سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

سوره مباركه أعلی


سوره مباركه أعلی

این سوره از دو بخش تشكیل یافته است
بخشی كه در آن روی سخن به شخص پیامبر ص است و دستوراتی را در زمینه تسبیح پروردگار و ادای رسالت به ایشان می دهد و اوصاف هفتگانه ای از خداوند بزرگ در این رابطه می شمرد
و بخش دیگری كه از مؤمنان خاشع و كافران شقی, سخن به میان می آورد و عوامل سعادت و شقاوت این دو گروه را به طور فشرده در این بخش بیان می كند

این سوره در مكه نازل شده، و دارای ۱۹ آیه می باشد:

" بسم الله الرحمن الرحیم"

سبّح اسم ربّك الأعلی۱ الذّی خَلقَ فَسَوّی۲ والذی قدّر فَهدی۳ والذی أخرج المرعی۴ فجعله غُثاءً أحوی۵ سنُقرئك فلا تَنسی۶ إلا ماشاء اللهُ إنَّه یعلم الجَهرَ و ما یخفی۷ و نیسّرك للیُسری۸ فذكِّر إن نَفَعتِ الذكری۹ سَیَذَكَّرُ مَن یَخشی ۱۰ وَ یَتَجَنَبُّها الأشقی۱۱ الذی یَصلَی النّارَ الكبری۱۲ ثم لا یموت فیها ولا یَحیی۱۳ قد أفلَحَ مَن تزكّی۱۴ و ذكراسم ربّه فَصَلّی۱۵ بل تُؤثروُنَ الحَیوهٔ َالدنیا۱۶ وَالآخرهٔ خیرٌ و أبقی۱۷ إنَّ هذا لفی الصُحُفِ الأولی۱۸ صُحُفِ إبراهیم و موسی۱۹.

محتوای سوره " أعلی":

این سوره از دو بخش تشكیل یافته است:

بخشی كه در آن روی سخن به شخص پیامبر(ص) است و دستوراتی را در زمینه تسبیح پروردگار و ادای رسالت به ایشان می دهد و اوصاف هفتگانه ای از خداوند بزرگ در این رابطه می شمرد.

و بخش دیگری كه از مؤمنان خاشع و كافران شقی، سخن به میان می آورد و عوامل سعادت و شقاوت این دو گروه را به طور فشرده در این بخش بیان می كند.

و در پایان سوره اعلام می دارد كه این مطالب تنها در قرآن مجید نیامده است، بلكه حقایقی است كه در كتب و صحف پیشین، صحف ابراهیم و موسی علیهما السلام، نیز بر آن تأكید شده است.

تفسیر:

این سوره كه در حقیقت عصاره مكتب انبیاء و دعوت پیامبران از تسبیح و تقدیس پروردگار شروع می شود، در آغاز روی سخن را به پیامبر(ص) كرده می فرماید:

سبح اسم ربك الأعلی:

نام پروردگار بلند مرتبه ات را از هر عیب و نقص پاك بشمر.

جمعی از مفسران معتقدند كه منظور از " اسم" در اینجا" مسمّی" است، در حالی كه جمعی گفته اند منظور خود نام پروردگار است، البته نامی كه دلالت بر مسمّی می كند.

و میان این دو تفسیر تفاوت چندانی نیست.

و به هر حال منظور این است كه:

نام خداوند در ردیف نام بت ها قرار داده نشود، و ذات پاك او را از هر گونه عیب و نقص و صفات مخلوقها و عوارض جسم و جسمانیت و هر گونه محدودیت و نقصان منزه بشمریم، نه همچون بت پرستان كه نام او را در كنار نام بت های خود قرار می دهند، یا كسانی كه او را جسم و جسمانی می شمرند.

ربك: اشاره به این است كه پروردگاری كه تو مردم را به سوی او می خوانی، از پروردگار بت پرستان جدا است.

الأعلی: بیانگر این حقیقت است كه او از هر كس و هرچیز و هر چه تصور كنیم، و هر خیال و قیاس و گمان و وهم، و هرگونه شرك جلی و خفی برتر و بالاتر است.

بعد از این دو توصیف "رب" و " أعلی" در توضیح آن پنج وصف دیگر را بیان می كند كه همگی شرح ربوبیت اعلای پروردگار است، می فرماید:

الذی خلق فسوّی: همان خداوندی كه آفرید و مرتب و منظم كرد.

