یکشنبه, ۱۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 2 February, 2025
مجله ویستا

مدیران متفکر, کارمندان باهوش


مدیران متفکر, کارمندان باهوش

شتاب تغییرات دنیای امروز, باعث شده است روند حرکت ها خطی نبوده و الزاماً آینده در راستای گذشته نباشد

شتاب تغییرات دنیای امروز، باعث شده است روند حرکت‌ها خطی نبوده و الزاماً آینده در راستای گذشته نباشد. از سویی، تجارب گذشته زمانی می‌تواند چراغ فراروی آیندگان باشد که رفتارها و اتفاقات، تکراری و قابل پیش‌بینی باشند. یکی از زمینه‌های پرچالش امروز جوامع، ‌مدیریت است و چگونگی مدیریت بر نهادها و سازمان‌ها نیز موضوع روز در بسیاری از محافل علمی در میان اندیشمندان است.

از آنجایی که بسترسازی به منظور رفع مشکلات و موانع رشد سازمان‌ها اصولاً با تغییرات بنیادی زمانبر و هزینه‌ساز امکان‌پذیر نیست، مدیران به تفکر درباره آسانترین و بهترین راه‌کارها برای رشد و توسعه سازمان‌های خود می‌پردازند. محیط‌های سازمان‌ها نیز همانند محیط‌های اجتماعی، پیاپی در تلاطم و تغییر می‌باشند، دریافت‌های گوناگونی که برای مدیریت بر سازمان‌ها عرضه می‌شوند، پیوسته رو به کاستی و نارسایی‌اند.

مدیرانی که متفکرانه می‌اندیشند و همواره دغدغه سازمان را در سر می‌پرورانند، همیشه در پی کشف این نکته‌اند که چه رویه‌هایی را به‌کار ببرند تا کارمندانشان همواره شخصیت واقعی خود را ابراز کنند و رفتاری متناسب با سطح سازمان خود بروز دهند.

مدیران مؤثر علاوه بر رهاسازی خود از محدود اندیشی تلاش می‌کنند به محیط‌های وسیع‌تر از سازمان خود فکر کنند و علاوه بر دغدغه‌های مربوط به مسئولیت سازمانی خود، به مسئولیت‌های اجتماعی نیز می‌اندیشند و نسبت به رویدادها و اتفاقات پیرامون خود حساسیت‌های خاصی از خود نشان می‌دهند و از تماس رویدادها تا حد امکان به نفع سازمان و افراد آن بهره‌برداری می‌کنند. گسترش و توسعه روزافزون مسایل مربوط به سازمان‌ها سبب می‌شود که مدیران از جزئی‌نگری و محصور شدن در اهداف درون سازمانی‌ رهایی یافته و اهداف جامعه و کشور را در ابعاد وسیع، فراروی خود قرار ‌دهند. احساس مسئولیت برای مدیران، دیگر فقط مربوط به کارکنان تحت پوشش نیست و خدمت به مردم و پاسخگویی و مهرورزی به عنوان یک وظیفه و یک امر خطیر مورد توجه مدیران و مسئولان امروز قرار گرفته است.

مشکلات جامعه اکنون در تمامی سازمان‌ها به عنوان بخشی از مشکلات عمده محسوب می‌شوند و مدیران با تمام وجود سعی می‌کنند به حل و فصل گوشه‌هایی از آنها بپردازند و بعضاً بخشی از امکانات مالی و انسانی خود را نیز در همین مسیر به خدمت گیرند. کمک به حل مسائل و مشکلاتی نظیر آلودگی محیط و بعضاً بین‌المللی نظیر کمک به ‌آسیب‌دیدگان جنگی (اعم از کودک و زن و مرد) از جمله وظایف و تعهداتی است که سازمان‌های هرچند نامرتبط تلاش می‌کنند در جهت حل رفع حداقل بخشی از آنها کمک‌رسانی کنند.

کارکنان دلسوز و هوشمند در واقع شریان اصلی سازمان‌ها محسوب می‌شوند که در صورت شناسایی و تقویت آنها، قلب تپنده سازمان همواره بانشاط و سرزنده است و در صورت عدم شناسایی و کشف یا احیاناً اجحاف و کوتاهی در حق آنها، سازمان، رمق و توان خود را روز به روز از دست می‌دهد.

مدیران برجسته به دنبال کارکنان هوشمند می‌گردند و آنها را می‌یابند و تلاش می‌کنند با استفاده از بهترین راه‌ها، آنان را جذب و نگهداری کنند.

اصولاً سازمان‌ها مسئولیت‌هایی را برعهده دارند. مسئولیت‌های سازمان‌ها در نوعی از تقسیم‌بندی‌ها به چهار دسته طبقه‌بندی می‌شود.

