جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

افلاطون Plato


افلاطون در سال ۴۲۷ قبل از در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد در ۱۸ سالگی با سقراط آشنا شد و مدت ۱۰ سال را به شاگردی سقراط به سر برد بعد از اعدام سقراط یك سلسله سفر را آغاز كرد كه در طی این سفرها از نقاط مختلفی از جهان نظیر مصر و سیسیل و فلسطین دیدن كرد كه در این سفرها با اندیشه های متفاوتی آشنا شد كه تاثیر آنها در افكار افلاطون هویدا است

افلاطون در سال ۴۲۷ قبل از در خانواده ای اشرافی به دنیا آمد. در ۱۸ سالگی با سقراط آشنا شد و مدت ۱۰ سال را به شاگردی سقراط به سر برد. بعد از اعدام سقراط یك سلسله سفر را آغاز كرد كه در طی این سفرها از نقاط مختلفی از جهان نظیر مصر و سیسیل و فلسطین دیدن كرد كه در این سفرها با اندیشه های متفاوتی آشنا شد كه تاثیر آنها در افكار افلاطون هویدا است.هنگامی كه افلاطون به آتن بازگشت ۴۰ سال داشت. در این زمان بود كه مدرسه معروفش را به نام آكادمی تاسیس كرد. این مدرسه را می توان اولین دانشگاه محسوب كرد كه در آن دروسی نظیر فلسفه ریاضیات و نجوم تدریس می شد.

برای مطالعه افلاطون یقینا بهترین منبع همان آثار اوست كه در قالبی ادبی نوشته شده اند. با مطالعه این آثار به راحتی می توان به قریحه ادبی افلاطون پی برد. مهمترین و در عین حال كاملترین اثر افلاطون كتاب جمهوریت است. كه او در این كتاب در باره مسایل فلسفی مختلفی سخن رانده است از اخلاق گرفته تا ساسیت و هنرو تربیت و مابعد الطبیعه سخن رانده است.با مطالعه نوشته های افلاطون می توان به سیر افكار او پی برد. كتب وی را می توانیم بر اساس دوره ای از زندگی كه افلاطون اقدام به نگارش آن كرده است به سه دسته تقسیم بندی نماییم. دسته اول كتب و رسالاتی هستند كه در دوران جوانی او نگاشته شده اند. نوشته های این دوران اكثرا دیالوگهایی بدون نتیجه گیری هستند. سمت و سوی نوشته های این دوران مربوط به فعالیت های تربیتی است. آثار دوره میانسالی بر خلاف دوره جوانی حاوی دیالوگهایی با نتیجه گیری است. درآثار این دوره است كه مسایل اساسی فلسفه فلاطون نظیر ایده و مثل مطرح می گردد . اثر برجسته افلاطون در این دوره جمهوریت است. و بالاخره آثار دوران كهولت افلاطون كه می توان آنها را آثار دوران پختگی و اصلاح آثار قبلی دانست .برای مثال از آثار این دوره می توان به قانون و نوامیس اشاره كرد. افلاطون در فلسفه راه استادش سقراط را دنبال كرد. بدین معنا كه دغدغه اصلی او انسان بود و از فلاسفه طبیعی دور شد.اوقسمت زیادی از تلاش خود را معطوف به حل مسایلی نظیر اخلاق حق و عدالت كرد. او در جمهوریت مباحثه سقراط و شخص جدلی را به تصویر می كشد كه سقراط و آن شخص در باره و معنا و مفهوم عدالت بحث می كنند. سقراط آن شخص به تعریف كردن مفهوم عدالت وامی دارد . كه در نهایت آن شخص مجبور می شود كه بگوید: حق در قدرت است و عدالت در نفع قویتر(نظیر بعضی از تعابیر نیچه). سپس وی از سقراط می خواهد كه او نیز تعریفش را ارایه دهد كه سقراط به نوعی از ارایه دادن تعریف طفره می رود و چنین پاسخ می دهد كه عدالت نوعی رابطه سالم بین افراد در اجتماع است. بنابراین مطالعه آن به عنوان بخشی از جامعه و اجتماع راحت تر است. همانند اینكه بوسیله توصیف یك جامعه سالم توصیف یك فرد سالم راحتر می شود. افلاطون به این شكل حل مسئله اخلاق و عدالت را به اجتماع و به تبع آن مسایل سیاسی آن اجتماع مربوط می كند. در اینجاست كه كم كم با فلسفه سیاسی افلاطون كه از نكات برجسته هنگام مطالعه افلاطون است مواجه می شویم. او پس طرح مسایلی مانند اینكه حرص و طمع و یا برتری جویی سبب می شود كه افراد و جوامع انسانی مدام با هم در كشمكش باشند . به این نتیجه می رسد كه ابتدا باید انسان را از لحاظ روانشناختی مورد بررسی قرار دهد تا بوسیله آن به پی ریزی جامعه ای ایده آل نایل گردد. در روانشناسی افلاطون رفتار های انسان از سه منبع میل و اراده و عقل سرچشمه می گیرد .میل انسان شامل مواردی نظیر تملك شهوت غرایز می شود. مركز امیال نیز در بدن شكم است.هیجان هم مواردی مانند شجاعت قدرت طلبی و جاه طلبی را در برمیگیرد. عقل نیز مسئول مواردی نظیر اندیشه و دانش و هوش است. منابع ذكر شده هم در افراد مختلف دارای درجات متفاوتی است. مثلا در بازاریان و كسبه عموم مردم میل است كه نقش اصلی را در زندگی بازی می كند و در جنگجویان و لشگریان هیجان نقش اصلی را بر عهده دارد. و عقل نیز پایه رفتار حكما ست. بعد از این مقدمات افلاطون شروع به ترسیم جامعه آرمانیش می كند و برای ایجاد آن راهكاری هم ارایه می دهد. آرمانشهر او جامعه ایست كه درآن هر كس با توجه به ذاتش یعنی همان منابع رفتاری كه در فوق ذكر شدند در جای خودش قرار گرفته باشد مثلا كسی كه میل در او بالا باشد فقط مشغول كسب و كار خود شود و در كار سیاست دخالت نكند یا كسی شجاعت و هیجان او در درجه ای بالا قرار داشته باشد شغلش در جامعه نظامی باشد. در آرمانشهر افلاطون سزاوارترین گروه برای حكومت فلاسفه هستند كه در آنها عنصر عقل در درجه بالایی قرار دارد(نوعی از نخبه گرایی). اینجاست كه افلاطون نیز مانند سقراط تمایلش را به آریستوكراسی (حكومت اشراف)نشان داده و به عناد با دموكراسی بر می خیزد.البته باید توجه داشت كه اشراف یا شریفترین مردم برای حكومت الزاما كسانی نیستند كه دارای قدرت و ثروت اند. بلكه باید این افراد دارای حكمت باشند تا شایستگی لازم را برای حكومت داسته باشند. و اما راهكار افلاطون برای تشكیل آرمانشهرش:

