پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نو محافظه كاران در اندیشه فتح دمشق ۲


درست وقتی آشكار شد كه سوریه به طور جدی درصدد برآمده است تا خواست های مقامات آمریكایی مبنی بر لزوم تحكیم امنیت مرزهایش با عراق را برآورده سازد, و حتی در این راه تلاش دارد تا با ارائه پیشنهادهای بی سابقه زمینه را برای صلح با اسرائیل و تأمین نظر مثبت حامیان اروپایی و آمریكایی آن رژیم فراهم سازد

سندی كه بازها معمولاً برای توجیه ادعاهای ستیزه جویانه اخیر خود در قبال دمشق ارائه می دهند یافته شدن یك دستگاه ریسور یا دریافت كننده سیگنال با قابلیت موقعیت یابی جهانی در یك كارخانه بمب سازی در فلوجه (مقر اصلی شورشیان عراقی) است كه ظاهراً حاوی نشانه هایی دال بر «ساخته شدن در غرب سوریه» است. این قبیل گزارش ها كه غالباً نام هیچ فرد معینی در پای آنها دیده نمی شود اخیراً در كلام «ملك عبدالله» پادشاه اردن و «غازی عجیل الیاور» رئیس جمهور موقت عراق نمودی بارز یافت. این دو مقام بلندپایه كه به تازگی از واشینگتن دیدن كردند همچون همتایان آمریكایی خود سوریه را به «آموزش پیكارجویان خارجی و تلاش برای نفوذ دادن آنها و عوامل خود به داخل مرزهای عراق» متهم كردند. «واشینگتن پست» نیز به نقل از یك تحلیلگر سابق آژانس اطلاعات دفاعی آمریكا (DIA) نوشت: «هر روز بر تعداد افرادی كه در جامعه اطلاعاتی آمریكا به نقش محوری سوریه در شورش های عراق ایمان دارند افزوده می شود.»

در حالی كه كریستول و سایرین از این گزارش ها به عنوان شواهدی برای اثبات نقش خرابكارانه دمشق در عراق استفاده می كنند، ظاهراً آنها چشم خود را بر روی اسناد و مدارك دیگری كه حاكی از افزایش همكاری مقامات سوری، به ویژه در مسدود ساختن مرزهای شان با عراق بر روی مظنونان عبوری هستند، بسته اند. در واقع در همان روزی كه كریستول مقاله اش را در توجیه هر اقدام نظامی احتمالی علیه دمشق انتشار داد، گزارشگران خبری وال استریت ژورنال مقاله ای را به چاپ رساندند كه مطلع آغازین آن چنین بود: «فرماندهان ارشد نظامی و مقامات آمریكایی دیگر می گویند سوریه طی هفته های اخیر تلاش جدی ای را به عمل آورده است تا با مسدود ساختن منافذ عبوری مرزی از ورود و خروج پیكارجویان به مرزهای عراق ممانعت به عمل آورد و در این زمینه حتی لااقل یك بعثی سابق عراقی را كه ایالات متحده او را به كمك برای تأمین مالی و هماهنگ سازی شورش های فعلی در عراق متهم ساخته دستگیر كرده است.»

همزمان تعدادی از گزارش های منتشر شده پیرامون بحث تصرف نظامی فلوجه آشكار ساخت كه اساساً تعداد پیكارجویان خارجی سوری و سایر پیكارجویانی كه در اوج گیری اغتشاشات داخلی عراق نقش داشته اند به مراتب كمتر از حد مورد انتظار بوده است. این امر به خوبی نمایانگر بطلان فرضیه ای است كه در آن پیكارجویان ورودی از سوریه یا هر جای دیگر «عامل مهمی در افزایش تنش ها در عراق» معرفی می شوند. این ادعا از مدت ها پیش دستمایه فشار بیشتر پنتاگون و تئوریسین های نومحافظه كار آمریكایی بر مقامات دمشق بوده است. همانطوری كه جوش لندیس كارشناس سوری شاغل در دانشگاه اوكلاهما در وبلاگ شخصی اش اشاره می كند بازها دنبال یك قربانی خارجی می گردند تا تقصیر اشتباهات متعدد خود را به گردن آن بیندازند. آنها فعلاً سوریه را هدف قرار داده اند، اما جالب اینجاست كه آنها عملاً چیز زیادی درباره طعمه جدید خود نمی دانند.

لندیس در مقام تشریح نظریه خود می نویسد: «بعد از حمله به فلوجه ظاهراً تحلیلگران نومحافظه كار آمریكایی به این جمع بندی رسیدند كه اگر مقاومت ها در عراق از جانب سوری ها تقویت و تحریك نمی شود، پس لابد عراقی هایی كه در سوریه زندگی می كنند در این قضیه نقش دارند، بنابراین سیل مقالات در روزنامه ها و رسانه های آمریكایی این بار مقامات وزارت دفاع آمریكا (پنتاگون) را خطاب قرار دادند كه لازم است هر چه سریعتر در این زمینه اقدامی صورت پذیرد. حال جالب خواهد بود كه منتظر بمانیم و ببینیم آیا فرضیه جدید توان پایداری بیشتری را در قیاس با فرضیه مبطول قبلی به نمایش خواهد گذاشت.»

