سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

فریاد


فریاد

فرا گرفته است
همه جا را صدای سکوت
می فشارد
بغض گلوی زمین بلا را
افتاده از نفس زمین
و از زمان نای حرکت نیست
آسمان باخته رنگ
و ستارگان دیگر نمی بینند
روح ها را چو پرنده های بال …

فرا گرفته است

همه جا را صدای سکوت

می فشارد

بغض گلوی زمین بلا را

افتاده از نفس زمین

و از زمان نای حرکت نیست

آسمان باخته رنگ

و ستارگان دیگر نمی بینند

روح ها را چو پرنده های بال شکسته

نیست قدرت پرواز

افسار مرکب اندوه

در دستان ناله ی زینب

و راه خسته ی شام در پیش

چشمان

چشمان زمین با گریه ی خون همراه

و بلبلان بر شاخسار پاییز نشسته اند ؟!

گهواره ای خالی

فریاد عطش می دهد سر

و درمیان دجله و فرات

مشک آبی خالی است !

تصویر دستان قلم شده بر چهره ی آب

ایا حسین تنها می ماند ؟

طو فان خون با غبار غم آ میخته

و چهره ی روز در کام شب

دردها بر بالین دل های مرده

و گهواره ای در عزای حنجره ای خونین

زل زدن آسمان به جان باختگان

و بر دروازه ی کوفه قفل بی وفایی

گویا کلید وفا گم شده

حسین می گشاید پر

و دیگر خبری از سکوت نیست

حتی خیمه های خالی پر از فریادند .

شعر از استاد پاپی بمناسبت عاشورای حسینی

عابدین پاپی