یکشنبه, ۷ بهمن, ۱۴۰۳ / 26 January, 2025
طنز درمانی/ بدون لبخند وارد نشوید!
درمانگاه و مریض دیدن و مسایل همراه آن، مجموعهای از اشکها و لبخندهاست که سعی ما در جمعآوری لبخندهای آن و نشاندن آن روی لبهایتان است....
اوکی
مریض یه مرد میانسال بود که به قول خودش از شهرستان اومده بود و با لهجه بانمک باغملکی حرف میزد. گفتم: «بفرمایید پدرجان.»
گفت: «دخترم چند روز پیش قلبم درد میکرد. دکتر باغملک ازم نوار قلب گرفت، گفت باید بری اهواز، متخصص قلب برات یه اوکی قلب بنویسه، ببینیم سالمی یا نه.»دست به گیرندهها نزنید! درست خوندید. در اینجا اوکی همان اکوکاردیوگرافی است.
شوهرم آذرمهر دارد!
مریض: خانم دکتر شوهرم بیماری آذرمهر داره!
من: آذرمهر؟!
مریض: آره دیگه! آذرمهر داره... هوش و حواسش سرجاش نیست. فراموشی داره.
فارسی را پاس بداریم!
زین پس به جای واژه غریب و نامانوس آلزایمر، بگوییم آذرمهر!»
پیفپاف!
مامان مریض: خانوم دکتر، چند روز پیش رفته بودیم روستای بابام اینا. از وقتی اومدیم، دخترم سرش خیلی میخاره.
سر دختر بچه رو که کمتر از شش سال سن داشت، نگاه میکنم. تخمهای شپش رو میبینم. به مامانش میگم: «متاسفانه دخترت شپش گرفته.»
مامان دختر بچه: آره! خودمم نگاه کردم دیدم شپشه، ولی از دو روز پیش، روزی دوبار هرچی به سرش پیفپاف میزنم، نمیمیرن. خانوم دکتر، از چه پیفپافی باید استفاده کنم؟!
کمربند ایمنی!
امروز اورژانس بودم. همون اول کار یه آمبولانس اومد و تصادفی تحویل داد. مصدوما دوتا بودن. مثل اینکه سرنشین پژو بودن و وقتی تصادف میکنن با ماشینی که از روبرو میومده، در پژو باز میشه و راننده پژو از ماشین پرت میشه و میمیره. بیچاره کمربند نبسته بود، ولی نفر دوم که جلوی پژو هم نشسته بوده، چیزیش نشده بود.بهش میگم: «حتما کمربند بسته بودی، نه؟»میگه: «ولک نه خانوم دکتر، کمربند نبسته بودم، ولی با دستام سفت کمربندو گرفته بودم!»نتیجه: «استفاده از کمربند ایمنی همه جورش مفیده، چه ببندیش، چه بگیریش!»
تست هوش!
یه پیرزن متولد هزار و سیصد و پنج با یه خانوم جوونتر برا ی نشون دادن آزمایشاتش اومد اتاقم. ظاهر و لباس پیرزن نشون میداد بختیاریه.
خانوم جوونتر آزمایشو میده دستم. قبل از اینکه بازش کنم و ببینمش، گفت: «خانوم دکتر، قند داره، چربی هم داره و...» هنوز حرفش تموم نشده بود که پیرزن با لهجه بختیاری و با عصبانیت داد میزنه: «دنگ نده بیل بنیرم خوس افهمه (هیچی نگو بذار ببینم خودش متوجه میشه)!»
آقا منو میگی، دیگه نتونستم خودمو کنترل کنم، پکیدم از خنده!
محمدرضا آقاجانی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست