دروغ نگویید , حتی در محل کار

دروغ گفتن در هر شرایطی, بخصوص در خانواده و محیط کار پسندیده نیست اغلب مواقع دروغ گفتن به صورت یک عادت درمی آید و همیشه با شما همراه می شود و گاهی اوقات هم ممکن است پس از مدتی فراموش شود

دروغ گفتن در هر شرایطی، بخصوص در خانواده و محیط کار پسندیده نیست. اغلب مواقع دروغ گفتن به صورت یک عادت درمی‌آید و همیشه با شما همراه می‌شود و گاهی اوقات هم ممکن است پس از مدتی فراموش شود. در هر حالت این شما هستید که در نهایت با‌ برگه اخراج گرد و خاک دروغ‌ هایتان گیر می‌افتید.

گاه ممکن است در مصاحبه برای کار، رزومه یا در خود محل کار یا در ارتباط با سایر اعضای خانواده دروغ بگویید، اما در مورد وقتی که به رئیس یا پدر و مادر خود دروغ می‌گویید شرایط چگونه است؟ آیا در قوانین خانواده و اداره استثنا هم وجود دارد؟

شان آکور، کارشناس و مشاور روان‌شناسی می‌گوید:

پس از مشاوره‌هایی که در محیط‌های مختلف داشتم، دریافتم اکثر مردم هنگامی دروغ می‌گویند که در محیط کار آنان سلامت روانی وجود ندارد و زمانی که مدیران به کارمندان حتی اجازه نمی‌دهند، انسان باشند ( یعنی اجازه اشتباه کردن و همیشه بهترین نبودن )، مسلم است که سلامت روانی نیز وجود نخواهد داشت.

اگر رئیس خانواده یا مدیری، توانایی درک وقایع منفی، پریشانی‌ها و فشارها را نداشته باشد، باید منتظر دروغ گفتن اعضای خانواده یا کارمندان خود نیز باشد.

مدیران خوب به دنبال سنجش دقیقی از اوضاع و شرایط موجود هستند، حتی اگر این شرایط خوب نباشد. اما مدیران بی‌تجربه تنها صورت ظاهری پیشرفت‌های کنونی را می‌بینند تا از آنها به نام موفقیت‌های آینده استفاده کنند.

مارک گلستون، نویسنده کتاب « فقط گوش کنید! » درباره دروغ در محیط کار می‌گوید: حتی اگر این حالات شبیه موقعیتی است که شما در محیط کار خود در آن قرار دارید، به این معنی نیست که اجازه دارید دروغ بگویید. تنها چند مورد وجود دارد که دروغ گفتن شما به رئیستان مشکلی پیش نمی‌آورد. به طور مثال هنگامی که رئیس شما لباس زیبایی به تن ندارد اما شما به او می‌گویید چه لباس قشنگی! یا در مواقعی که حرف‌هایش واضح نیست و شما می گویید بله، کاملا همه حرف‌هایتان را متوجه شدم.

موارد بسیاری وجود دارد که با دروغ گفتن می‌توانید از آنها فرار کنید. مشکل اینجاست که اینعادات کوچک و بد کم‌کم تبدیل به شیوه زندگی‌تان می‌شود. گفتن دروغ‌های کوچک کم‌کم مثل آب خوردن می‌شود و به آن عادت می‌کنید. چه دروغ گفتن به رئیس درست باشد یا نباشد، در هر صورت کارمندان این کار را انجام می‌دهند. در اینجا ۵ موقعیتی که معمولا کارمندان با قرار گرفتن در آنها وسوسه می‌شوند دروغ بگویند را بیان می‌کنیم. البته به این‌که باید حقیقت را بگویند یا خیر، کاری نداریم.

حالت اول : رئیستان کاری را از شما می‌خواهد که شما دوست ندارید آن را انجام دهید

آیا در این حالت باید دروغ گفت؟ اگر در این شرایط به رئیس خود بگویید « خوشحال » می‌شوید که بتوانید کاری برای او انجام دهید ولی در حقیقت به هیچ عنوان این‌طور نباشد، این دروغ موردی ندارد. با گفتن این حرف و انجام کار به رئیس خود نشان می‌دهید به کار گروهی علاقه‌مندید و هر کاری که به موفقیت شرکت کمک کند، انجام خواهید داد.

