یکشنبه, ۲۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 12 May, 2024
مجله ویستا

نقب فیلمساز به روح زمانه


نقب فیلمساز به روح زمانه

«درباره الی » ساخته اصغر فرهادی

۱۹ بهمن ۱۳۸۷ ؛ جشنواره ۲۷فیلم فجر، سینما فلسطین: فیلم درباره الی... بعد از انبوهی شایعات درباره توقیفش، سرانجام به نمایش درآمد. تمام سالن در سکوت فرو رفته است. برای نخستین‌بار به هنگام تماشای فیلمی ایرانی، روح جمعی مخاطبان فیلم را در سالن سینما احساس می‌کنم. بعد از پایان نمایش فیلم، دوست ندارم زود‌تر به منزل برسم و با پیاده‌روی آرام در هوای بارانی بیرون، سعی می‌کنم آنچه را در سینما دیده‌ام، با خود مرور کنم و با مزه‌مزه کردن یادآوری لحظات مختلف فیلم، به ادراک و لذتی چندباره برسم.

این صرفا احساس من نبود. در آن روزهای پرنشاط که فضای جامعه داشت برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال بعد نخستین نشانه‌ها را بروز می‌داد، اغلب در برابر فیلم بی‌تاب شده بودند و بازتابش را می‌شد در یادداشت‌ها و گزینه‌های بر‌تر نشریات سینمایی بعد از زمان جشنواره ملاحظه کرد. حتی وقتی که زمان اکران عمومی فیلم در ۱۷ خرداد ۱۳۸۸ و در اوج التهابات سیاسی و اجتماعی‌ای که یک هفته بعدش به دامنه‌یی بحرانی گسترش یافت فرا رسید، باز هم از اهمیت فیلم کاسته نشد و حتی انگار نقب فیلمساز به روح زمانه‌اش، نسبت ارگانیکی بین فیلم و ناآرامی‌های پیرامونی برقرار ساخته بود. همان موقع در نشریه‌یی در این رابطه نوشتم: «در کشاکش موجود، تماشای فیلمی که از اساسی‌ترین هسته‌های وجودی ما آدمیان - و به ویژه اقشار متوسط جامعه که نه چنان گرفتار معیشتند که از اندیشه بازمانند و نه چنان در عیشند که از معنا ‌-

سخن می‌گوید غنیمتی دلنشین است. این فیلم مخاطب را در معمایی فرومی‌برد که با باز شدن نخ‌های گره‌اش، کلافی پیچ در پیچ در ذهن و روانش تابیده می‌شود و او را در ساحتی پیچیده قرار می‌دهد که مفاهیمی از قبیل قضاوت، راستی و دروغ، عشق، سرنوشت محتوم بشری، مذهب، اخلاق، سوءتفاهم‌هایی که از دل سادگی و صمیمیت فاجعه می‌آفریند و... درونش غوغا می‌کند. در درباره الی... با نگاهی دوباره به مقوله «خود غلط بود آنچه می‌پنداشتیم» که هم در ساختار روایی فیلمنامه جاری است و هم در زمینه‌های محتوایی آن، موضعی دیگرگون به موقعیت پیرامونی خویش اتخاذ خواهیم کرد و دوگانه‌هایی از قبیل «خوشبختی / نکبت»، «صدق/کذب»، «حق/باطل»، و... را با در نظر گرفتن فاصله‌یی نازک‌تر از نخ، به داوری خواهیم گرفت؛ داوری‌ای که خود البته بنیانش بر آجری است که با وقوع ماجرایی جدید در این پازل هستی، چرخشی نوین به خود می‌گیرد و افق دید را به سمتی دیگر می‌گرداند.»

یکی دو ماه بعد که در نظرسنجی ماهنامه فیلم، درباره الی... را به عنوان بهترین فیلم تاریخ سینمای ایران برگزیدم، برخی دوستان یادآوری کردند که بهتر است زمانی سپری شود تا از احساسات اولیه‌مان نسبت به این فیلم تازه‌اکران ‌شده فاصله بگیریم. اکنون که چهار سال از آن زمان گذشته است، فیلم همچنان اقتدار و جذابیت خود را حفظ کرده است و برایم هنوز بهترین فیلم ایرانی محسوب می‌شود و حتی در تعبیری که شاید اغراق‌آلود جلوه کند، سینمای ایران را به ماقبل و مابعد خود تقسیم می‌کند؛ آنسان که بسیاری از فیلمسازان به شکلی محسوس تلاش کردند تا با الگوگیری از آن، تحولی به شیوه فیلمسازی خود بدهند که فارغ از توفیق‌یا ‌بی‌توفیقی‌شان، فی‌نفسه نقطه عزیمت مهمی در سینمای ایران به حساب می‌آمد. اما چرا این فیلم تا این حد مهم است؟ جدا از همه دلایل ساختاری‌ای که در فیلمنامه و اجرای آن وجود دارد و بحث ریتم، بازی، میزانسن، دیالوگ، روایت‌پردازی، شخصیت‌سازی، موقعیت پروری، توالی و منحنی قطعات دراماتیک، فیلمبرداری، صدا، نوع فرآیند تولید و... را در دامنه‌هایی مفصل پیش می‌کشد و بار‌ها درباره‌شان تحلیل‌‌هایی مبسوط ذکر شده، پاسخ این سوال به‌‌ همان چند نقطه‌یی برمی‌گردد که بعد از دو کلمه «درباره» و «الی» در ادامه عنوان فیلم آمده و شامل همه آدم‌هایی است که به جز الی در اثر حضور دارند. فیلم بیش از آنکه درباره الی باشد، درباره دیگران است و حتی در برداشتی تعمیمی‌تر خود ما هستیم. درباره الی... آینه‌یی شفاف در برابر روح زمانه‌اش است: اینکه چطور با سلسله‌یی از دروغ‌ها و پنهان کاری‌هایی کاملا معمولی و پیش پا افتاده، فاصله بین سرخوشی و فاجعه به اندازه نخ بادبادکی می‌شود که در هوا آزادانه به این سو و آن سو می‌رود. درباره الی... فیلمی درباره وجدان و مسوولیت انسانی است. اینکه شرافت بشر چگونه می‌تواند اجازه دهد فرآیند حاصل از دروغ‌هایی مکرر و دامنه دار، تبدیل به تهمتی بزرگ شود تا در پشت آن به تبرئه خویش مشغول شود. فرهادی استادانه تعلیق این ساحت اخلاقی را با دو تعلیق دیگر در فیلمش ترکیب کرده است. تعلیق مربوط به سرنوشت و عاقبت دختر و تعلیق مربوط به گذشته مرموز و پنهان او. در پس همین ابهام گذشته و آینده است که مسوولیت‌پذیری و تعیین تکلیف تاریخی در قبال حال شکل می‌گیرد.

مهرزاد دانش