- مسئولیت‌های ملی

- مسئولیت‌های اخلاقی

- مسئولیت‌های حقوقی

- مسئولیت‌های اقتصادی

مدیران هوشمند و مسئولانی که در رأس سازمان‌ها مدیریت می‌کنند، می‌دانند که برای تصمیم‌گیری‌هایشان علاوه بر عوامل مؤثر اقتصادی و اجتماعی باید بصیرت کافی نسبت به عوامل بی‌شمار پیرامون خود داشته باشند و این امر تنها با داشتن کارکنانی آگاه و هوشیار میسر خواهد بود.

کارکنانی که از مهارت‌های ارتباطی، سیاسی، تحلیلی، اجتماعی و سایر مهارت‌ها در کنار معرفت، شناخت، تجربه و دانش خود به نفع اهداف سازمان استفاده می‌کنند به‌مراتب موثرتر از کارکنانی هستند که روزها، ساعت‌ها و دقایقشان را در سازمان به بطالت می‌گذرانند و اصولاً آهسته می‌روند و آهسته می‌آیند تا خطری تهدیدشان نکند.

مدیران نیز کارمندانی را که از هوشمندی لازم در گوش دادن به رهنمودها و راهنمایی‌ها برخوردار باشند و تمرکز بیشتری بر پیامدهای احساسی و مشارکت‌ها و مشاوره‌ها داشته باشند، ترجیح می‌دهند.

مدیران موفق اصولاً بر توانمندی‌ها و نقاط قوت افراد تکیه و تمرکز می‌کنند و با تدبیر نقاط ضعف و کاستی‌های کارکنان (خصوصاً کارکنان شایسته‌تر) را شناسایی کرده و سعی می‌کنند تک تک افراد را به انسان‌های کاملی تبدیل کنند تا هوشمندی‌های آنان در ابعاد مختلف بروز نماید.

همچنین تلاش می‌کنند در هریک از کارکنان انگیزه ایجاد کنند و در عمل به آنان بیاموزند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند. چگونه خود را باور کنند و نیروهای مثبت درون خود را چگونه آزاد نمایند. کاستی‌های خود را چگونه شناسایی کنند و چگونه و با استفاده از چه راه‌کارهایی به اصلاح آنها بپردازند و چه‌طور با کوشش و پایداری در به‌دست آوردن یک مهارت یا یک آگاهی تلاش کنند. مدیران بزرگ و برجسته همواره به هریک از کارکنان نقش‌هایی را می‌سپارند که برای انجام آن ساخته شد‌ه‌اند. کارکنانی را که سابقه حسابداری دارند به امور مالی و کسانی که مناسب کار اجرایی هستند، به کار اجرایی، افراد پرتکاپو، خودباور و خوش‌سخن را که تیزبینی‌های ویژه‌ای هم دارند، برای برقراری ارتباط با سایر نهادها و حضور در مجامع ملی و بین‌المللی آماده می‌کنند.

مدیران برجسته تک‌تک کارکنانشان را می‌شناسند و یا حداقل این اصل را مورد توجه قرار می‌دهند که هر انسانی، فرد ویژه‌ای است و با هر کسی، باید به روش خاصی رفتار کرد.

کارکنانی که برای پیشبرد اهداف سازمان و کارهای واگذار شده ناچار به سخت‌کوشی هستند پیوسته به مدیر و راهنمایی‌های او نیاز بیشتری پیدا می‌کنند. پس بهترین مدیران، وقت زیادی را با کارکنان برجسته‌شان می‌گذرانند. از آنان می‌آموزند و به آنها آموزش می‌دهند.

مدیران مؤثر و برجسته، راه را برای پیشرفت کارکنان شایسته باز می‌کنند و اسباب رشد و تقدیر به‌موقع آنها را هموار می‌کنند و برای آنها ترفیع در نظر می‌گیرند و تمهیدات لازم جهت اعطای پاداش‌های درخور کارکنان تلاشگر را فراهم می‌کنند و در نهایت مدیران برجسته و مدبر می‌دانند هریک از کارکنان اکسیژن ویژه‌ای تنفس می‌کنند. آنچه برای یکی از کارکنان جان‌بخش و روح‌افزا است ممکن است برای دیگری خفه کننده باشد. باید با تنظیم نشست‌های منظم به بررسی ریزه‌کاری‌های سازمان و شناخت دقیق یکایک افراد دست بزنند و با توجه ویژه به چشم‌اندازهای جامعه و سازمان همواره از فرصت‌ها در شناسایی، جذب، نگهداری، رشد، توسعه و پرورش نیروهای سازمان به بهترین نحو استفاده کنند.

تهیه و تنظیم: سیدمحسن حیدری پور

اداره امورشعب استان فارس