خلق: خلقت هر چیزی، به معنای گردآوری اجزاء آن است.

فسوّی:" سوّی" از ماده " تسویه" به معنی نظام بخشیدن و مرتب نمودن است و مفهوم گسترده ای دارد كه تمام نظامات جهان را شامل می شود، اعم از نظاماتی كه بر منظومه ها و كواكب آسمان حاكم است و یا آنچه بر مخلوقات زمینی مخصوصاً انسان از نظر جسم و جان.

و اینكه بعضی از مفسران آن را تنها به نظام خاص دست و پا و چشمهای انسان و یا، راست قامت بودن او تفسیر كرده اند در حقیقت بیان مصداق محدودی از این مفهوم وسیع است.

و به هر حال نظام عالم آفرینش كه از بزرگترین منظومه های آسمانی را شامل می شود تا موضوعات ساده ای همچون خطوط سرانگشتهای انسان كه در سوره قیامت به آن اشاره شده:

بلی قادرین علی ان نسوّی بنانه. ( قیامت/۴)

شاهد گویایی بر ربوبیت او و اثبات وجود پروردگار است و در این تعبیر كوتاه یك دنیا مطلب نهفته است.

بعد از مسأله آفرینش و نظم بندی خلقت به موضوع برنامه ریزی برای حركت كمالی، و هدایت موجودات در این مسیر، پرداخته، می افزاید:

والذی قدّر فهدی: همان كسی كه تقدیر كرد و هدایت فرمود.

قدّر: از ماده " تقدیر" همان اندازه گیری و تعیین برنامه های حركت به سوی اهدافی است كه موجودات به خاطر آن آفریده شده اند.

فهدی: از ماده " هدایهٔ" و منظور از آن همان هدایت تكوینی است كه به صورت انگیزه ها و قوانینی كه بر هر موجودی حاكم است ( اعم از انگیزه های درونی و بیرونی) می باشد.

به عنوان نمونه:

از یك سو سینه مادر و شیر آن را برای تغذیه طفل آفریده و به مادر عاطفه شدید مادری داد" و از سوی دیگر در طفل انگیزه ای آفریده كه او را به سوی سینه مادر می كشاند و این آمادگی و جاذبه، دو جانبه در مسیر هدف در همه موجودات دیده می شود.

خلاصه این كه:

دقت در ساختمان هر موجود و مسیری را كه در طول عمر خود طی می كند، به وضوح این حقیقت را نشان می دهد كه برنامه ریزی دقیقی دارد و دست هدایت نیرومندی پشت سر آن است و آن برای اجرای این برنامه ها كمك می كند. و این نشانه دیگری از ربوبیت پروردگار است.

البته در مورد انسان غیر از برنامه هدایت تكوینی، نوع هدایت دیگری وجود دارد كه از طریق وحی و ارسال انبیاء صورت می گیرد و هدایت تشریعی نام دارد.

و جالب اینكه؛ هدایت تشریعی انسان نیز در تمام زمینه ها مكمل هدایت تكوینی او است.

نظیر این معنی در آیه ۵۰ سوره " طه" نیز آمده است:

آن جا كه موسی علیه السلام در مقابل این سؤال فرعون كه می گوید:

و من ربكما یا موسی: پروردگار شما كیست؟

جواب می دهد:

ربنا الذی أعطی كل شیء خلقه ثم هدی.

پروردگار ما كسی است كه به هر موجودی آنچه را لازمه آفرینش او بود داد، سپس رهبریش كرد.

مفهوم این سخن در زمان موسی بن عمران یا نزول قرآن گرچه اجمالاً معلوم بود، ولی امروز با پیشرفت علوم و دانش بشری در زمینه شناخت انواع موجودات، مخصوصاً جانداران و گیاهان از هر زمان آشكارتر شده است، و هزاران كتاب در زمینه این "تقدیر" و " هدایت تكوینی" نوشته شده و در عین حال اعتراف می كنند، آنچه هنوز ناگفته مانده به مراتب بیشتر است.

در مرحله بعد اشاره به گیاهان و مخصوصاً موادغذائی چهارپایان كرده، می افزاید:

والذی أخرج المرعی: آن كسی كه چراگاه را به وجود آورد و از دل زمین بیرون فرستاد.

