جمعه, ۲۹ تیر, ۱۴۰۳ / 19 July, 2024
مجله ویستا

شوق رفتن


شوق رفتن

رکعتی حماسه خواندم، یک غزل خطر سرودم
باز با زبان آتش، داغ شعله ور سرودم
از جنون تیغ خوردم، زخم های ناگهان را
هرچه بیشتر شکستم، عاشقانه تر سرودم
در شبی به گل نشسته، تشنه ی سپیده …

رکعتی حماسه خواندم، یک غزل خطر سرودم

باز با زبان آتش، داغ شعله ور سرودم

از جنون تیغ خوردم، زخم های ناگهان را

هرچه بیشتر شکستم، عاشقانه تر سرودم

در شبی به گل نشسته، تشنه ی سپیده بودم

با گلوی روشن خود، جرعه ای سحر سرودم

سهم من نشد پریدن، من ولی پریده ماندم

نقش آسمان کشیدم، بوی بال و پر سرودم

یک پرنده پر کشید و بغض غربتم ترک خورد

باز زبان اشک و حسرت داغ تازه تر سرودم

جمع ماندن است و رفتن، پاره ی دلم خدایا

ماندم و به شوق رفتن، یک غزل سفر سرودم

رضا اسماعیلی