گلستون می‌گوید: سعی کنید ذهن خود را با هر شرایطی که در کار شما پیش می‌آید، وفق دهیدحتی از این‌که شغلی دارید سپاسگزار باشید. در نتیجه « شادی » نیز خود به خود آشکار می‌شود. به بیانی دیگر اجازه دهید به جای ناراحتی، شادی مسوولیت انجام تمام کارهایی که در شغل خود به آنها برخورد می‌کنید را به عهده بگیرد و به یاد داشته باشید که این شیوه هنگامی‌که شما فردی باشید که بسادگی شادمان می‌شوید، بهتر عمل می‌کند.

حالت دوم : صبح بیش از حد معمول خوابیده‌اید و دیر سر کار می‌روید

آیا باید دروغ گفت؟ بستگی دارد. گلستون معتقد است اگر به رئیس خود بگویید که ساعتتان زنگ نزده ( که در حقیقت زنگ زده اما شما آن را خاموش کرده‌اید و دوباره خوابیده‌اید ) ممکن است برای وی یک توضیح قابل قبول و قانع‌ کننده باشد اما تنها برای یک بار! اگر دو بار این حرف را به او بگویید تبدیل به بهانه می‌شود و اگر بیش از ۲ بار شود، باید بدانید که به شما به عنوان فردی نامنظم و غیر مسوول می‌نگرد و این حرکت در زمان تشخیص رئیس برای ادامه کار شما به ضررتان تمام می‌شود.

حالت سوم : در انجام کارهای یک پروژه سر درگم هستید، اما برای این‌ که وجهه خود را حفظ کرده باشید به رئیس خود می‌گویید همه چیز مرتب است و هیچ سوالی در مورد کار پروژه ندارید

آیا درست است دروغ بگوییم؟

در این مواقع اگر واقعا سوالی ندارید که مشکلی ندارد یا این‌ که می‌دانید می‌توانید از فرد دیگری جواب سوالتان را بیابید، اما اگر دروغ بگویید و نتوانید جواب سوالتان را نیز پیدا کنید، باعث می‌شودکار اشتباهی در پروژه انجام دهید و در نتیجه مشکلات بعدی آن را نیز متحمل شوید.

در این‌گونه موارد گلستون پیشنهاد می‌کند: بهترین راه این است که مودبانه و با احترام به هر کسی که دستور انجام آن کار یا پروژه را به شما داده است، بگویید من متوجه صحبت‌های شما نشدم و چون برایم خیلی مهم است که کار اشتباهی انجام ندهم، لطف کنید یا صحبت‌هایتان را دوباره بگویید یا با شیوه دیگری بیان کنید که برایم قابل فهم باشد.

حالت چهارم : پروژه شما به تاخیر افتاده است اما به رئیس خود می‌گویید همه چیز روی روال پیش می‌رود

لازم است حتما دروغ بگویید؟

گلستون می گوید: اگر این اولین بار است که شما با این‌که در حال انجام کار نیستید، می‌گویید همه چیز عالی است، موردی ندارد. یعنی در صورتی‌ که فکر می‌کنید می‌توانید پروژه را تا زمان مقرر تمام کنید. اما اگر همیشه دروغ بگویید که همه چیز با برنامه پیش می‌رود، ولی نتوانید کار را تا موعد مقرر تمام کنید، شما فردی بی‌نظم، بی‌مسوولیت و غیرقابل اطمینان خواهید بود. به طور حتم دوست ندارید رئیستان شما را جزو این دسته آدم‌ها بداند.

حالت پنجم: به رئیستان می‌گویید مریض هستید، ولی در واقع فقط می‌خواهید یک روز تعطیل باشید و استراحت کنید.

باید دروغ بگویید؟ اگر احتیاج دارید یک روز تعطیل باشید، بهترین کار این است که راستگو باشید و یک روز مرخصی بگیرید. وی می‌گوید: اگر شما جزو آن دسته از مردم هستید که به دروغ می‌گویید مریض هستید تا در خانه بمانید، ولی تمام مدت ترس این را دارید که کسی بفهمد شما دروغ گفته‌اید و واقعا مریض نبوده‌اید، بهتر است حقیقت را بگویید، چون این کار لذت همان روز تعطیل را از شما می‌گیرد و به هدف خود که همان استراحت است، نمی‌رسید.

و در آخر گلستون می‌افزاید: به یاد داشته باشید اگر شما کار اشتباهی انجام دهید، ابتدا ممکن است رئیستان ناراحت شود، اما اگر خود به آن اشتباه پی ببرید او نیز خواهد بخشید. اما اگر در مورد آن اشتباه دروغ بگویید، وی نه آن دروغ را می‌بخشد و نه فراموش می‌کند.