سه شنبه, ۲۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 11 February, 2025
علت پیروزی های پیاپی حزب الله چیست
![علت پیروزی های پیاپی حزب الله چیست](/web/imgs/16/119/xc66c1.jpeg)
دو سال پیش، درست در همین روزها بود که رزمندگان جنبش مقاومت اسلامی حزبالله لبنان، در عملیاتی غافلگیرکننده در مرز لبنان به یک گروه از نظامیان اسرائیلی شبیخون زدند و شش نفر از اشغالگران را به هلاکت رسانده و دو نفر دیگر را به اسارت گرفتند. رژیم اسرائیل که بنا بر اطلاعات اثبات شده، از پیش قصد حمله به لبنان را داشت، یک روز بعد به همین بهانه این کشور را آماج حملات موشکی خود قرار داد.
هرچند اسرائیل بیش از یک ماه مردم مظلوم لبنان و سرزمین آنها را با انواع نیروهای نظامی و ادوات جنگی مورد حمله قرار داد، اما مقاومت نیروهای حزبالله و روشهای ابتکاری آنان، نظامیان صهیونیست را که خود را ارتش اول منطقه میپنداشتند، بر سر جای خود نشاند و مهمترین شکست طول عمر کوتاه اسرائیل را به آن قبولاند؛ شکستی که شیوخ عرب با دلارهای سرسامآور نفتی و خریدهای نظامی میلیاردی خود، به هیچ روی عرضه تحمیل آن به مهمان ناخوانده سرزمین اعراب را نداشته و ندارند.
این البته نخستین پیروزی سرنوشتساز و راهبردی حزبالله نبود، بلکه این گروه جهادی شیعی شش سال پیش از آن در سال ۲۰۰۰ دشمن صهیونیستی را مجبور به عقبنشینی از جنوب لبنان کرده بود و اسرائیل که همواره در پی افزودن بر زمینهای تحت اشغال خود بوده است، ترجیح داد برای راحت شدن از دردسرهای ایجادشده توسط جوانان حزبالله، زمینهای مردم لبنان را به خود آنان واگذارد.
اما نکته اینجاست، حزبالله که ابتدا صرفا با هدف حمایت از خاک لبنان در برابر دشمن اشغالگر شکل گرفت و همچنان نیز بر حفظ صلاح خود پافشاری میکند، در نظام سیاسی لبنان نیز یک حزب سیاسی است که کاملا بر پایه قواعد سیاسی عمل میکند و البته از آنجا که مبنای فعالیت آن، اسلام و دفاع از حقوق و منافع مردم لبنان است، بر خلاف بسیاری از گروههای سیاسی دیگر لبنان، این امر را در صحنه نبرد و ازخودگذشتگی نیز به اثبات رسانده و از همین رو از محبوبیت کمنظیری در میان مردم لبنان هم برخوردار است.
هرچند نظام سیاسی لبنان بر اثر طراحی استعماری فرانسویها، بدون توجه به اولیات دمکراسی و جمعیت، کرسیهای ریاستجمهوری، نخستوزیری و ریاست مجلس را به ترتیب به مسیحیان، اهل سنت و شیعیان واگذار کرده و برای کرسیهای پارلمان نیز تعداد معینی اختصاص داده، اما حزبالله در تحولات گوناگون سیاسی و انتخابات گوناگون به معرفی و حمایت از نامزدهای مختلف میپردازد.
اما پس از پایان نبرد پرهزینه و البته پیروزمند مقابل اسرائیل در تابستان دو سال پیش، با توجه به کارشکنیها و خیانتهای عوامل دولت «سینیوره» و برخی گروههای متحد آن که به جای حمایت از نیروهای مقاومت گاه به فروش اطلاعات حزبالله به دشمن صهیونیست میپرداختند، حزبالله وارد عمل شد و با افشای روابط این گروهها با دشمنان مردم لبنان تأکید کرد که دولت لبنان باید دستخوش تغییر شود. از همین روی، پس از برخی مقدمات و بیرون کشیدن وزرا و عدم پذیرش طرف مقابل، اعتصاب طولانیمدتی آغاز شد و نفوذ حزبالله و متحدانش توانست دولت لبنان را معلق کند.
این روند بیثباتی آنقدر طول کشید تا سرانجام در نشست دوحه قطر، توافقی میان نیروهای «۱۴ مارس» و نیروهای «۸ مارس» (متحدان حزبالله) مبنی بر تشکیل دولت وحدت ملی که خواسته نیروهای هوادار مقاومت بود، انجام شد تا سهم آنان در این دولت به اندازهای باشد که بتوانند با در اختیار داشتن یک سوم کرسیهای کابینه، مقابل تصمیماتی که به سود لبنان نمیدانند، بایستند.
این توافق البته یک پدیده برد ـ برد بود، به گونهای که هم طیف حزبالله و هم طرفداران دولت سابق به بخشی از خواستههای خود دست یافتند. این پیروزی جمعه گذشته تکمیل و سرانجام کابینه دولت وحدت ملی لبنان تکمیل شد.
