شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

در کربلا چه گذشت


در کربلا چه گذشت

ساعت به ساعت واقعه عاشورا

روز عاشورا چنان عجیب و سهمگین بود که تمام وقایع آن روز با دقتی لحظه به لحظه گزارش شده است. طوری که با مراجعه به مقاتل مختلف، می‌توان ترتیب وقایع را با دقتی چند دقیقه‌ای استخراج کرد. برای این کار البته لازم است اوقات شرعی همان روز را به افق کربلا بدانیم. چراکه وقایع آن روز کلا براساس تقدم و تاخر هر کدام نسبت به اوقات شرعی ثبت شده است. طبق محاسبه دکتر احمد بیرشک در «گاهشمار ایرانی» واقعه کربلا به حساب تقویم شمسی می‌شود ، ۲۱مهر سال ۵۹ شمسی. بنابراین برای استخراج وقایع و اتفاقات این روز باید از اوقات شرعی روز ۲۱ مهر استفاده کرد که به‌جز بحث سال‌های کبیسه، در باقی سال‌ها تغییری نمی‌کند. عاشورا هم که در سال کبیسه اتفاق نیفتاده است. پس با این حساب، گزارش ساعت به ساعت روز عاشورای امام حسین(ع) چنین چیزی است .

۵:۴۷ اذان صبح امام (ع) بعد از نماز صبح برای اصحابش سخنرانی کردو آنها را به صبر و جهاد دعوت کرد.

حدود ساعت ۶ امام حسین(ع) دستور داد تا اطراف خیمه‌ها خندق بکنند و آن را با خاربوته‌ها پر کنند تا بعد آن را آتش بزنند و مانع از حمله سپاه از پشت سر بشوند.

طلوع آفتاب امام سوار بر شتری شد تا بهتر دیده شود . روبه‌روی سپاه کوفه رفت و با صدای بلند برای آنها خطبه خواند . صفات و فضایل خودش و پدرو برادرش را یادآوری کرد و اینکه کوفیان برای او نامه نوشته اند. حتی چند نفر از سران سپاه کوفه را مخاطب قرار داد و نامه‌هایشان را به طرف آنها پرتاب کرد وخدا را شکر کرد که حجت را بر آنها تمام کرده است.

حدود ساعت ۸ امام فریاد معروف ، هل من ناصر ینصرنی ، را سر داد . چند نفری دچار تردید شدند؛ از جمله حر. فرد دیگری به نام ابوالشعثا و دو برادر که در گذشته عضو خوارج بودند، به طرف سپاه امام آمدند.

حدود ساعت۹ روز به وقت چاشت رسیده بود که شمر به عمر سعد پرخاش کرد که چرا اینقدر تعلل می کند؟ عمر سعد عاقبت رضایت به شروع جنگ داد . اولین تیر را به سمت سپاه امام(ع) رها کرد، سپس کمانداران همگی شروع به تیراندازی کردند. چند نفر از سپاه امام(ع) در این تیراندازی کشته شدند.

حدود ساعت۱۰ نبردهای تن به تن اصحاب امام و سپاه کوفه آغاز شد. به علت کراهت کوفیان از مواجهه با امام(ع) آنها هم از این جنگ فرسایشی استقبال کردند.

حدودساعت۱۳ ۳۰ نفر از اصحاب امام (ع) تا وقت نماز زنده بودند و بعد از این ساعت شهید شدند. از جمله زهیر و حر . بعد از آن نوبت به بنی‌هاشم رسید. اولین نفر علی اکبر بود. (البته الفتوح عبدالله بن مسلم بن عقیل را اولین شهید بنی‌هاشم خوانده است).

حدود ساعت ۱۴ ۲۸ نفر از مردان بنی‌هاشم کشته شدند ؛ ۷برادر امام حسین(ع)، ۳ پسر از امام حسن(ع) ، ۲پسر از امام حسین(ع) ، ۲نوه جعفر بن ابیطالب ، ۹نفر از آل‌عقیل و بقیه نوادگان عموهای پیامبر . یکی از کشتگان نوه ابولهب بود. عاقبت امام حسین (ع) و حضرت عباس تنها ماندند. عزم کردند تا دو نفر به قلب دشمن بزنند و آخرین سواری را با هم انجام دهند . دشمن بین دو برادر فاصله انداخت و عباس دلاور در محاصره شهید شد.

امام(ع) برای دومین بار برای برادر عزیزش گریه کرد و فرمود اکنون دیگر پشتم شکست.

حدود ساعت۱۵ امام به طرف خیمه‌ها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد تا در وقت غارت کردن توسط دشمن ، برهنه اش نکنند. امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان می شد. بعضی تیر می‌انداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب می کردند . شمر و ۱۰ نفر به مقابله با امام(ع) آمدند.

بر پیکرمبارک امام(ع) جای۳۴ زخم شمشیر و ۳۳ زخم نیزه شمرده اند. دقایقی بعد امام(ع) در آستانه عروج بود اما کسی جرات نمی کرد به سمت ایشان برود. اهل حرم از صدای ذوالجناح متوجه شدند و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن(ع) دوید و به طرف امام آمد و او را در بغل عمویش کشتند. امام برای سومین بار ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر.

۱۶:۶ اذان عصر وقت شهادت امام(ع) را اذان عصر گفته‌اند. در این حال بود که زینب(س) دختر فاطمه(س) به طرف وی آمد .در حالی که می‌گفت کاش آسمان به زمین می‌افتاد. زینب(س) به عمر سعد خطاب کرد ای عمر ، اباعبدالله را می‌کشند و تو نگاه می‌کنی ؟ گوید اشک‌های عمر را می بینم که بر دو گونه و ریشش روان بود و روی از زینب بگردانید. آنگاه شمر بانگ زد شما منتظر چیستید؟ مادرهایتان به عزایتان بنشینند، بکشیدش. در این لحظه سنان بن انس به امام(ع) حمله کرد و نیزه را در بدن ایشان فرو برد.

حدود ساعت۱۷ یکی از شیعیان بصره به اسم سویدبن مطاع بعد از شهادت امام(ع) به کربلا می رسد و برای دفاع از حرم امام می جنگد و کشته می‌شود. در این ساعت سر مبارک امام(ع) را جدا می کنند و به خولی می‌دهند تا برای ابن زیاد ببرد.

۱۸:۴۹ اذان مغرب در حالی که عمر سعد دستور جماعت نماز مغرب را می‌داده، سنان بن انس ، بین مردم می تاخته و رجز می‌خوانده که افسار و رکاب اسب مرا باید از طلا بکنید؛ چراکه من بهترین مردم را کشته‌ام.



همچنین مشاهده کنید