مهدی جان! داشته‌هایم را دانه دانه می‌شمارم تا تنها نداشته‌ام تو باشی...

سلام بر تو ای نزدیک‌ترین نام به خدا! سلام بر تو ای سفینه عشق! مدینه را شور حضور تو پر کرده است. شمیم لبخند پنجره‌ها فضا را عطرآگین کرده و آسمان، خیره به نورافشانی مُنزل وحی، نام …

سلام بر تو ای نزدیک‌ترین نام به خدا! سلام بر تو ای سفینه عشق! مدینه را شور حضور تو پر کرده است. شمیم لبخند پنجره‌ها فضا را عطرآگین کرده و آسمان، خیره به نورافشانی مُنزل وحی، نام زیبای تو را زمزمه می‌کند و زمین چه سعادتمند، گهواره حضور تو شده است.

آرزوهایم را یکی یکی در قلک می‌اندازم تا تنها آرزویم تو باشی... داشته‌هایم را دانه دانه می‌شمارم تا تنها نداشته‌ام تو باشی. برای آمدنت جمعه‌ها را می‌شمارم و لحظه‌هایم را که از تار و پود عشق بافته شده‌اند بهم گره می‌زنم.

به آمدنت شب‌های جمعه را با « الهی و ربی من لی غیرک» سر می‌کنم و به امید جمعه‌ای که آفتاب از مغرب طلوع می‌کند، سپیده‌ها را به تماشا می‌نشینم.