به علاوه لندیس بر این نكته صحه می گذارد كه دولت ایالات متحده چیزی برای از دست دادن ندارد: «واشینگتن شانس زیادی برای به نتیجه رساندن سایر استراتژی های فرضی خود به منظور غلبه یافتن بر جریان مقاومت در عراق ندارد، زیرا سوریه همكاری كاملی را در گذشته از خود به نمایش گذاشته و احتمالاً در آینده نیز همین رویه را ادامه خواهد داد. بنابراین آیا نباید انتظار داشت كه نومحافظه كاران لااقل برای ارعاب دمشق دست به هر كاری بزنند؟»

بسام حداد مدرس سیاست اعراب در دانشگاه سنت جوزف در فیلادلفیا معتقد است هجوم رسانه ای اخیر به مواضع سوری ها در قبال اشغال عراق به منظور تحقق بخشیدن به دو هدف كوتاه مدت صورت می پذیرد: نخست بازها قصد دارند با توسل به شیوه های ارعاب آمیز تا حد زیادی خیال خود را بابت مسدود بودن مرزهای سوریه با عراق و دستگیری یا اخراج تبعیدی های بعثی حاضر در سوریه كه به طرق گوناگون ممكن است در اغتشاشات داخلی عراق نقش داشته باشند راحت كند. دوم وارد آوردن فشار به سوریه می تواند توازن نابرابر قوا در منطقه را بیش از هر زمان دیگری به نفع اسرائیل تغییر دهد و این وقتی اهمیت بیشتری پیدا می كند كه بدانیم چشم انداز از سرگیری مذاكرات سازش در خاورمیانه اكنون روشن تر از هر زمان دیگری طی چند سال اخیر است.

«اتفاقات بسیار معدودی امروزه در عراق رخ می دهند كه سوریه مسئول آن ها است... بنابراین اگر نوعی استراتژی پشت همه این اتهامات مخفی شده باشد، شاید آن را بتوان در استعمال فشار به منظور اعطای امتیاز از جانب سوریه و متعاقب آن راضی شدن برای انجام مذاكره با اسرائیل خلاصه كرد.» در ادامه حداد به حمایت همه جانبه دمشق از حزب الله لبنان و گروه های فلسطینی فعال در سوریه به عنوان یكی از اصلی ترین موانع صلح با رژیم غاصب اسرائیل اشاره می كند.

هجوم رسانه ای فعلی همچنین ممكن است بازتاب یك حس غریب و فزاینده در میان مقامات آمریكایی و به ویژه نومحافظه كاران باشد كه پنجره فرصت را برای اعمال فشار به سوریه به موازات وخیم تر شدن اوضاع در عراق در حال بسته شدن می بینند. حداد در این باره می گوید: «من فكر می كنم كه این گروه ها در آمریكا بسیار علاقه مندند تا پیش از آنكه انجام هرگونه اقدام نظامی بیش از حد تصور در نظر مردم منطقه و جهان منفور و غیرقابل توجیه جلوه كند كاری در قبال سوریه انجام دهند.»

اما هر دو كارشناس (لندیس و حداد) به ریسكی اشاره می كنند كه در استعمال بیش از حد فشار علیه رژیم پرزیدنت بشار اسد نهفته است. این ریسك كه از آن به عنوان خطر «شورش بیش از ۵۰۰ هزار عراقی تازه وارد (طی یكی دو سال اخیر) به سوریه» یاد می شود وارد شدن در یك جنگ تمام عیار دیگر را در سوریه برای بوش و همراهانش فوق العاده اكراه آمیز می سازد. احتمال قیام اسلامگرایان وطنی و ائمه جماعات مساجد نیز از جمله مواردی است كه آمریكایی ها را یقیناً در برخورد با دمشق محتاط تر می سازد.

در پایان حداد به عنوان حسن ختام بحث به نكته قابل توجه دیگری اشاره می كند كه ذكر آن در اینجا خالی از لطف نیست: «من هم مثل بسیاری دیگر از كارشناسان و كارمندان وزارت امور خارجه آمریكا كه سوریه را خوب می شناسند می ترسم كه زمامداران كاخ سفید تحت تاثیر جوسازی های مسموم نو محافظه كاران از تشخیص گزینه مطلوب در برخورد با سوریه عاجز بمانند و احیاناً ترجیح دهند كه گزینه های جایگزین دیگری را برای رژیم حاكم فعلی مد نظر قرار دهند. در این صورت هرگز بعید نخواهد بود كه در آینده شاهد روی كار آمدن بنیادگرایان سنی در دمشق باشیم كه این یقیناً هم برای سوری ها و هم برای آمریكایی ها بدترین گزینه خواهد بود.»

منبع: اینتر پرس سرویس