تعبیر به:

أخرج: از ماده "إخراج" اشاره به این است كه گویی همه اینها در دل زمین وجود داشته، و خداوند آنها را بیرون فرستاده، بدیهی است تغذیه حیوانات مقدمه ای است برای تغذیه انسان و فایده آن سرانجام به انسانها باز می گردد.

المرعی: به معنای چرائی است كه علف خواران آن را می چرند و كسی كه آن را از زمین خارج می كند و می رویاند همان خدای سبحان است.

و بعد می افزاید:

فجعله غثاء أحوی: سپس خداوند آن را خشك و سیاه قرار داد.

غُثاءً: در اصل به معنی گیاهان خشك است كه روی سیلاب قرار می گیرد.

همچنین به كفهائی كه روی دیگ در حال جوشیدن پیدا می شود" غثا" می گویند.

و این تعبیر به عنوان كنایه از هر چیزی كه ضایع می شود و بیهوده از دست می رود استعمال می شود و در آیه مورد بحث به معنی گیاهان خشكیده و در هم ریخته است.

أحوی: از ماده "حوه" به معنی رنگ سبز سیر و گاه به معنی رنگ سیاه آمده است.

و هر دو به یك معنی باز می گردد، چرا كه رنگ سبز سیر همواره متمایل به سیاهی است و این تعبیر به خاطر آن است كه گیاهان خشك هنگامی كه روی هم متراكم می شوند تدریجاً میل به سیاهی پیدا می كنند.

انتخاب این تعبیر با اینكه در مقام بیان نعمت های الهی است ممكن است به یكی از سه علت ذیل بوده باشد:

۱- این وضع گیاهان بازگو كننده فنای دنیا است، و همیشه درس عبرتی برای انسانها محسوب می شود، همان گیاهی كه در فصل بهار سبز و خرم بود با گذشت چند ماه خشك و بی فروغ و مرده وسیاه رنگ می شود و با زبان حال بیانگر ناپایداری دنیا و گذشت سریع روزگار است.

۲- گیاهان خشكیده هنگامی كه روی هم متراكم می شوند و می پوسند تبدیل به نوعی كود طبیعی می شوند كه به زمین قدرت كافی برای پرورش گیاهان تازه می دهد.

۳- برخی گفته اند: در این آیه اشاره ای است به مسأله پیدایش زغال سنگ از گیاهان و درختان، زیرا می دانیم زغال سنگ كه یكی از مهمترین منابع انرژی در كره زمین است و بشر در زندگی روزمره و صنایع خود از آن استفاده فراوان كرده و می كند، باقیمانده گیاهان و درختانی است كه میلیونها سال قبل خشیكده و در زمین دفن شده، و با گذشت زمان متحجر و سیاه رنگ گشته است.بعضی از دانشمندان معتقدند مراتعی كه امروز به صورت زغال سنگ درآمده اند حدود ۲۵۰ میلیون سال قبل روئیده سپس در دل زمین مدفون شده است.

این مراتع به قدری زیادند كه اگر مصرف فعلی زغال سنگ دنیا را در نظر بگیریم نیازبیش از ۴ هزار سال مردم دنیا را تأمین می كند.

البته تفسیر آیه به خصوص معنی اخیر بعید به نظر می رسد ولی آیه می تواند معنی جامعی داشته باشد كه هر سه تفسیر در آن جمع گردد.

به هر حال، " غُثاءً أحوی" منافع زیادی در بردارد هم غذای مناسبی است برای زمستان حیوانات و هم وسیله ای است برای سوخت و ساز انسان و هم كود مناسبی است برای زمین ها.

قابل توجه این كه در هفت توصیفی كه در آیات فوق آمده یعنی:

ربوبیت، علو، خلقت، تسویه، تقدیر، هدایت، رویاندن گیاهان.

در حقیقت مسأله ربوبیت عالی پروردگار با پنج وصف اخیر به نحو احسن تشریح شده است كه مطالعه آنها انسان را به خوبی به مقام ربوبیت والای خداوند آشنا می سازد و نور ایمان را در دل او می افكند و مهمترین نعمت های الهی را به طور اجمال بازگو می كند، و حسن شكرگزاری را در آدمی بر می انگیزد.

منابع:

تفسیر نمونه

تفسیر المیزان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.