ابتدا باید كودكان زیر ۱۰ سال را جمع كرد و آموزش همگانی آنها را شروع كرد این آموزشها شامل مواردی مانند موسیقی ورزش و تعالیم مذهبی می شود.در این میان تعالیم مذهبی بر مبنای دین تك خدایی از اهمییت خاصی بر خوردارد است .افلاطون می خواهد از مذهب به عنوان عاملی برای كنترل توده های مردم استفاده كند به عقیده او اعتقاد به یك خدای قادر و مهربان و در عین حال قهار باعث می شود كه كنترل رفتارهای مردم راحت تر شود و گرایش آنها به طرف جرم و جنایت خود به خود كم شود. این آموزشها تا سن ۲۰ سالگی ادامه خواهند یافت. سپس در این سن از كلیه آموزش دیدگان امتحانی گرفته خواهد شد به شكلی كه در این امتحان اكثریت شركت كنندگان حذف شوند. این اكثریت به كسب و كار و بازار و كشاورزی و... مشغول خواهند شد. تربیت قبول شدگان این امتحان تا سن ۳۰ كه زمان بر گزاری امتحانی دوباره است ادامه خواهد داشت . مردود شدگان این دوره به مشاغلی نظیر سپاهیان و لشگریان را اشغال خواهند نمود . كسانی كه این امتحان را نیز با موفقیت پشت سر بگذرانند آموزش آنها ۵ سال دیگر هم طول خواهد كشید كه در این ۵ سال با مسایلی نظیر ریاضیات و فلسفه و ایده و مُثل افلاطونی سر خواهند كرد. با ایده و مُثل افلاطونی به زودی آشنا خواهیم شد. بعد از این ۵ سال افراد آموزش دیده باید ۱۵ سال را بین بقیه مردم بدون هیچ پشتوانه ای و به تنهایی زندگی كنند. كه این نیز برای آنها نوعی امتحان محسوب می شود. بعد از از این ۱۵ سال كسانی كه این امتحان هم را با موفقیت یگذارنند آماده حكومت هستند.برای اینكه این افراد دچار فساد نشوند باید زندگی در سطح پایین و مانند سربازان داشته باشند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.