایل به سفید و نوارهای زرد پررنگ تشکیل شده و سینه به رنگ زیر شکم است. از ببر هیرکانی در کتاب «مکبث» اثر شکسپیر نام برده شده و ظاهرا از این حیوان برای جنگ گلادیاتورها استفاده می‌شده است. نمونه‌یی از پوست این حیوان (در سال ۱۳۸۱) در موزه طبیعت و حیات وحش دارآباد تهران موجود است.

● پراکنش ببر در ایران

ببر خزری در گذشته از قفقاز و سواحل جنوبی دریای خزر تا خراسان و شمال افغانستان و بخش‌های جنگلی رود جیحون و سواحل دریاچه‌های آرال و بالخاش در آسیای مرکزی پراکنش داشت. اکنون در هیچ یک از این مناطق ببر ی باقی نمانده است.

در نمایش‌های معروف روم باستان از ببر هیرکانی برای جنگ‌های پهلوانان (گلادیاتورها) استفاده می‌شد و تا حدود قرن هفدهم میلادی آشنایی بیشتر دنیای غرب با همین ببر مازندران بود و چندان اطلاعی از ببرهای هندوستان (بنگلادش) در دست نبود. زیستگاه مناسب ببر جنگل‌های کوهپایه و جلگه‌یی بوده است نه به خاطر ارتفاع پایین‌تر آنها بلکه به این دلیل که در نزدیکی تالاب‌ها و نیزارها قرار داشتند. این تالاب‌ها برای ببر دارای اهمیت ویژه بوده است. ببر در اصل بیشتر یک حیوان شمالی است و نه مربوط به جنگل‌های مناطق حاره، در منچوری و سیبری برودت تا ۳۴ درجه سانتیگراد زیر صفر را تحمل کرده است. وجود آن در مجاورت نیــزارهای ســرخس و رود آمودریا و در سواحل نیزارخیز دریاچه‌های آرال و بالخاش نیز گزارش شده است.

● ببر در سنن و فرهنگ مردم

ببر حیوانی است که چندان توان تحمل هوای گرم را ندارد و برای دفاع به سایه و آب پناه می‌برد و خود را در آب فرو می‌کند و شناگر خوبی است. پیشینیان در شمال ایران نیز حکایت می‌کردند که ببر بچه‌هایش را در میان نیزار به دنیا می‌آورد. حداکثر عمر ببر ۲۶ سال است. داروی ببر یکی از عمده‌ترین علل شکار غیرقانونی ببر بنگال است. گردن‌بندهای مزین به ناخن ببر، بچه را از چشم‌زخم حفظ می‌کند و سبیل‌هایش سمی کشنده است (مالزی) – قوی‌ترین داروی نیروبخش مردان است (اندونزی) یا می‌تواند به افرادی که صاحب فرزند نمی‌شوند کمک کند (هند و پاکستان) – استخوان‌ها، چربی، جگر، و دیگر اعضای بدن ببر نیز داروهایی گران‌قیمت هستند که در کشورهای آسیای جنوب شرقی به فروش می‌رسند.

● گزارش‌های تاریخی حیات و انقراض ببر

سیاح دوره صفوی (۱۶۳۶ میلادی) آدام اولئاریوس در گزارش خود آورده است: در گیلان ببرها به قدری فراوانند که پوست ۲۰ تا بلکه بیشتر آنها را یکجا برای فروش عرضه می‌دارند. شاردن فرانسوی که مقارن با دوره حکومت شاه عباس دوم سال‌ها در اصفهان می‌زیست (حول وحوش ۱۶۷۰ میلادی) می‌نویسد: در جنگل‌های هیرکانی و کردستان و کلده قدیم بعضی حیوانات درنده از قبیل شیر، ببر، پلنگ، خرس و... وجود دارد.

کمپفر، جهانگرد آلمانی که در سال ۱۶۸۵ در ایران مسافرت می‌کرد از وجود ببر در شیرخانه (باغ وحش) اصفهان متعلق به دربار سخن می‌دارد که در آن علاوه بر ببر، پلنگ، سیاه‌گوش و... نیز داشت.

سیاح دیگر آن دوره­ جملی کارِری (۱۶۹۴) از وجود چهار ببر در عالی‌قاپوی اصفهان (پایتخت) در زمان شاه سلیمان صفوی صحبت می‌دارد که به احتمال زیاد آن ببرها نیز خزری و درجنگل‌های شمال شکار شده بودند. در رساله خواص الحیوان حزین لاهیجی که به سال ۱۱۵۴ قمری تالیف شده آمده: راقم حروف درخانه پادشاهی در دارالسلطنه قزوین شیر و ببری را دید که نزدیک به هم بسته بودند. الکساندر خودزکو (خوچکو) لهستانی‌تبار از سال ۱۸۳۰ میلادی به عنوان کنسول روسیه در رشت بمدت شش سال خدمت کرد و به گویش گیلکی و زبان فارسی آشنایی داشت. این دانای زمان درباره ببر مازندران دقیق‌ترین اطلاعات را ارایه داده است و حتی چند ببرخزری را پس از شکار به روسیه فرستاده بود تا در قصری نگهداری شوند. او در گزارش خود آورده است: ببرهای گیلان شباهتی تمام با ببرهای سلطنتی (شاهی) هند دارند. افسران انگلیسی که این نوع ببر را در بنگال و گیلان دیده‌اند جملگی برآنند که کوچک‌ترین تفاوتی میان این دو وجود ندارد. زیست‌شناسان می‌توانند این دو نوع ببر را در مجموعه جانورشناسی قصر زمستانی پطرزبورگ که نگارنده نمونه‌هایی از آنها را به آنجا فرستاده است، از نزدیک با یکدیگر مقایسه کنند.

وطن ببرها، سلسله کوه‌های خزر که قفقازهای گرجستان را به قفقازهای هند می‌پیوندد، می‌تواند به عنوان وطن مشترک ببرهای دو سرزمین هند و گیلان محسوب شود. به سال ۱۸۳۵ یک نمونه از این ببرها را در طوالش [تالش] روسیه، نزدیک شهر لنکران، شکار کرده‌اند. هر سال تعداد زیادی از این حیوان را در گیلان و مازندران از پای در می‌آورند. در سال ۱۸۳۳ سربازان یک گُردان توپخانه، وابسته به سپاه منظم عباس میرزا که عازم سرخس بود، یک ببر عظیم سلطنتی را از کُنامش در?آوردند و به فرمان عباس میرزا به رویش آتش گشودند. ببر در زیر رگبار گلوله سربازان رشیدانه کشته شد. ترکمانان سرخس که در این مراسم حضور داشتند با اطمینان می‌گفتند که ببر در کوهستان‌های مرغاب و هزاره و کوندوز [قُندوز] افغانستان نیز به فراوانی یافت می‌شود. ببر سلطنتی در سرزمینی به وسعت هند شرقی تا دهانه رودخانه ارس در دریای خزر پراکنده شده است.

کریم کوچکی