پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
مجله ویستا

فرشته بیكار


فرشته بیكار

روزی مردی خواب عجیبی دید او دید كه پیش فرشته هاست و به كارهای آن ها نگاه می كند.
هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید كه سخت مشغول كارند و تند تند نامه هایی را كه توسط پیك ها …

روزی مردی خواب عجیبی دید او دید كه پیش فرشته هاست و به كارهای آن ها نگاه می كند.

هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید كه سخت مشغول كارند و تند تند نامه هایی را كه توسط پیك ها از زمین می رسند، باز می كنند و آن ها را داخل جعبه می گذارند. مرد از فرشته ای پرسید، شما چه كار می كنید؟

فرشته در حالی كه داشت نامه ای را باز می كرد، گفت: این جا بخش دریافت است و دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل می گیریم.

مرد كمی جلوتر رفت، باز تعدادی از فرشتگان را دید كه كاغذهایی را داخل پاكت می گذارند و آن ها را توسط پیك هایی به زمین می فرستند. مرد پرسید شماها چه كار می كنید؟

یكی از فرشتگان با عجله گفت: این جا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوندی را برای بندگان می فرستیم.

مرد كمی جلوتر رفت و دید یك فرشته بیكار نشسته است.

مرد با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیكارید؟

فرشته جواب داد: این جا بخش تصدیق جواب است.

مردمی كه دعاهایشان مستجاب شده، باید جواب بفرستند ولی عده بسیار كمی جواب می دهند.

مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟

فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط كافی است بگویند: خدایا شكر!