بررسی لیست وزرای این کابینه، نشان از مناعت طبع حزبالله دارد. در حالی که نیروهای جریان آزاد ملی لبنان (مسیحی ـ هواداران میشل عون) و جریان امل (نبیه بری) هر یک چندین وزیر را از آن خود کردهاند، حزبالله همانگونه که سیدحسن نصرالله از پیش وعده داده بود، تنها یک وزیر در کابینه وحدت ملی دارد تا به مردم لبنان نشان دهد به دنبال سهمخواهی در کابینه نیست و تنها به منافع مردم لبنان میاندیشد.
بررسی سلوک سیاسی حزبالله، علاوه بر از خودگذشتگی در برابر متحدان خود، نوعی تعامل سیاسی فعال را حتی با کسانی نشان میدهد که در روابط آنها با آمریکا و حتی اسرائیل اشغالگر تردیدی نیست.
این البته به این معنا نیست که حزبالله در رسانه موفق خود «المنار» به افشاگری درباره اقدامات ضدملی چنین گروههایی نپردازد و چهره واقعی آنها را به مردم لبنان نشان ندهد.
اما با وجود این، رهبران حزبالله و حتی شخص سیدحسن نصرالله با این دسته از هموطنانش، ملاقات و نشست و برخاست و معانقه میکنند و در یک تعامل سیاسی دقیق، تلاش میکنند آنچه از نگاه آنها به سود مردم لبنان است، محقق شود.
این تعامل سیاسی حتی از گروههای سیاسی متخاصم لبنانی نیز فراتر میرود و تا مهمترین دشمن حزبالله که سیدحسن نصرالله، وعده نابودی آن را داده نیز پیش میرود تا باز هم پیروزی دیگری در صحنه سیاسی بینالملل از آن حزبالله شود. به این ترتیب، حزبالله روشن میسازد که حتی حاضر است با اسرائیل هم در راستای منافع مردم لبنان و مقاومت ـ البته غیرمستقیم و با واسطه آلمانی مورد اعتماد دو طرف ـ مذاکره کند و البته نکته مهم در این میان، دستاوردهای مذاکره و پیروزی در آن است.
اینگونه است که فرزندان مقاومت با شجاعت و خودباوری و البته کیاست و هوشمندی که ویژگی مؤمن است، توانستهاند و میتوانند با چند جسد و حداکثر یکی، دو نظامی اسرائیلی، نه تنها خانوادههای چشم به راه مبارزان لبنانی را شادمان کنند، بلکه شادی را برای جامعه لبنان به ارمغان آورند و حتی قدرت حزبالله را ـ که آمریکا تروریستش میخواند ـ در عرصه دیپلماسی بینالمللی به رخ جهانیان بکشند.
هرچند حزبالله بر خلاف جوسازیهای دشمنان خود، یک گروه کاملا لبنانی ـ و نه ایرانی ـ است، اما این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که برخاسته از اندیشه و آرمان انقلاب اسلامی ایران در جهموری اسلامی است.
از همین رو، هماکنون باید بررسی کرد که آیا ممکن است این حزب شیعی لبنانی هفده سال پس از راهاندازی، برتریهایی هم نسبت به جمهوری اسلامی که پدر معنوی آن به شمار میرود، داشته باشد.
برای نمونه، حزبالله لبنان توانسته است چندین اسیر ارزشمند از فرزندان مقاومت را با گفتوگو از چنگ اشغالگران آزاد کند، اما آیا ایران توانسته برای چهار دیپلمات خود که از شانزده سال پیش ناپدید شدهاند و به گفته مسئولان وزارت خارجه کشورمان زنده و در چنگ اشغالگران هستند، اقدامی کارآمد و فارغ از تبلیغات انجام دهد؟
شاید نکته اینجاست که تنفس گروهی شیعی و انقلابی در فضای کشور ۷۲ ملت لبنان که انواع و اقسام گروههای قومی و مذهبی در آن نقش فعالی دارند، به آنان این درس را داده که به جای نتیجه یکجانبه، به پیروزیهای برد ـ برد بیندیشیند، و کاملا عملگرایانه در شرایطی که بسیاری از اعضای آن در تهدید ترور هستند، اقداماتی انجام دهند که یکی از نتایج آن، پشیمان شدن ایالات متحده آمریکا از پیگیری طرح «خاورمیانه بزرگ» بود.
به هر حال، حزبالله لبنان که خود در تشکیل متأثر از پیام انقلاب اسلامی بوده، اکنون همزمان به عنوان یک الگوی مبازره مؤثر با اشغالگری، دیپلماسی فعال و کارآمد و فعالیت سیاسی داخلی مطرح است و پیروزی در جنگ ۳۳ روزه، تبادل اسرا با اسرائیل، عقبنشینی سال ۲۰۰۰ اسرائیل، تشکیل دولت وحدت ملی و محبوبیت داخلی و بینالمللی، دستاوردهای اساسی آن به شمار میرود.
از همین رو، به نظر میرسد هیچ اشکالی ندارد مسئولان جمهوری اسلامی در مواردی نیز از این الگوی شیعی بهره برده و از توفیقات مثبت آن استفاده کنند.
سیداحمد مظلومی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست