چهارشنبه, ۶ تیر, ۱۴۰۳ / 26 June, 2024
چشم پوشی پیامبر از ناپسندی ها
![چشم پوشی پیامبر از ناپسندی ها](/web/imgs/16/96/y13be1.jpeg)
پیامبر صلی اللّه علیه و اله نرمخو ، خوش ظاهر و خوش باطن بود و خشم و رضایتش در چهره اش پیدا بود. (۵۴۰)
وقتی که زیاد خوشحال بود بیشتر دست به محاسن می کشید. (۵۴۱)
آنچه را نمی پسندید، به کسی رو در رو به زبان نمی آورد.
مردی بر آن حضرت وارد شد که لباس سیاهی بر تن داشت ، پیامبر صلی اللّه علیه و اله از دیدن او ناراحت شد ولی چیزی نگفت . وقتی که از خانه بیرون رفت ، به یکی از افراد فرمود:
«خوب بود شما به این مرد می گفتید این لباس را از تن بیرون کند. »(۵۴۲)
مرد بیابان نشینی در حضور پیامبر صلی اللّه علیه و اله میان مسجد، بول می کرد، اصحاب به او اعتراض کردند، فرمود: بولش را قطع نکنید، سپس گفت : «این مسجدها جای نجاست و بول و ادرار کردن نیست.» و در روایتی آمده است که فرمود: «نزدیکش بروید اما از جا بلندش نکنید.» (۵۴۳)
روزی مرد بیابان نشینی نزد آن حضرت آمد و چیزی خواست او مرحمت کرد و سپس فرمود: به تو احسان کردم ؟ آن مرد عرب گفت : نه ، هیچ خوبی نکردی ! راوی می گوید: مسلمانان خشمگین شدند و به او حمله بردند، پیامبر صلی اللّه علیه و اله به ایشان اشاره کرد که متعرضش نشوید سپس جا برخاست و وارد منزل شد و دنبال آن مرد فرستاد و کمک بیشتری کرد، آنگاه فرمود: آیا به تو احسان کردم ؟ مرد بیابان نشین گفت : آری ، خداوند از خانواده و قبیله ات به تو جزای خیر دهد، پس پیامبر صلی اللّه علیه و اله به آن مرد گفت : تو آنچه را خواستی گفتی ولی در دل یاران من کدورتی پیدا شده است حال اگر مایلی چیزی را که نزد من گفتی ، در حضور ایشان بگو تا کدورت از دل آنها بیرون رود، گفت : می گویم ، همین که فردا شد و با شامگاه ، آن مرد آمد؛ پیامبر صلی اللّه علیه و اله فرمود: این مرد صحرانشین گفت آنچه گفت ولی بعد که ما بیشتر به او عطا کردیم راضی شد. مرد بیابانی گفت : آری ، خداوند از خانواده و قبیله ات به تو جزای خیر دهد.
آنگاه پیامبر صلی اللّه علیه و اله فرمود: «مثل من و این مرد صحرانشین بمانند آن مردی است که شتری داشت که رم کرد و مردم به دنبال شتر می دویدند و این عمل جز این که شتر را بیشتر فراری کند، فایده دیگری نداشت . از این رو صاحب شتر صدا زد: ای مردم ، بین من و شترم فاصله نشوید، چون من به حال شتر خود واردتر و آشناترم ، آنگاه صاحب شتر از مقابل ، رو به شتر رفت ، مقداری خار و خاشاک از زمین برداشت و آرام ، آرام او را بازگرداند، تا آن جا که شتر آمد و زانو زد و باربر روی آن بست و خود هم بر آن سوار شد، و من اگر شما را به حال خود گذاشته بودم - وقتی که آن مرد گفت آنچه گفت - شما او را می کشتید و او داخل آتش دوزخ می شد.» (۵۴۴)
![](/imgs/no-img-200.png)
انتخابات انتخابات ریاست جمهوری انتخابات ریاست جمهوری 1403 مسعود پزشکیان سعید جلیلی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم قالیباف مناظره انتخاباتی مناظره علیرضا زاکانی ایران پزشکیان
سیل هواشناسی قوه قضاییه تهران قتل سوادکوه فضای مجازی سازمان هواشناسی وزارت بهداشت آتش سوزی شهرداری تهران آلودگی هوا
حقوق بازنشستگان قیمت دلار بازنشستگان قیمت طلا قیمت سکه خودرو قیمت خودرو بانک مرکزی ایران خودرو دولت سیزدهم مسکن طلا
رسانه ملی تلویزیون سید حسن نصرالله حج تئاتر سینما سریال فیلم سریال پایتخت سینمای ایران کتاب دفاع مقدس
دانش بنیان موبایل ماهواره
رژیم صهیونیستی اسرائیل روسیه غزه آمریکا جنگ غزه فلسطین اوکراین ترکیه لبنان حزب الله لبنان اتحادیه اروپا
پرسپولیس فوتبال استقلال یورو 2024 باشگاه پرسپولیس خوان کارلوس گاریدو لیگ برتر جواد نکونام باشگاه استقلال جام ملت های اروپا علیرضا بیرانوند لیگ برتر ایران
هوش مصنوعی عیسی زارع پور وزیر ارتباطات ماه فناوری گوگل اینستاگرام اپل ناسا سامسونگ
کبد چرب افسردگی ویتامین زوال عقل سنگ کلیه مغز آتش سوزی جنگل ریزش مو