پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
مجله ویستا

آموزه اصلی افلاطون


آموزه اصلی افلاطون

بسیاری از افراد با شنیدن نام افلاطون، به یاد چند آموزه اصلی‌ای که او در آثارش مطرح کرده، می‌افتند. جهانی که در آن قرار داریم و آن را می‌بینیم، به نوعی ناقص و مملو از خطاهاست، …

بسیاری از افراد با شنیدن نام افلاطون، به یاد چند آموزه اصلی‌ای که او در آثارش مطرح کرده، می‌افتند. جهانی که در آن قرار داریم و آن را می‌بینیم، به نوعی ناقص و مملو از خطاهاست، اما جهانی حقیقی‌تر و کامل‌تر وجود دارد که حاوی موجوداتی است که «صور» یا «مثل» نامیده می‌شوند. مثل، ابدی، نامتغیر و الگوی ساختار و خصوصیات جهان ما هستند.

از آنجا که مثل در چارچوب زمان و مکان محصور نیست، مجرد (یا انتزاعی)‌ (ABSTROCT)‌ است. برخی از این موجودات انتزاعی عبارتند از: خیر، زیبایی، تساوی، عظمت، شباهت، وحدت، وجود، تغییر و عدم تغییر مهم‌ترین. مطلب در فلسفه افلاطون، تمایزی است که او بین اشیای مرئی و مشهود که زیبا (خیر، عدلانه، عظیم...) به نظر می‌رسند، شیئی که واقعا خود زیبایی (یا خیر یا عدالت یا عظمت)‌ است، قائل است.

موجودات زیبا یا عظیم و کارهای نیک، نام خود را به واسطه تطابقشان با چیزی که حقیقتا زیبا یا عظیم یا نیک است، می‌گیرند. تقریبا همه آثار اصلی افلاطون وابسته به این تمایز است. در برخی آثار افلاطون از این تمایز، نتایج اخلاقی اخذ شده است. افلاطون به ما توصیه می‌کند که به تفاوت بین جهان «مثل» و جهان ناقص «مادی» توجه کنیم. ما باید بدانیم که روح تفاوت نوعی با بدن دارد و کارکرد روح وابسته به وجود بدن نیست و اگر موجودات مادی و جسمانی، مانع روح نشوند، روح آسان‌تر می‌تواند مثل را بشناسد.

در تعدادی از آثار افلاطون گفته شده که روح ما زمانی از قید و بند ماده و بدن رها بوده و در آن زمان معارفی را از عالم مثل کسب کرده است و هم‌اکنون در جهان مادی، می‌تواند آن معارف را به یاد آورد و زندگی‌ای که اکنون داریم، مجازات یا بهای انتخاب‌هایی است که در زندگی قبلی داشتیم، اما در بسیاری از آثار افلاطون آمده که فیلسوفان واقعی که این تمایز را می‌دانسته‌اند، از حیث اخلاقی جایگاهی والاتر نسبت به انسان‌های ناآگاه دارند. برای این که بفهمیم چه چیز زیباست و چه کاری نیکوست، باید در پی مثال یا صورت «زیبایی و خیر» باشیم.