دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

الگوی رشادت و شجاعت


الگوی رشادت و شجاعت

در سال ۲۶ هجری قمری, حضرت عباس ع پا به عرصه گیتی نهاد مادر گرامیش فاطمه, دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش ام البنین بود

در سال ۲۶ هجری قمری، حضرت عباس(ع) پا به عرصه گیتی نهاد. مادر گرامیش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربیعه بن عامر کلبی و کنیه اش (ام البنین) بود. چند سال پس از شهادت حضرت فاطمه (س) بود، که امیرالمومنین از برادرش عقیل، که به اصل و نسب قبایل آگاه بود، درخواست کرد زنی را از دودمانی شجاع برای او خواستگاری کند و عقیل، فاطمه کلابیه (ام البنین) را برای آن حضرت خواستگاری کرد و ازدواج صورت گرفت. امیرالمومنین(ع) از این بانوی گرامی، صاحب چهار پسر به نامهای عباس، عثمان، جعفر و عبدالله شد. عباس(ع) ازبرادران دیگرش بزرگ‌تر بود و هر چهار برادر به امام خویش، حسین(ع) وفادار بودند و در روز عاشورا در راه آن امام جان خود را نثار کردند. ارادت قلبی ام البنین (س) به خاندان پیامبر (ص) آنقدر بود که امام حسین(ع) را از فرزندان خود بیشتر دوست می‌داشت؛ بطوری که وقتی به این بانوی گرامی‌خبر شهادت چهار فرزندش را دادند فرمود: مرا از حال حسین(ع) باخبر سازید و چون خبر شهادت امام حسین(ع) به او داده شد، فرمود رگهای قلبم گسسته شد، اولادم و هرچه زیر این آسمان کبود است، فدای امام حسین (ع).

● دوران کودکی حضرت عباس (ع)

در روزهای کودکی عباس، پدر گرانقدرش چون آیینه معرفت، ایمان، دانایی و کمال در مقابل او قرار داشت و گفتار الهی و رفتار آسمانی‏اش بر وی تاثیر می‏نهاد. او از دانش و بینش علی(ع) بهره می‏برد. حضرت در باره تکامل و پویایی فرزندش فرمود: ان ولدی العباس زق العلم زقا: همانا فرزندم عباس در کودکی علم آموخت و بسان نوزاد کبوتر، که از مادرش آب و غذا می‏گیرد، از من معارف فرا گرفت. در آغازین روزهایی که الفاظ بر زبان وی جاری شد، امام(ع) به فرزندش فرمود: بگو یک. عباس گفت: یک حضرت ادامه داد: بگو دو عباس خودداری کرد و گفت: شرم می‏کنم با زبانی که خدا را به یگانگی خوانده ‏ام، دو بگویم. پرورش در آغوش امامت و دامان عصمت، شالوده ‏ای پاک و مبارک برای ایام نوجوانی و جوانی عباس فراهم کرد تا در آینده نخل بلند قامت استقامت و سنگربان حماسه و مردانگی باشد. گاه که علی(ع) با نگاه بصیرت‏ آمیز خود آینده عباس را نظاره می‏کرد، با لبخندی رضایت ‏آمیز، سرشک غم از دیدگان جاری می‏کرد و چون همسر مهربانش از علت گریه می‏پرسید، می‏فرمود: دستان عباس در راه یاری حسین(ع) قطع خواهد شد.آنگاه از مقام و عظمت پور دلبندش نزد خداوند چنین خبر می‏داد: پروردگار متعال دو بال به او خواهد داد تا بسان عمویش جعفر بن ‏ابی‏طالب در بهشت پرواز کند. محبت پدری گاه علی(ع) را بر آن می‏داشت تا پاره پیکرش را ببوسد، ببوید و با آداب و اخلاق اسلامی آشنا سازد. از این‌رو لحظه‏ای عباس را از خود دور نمی‏ساخت. فرزند پاکدل علی(ع) در مدت ۱۴ سال و چهل و هفت روز، که با پدر زیست، همیشه در حرب و محراب و غربت و وطن در کنار او حضور داشت. در ایام دشوار خلافت، لحظه ‏ای از وی جدا نشد و آنگاه که در سال‏۳۷ هجری قمری جنگ صفین پیش آمد، با آن که حدود دوازده سال داشت، حماسه‏ای جاوید آفرید.

● مقام علمی‌عباس(ع)

حضرت عباس(ع) در خانه ای زاده شد که جایگاه دانش و حکمت بود. آن جناب از محضر امیرمومنان(ع) و امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کسب فیض کردند و از مقام والای علمی‌برخوردار شدند. لذا از خاندان عصمت(ع) در مورد حضرت عباس(ع) نقل شده است که فرموده اند: زق العلم زقا، یعنی همان‌طور که پرنده به جوجه خود مستقیماً غذا می‌دهد، اهل‌بیت(ع) نیز مستقیماً به آن حضرت علوم و اسرار را آموختند.علامه محقق، شیخ عبدالله ممقانی، در کتاب نفیس تنقیح المقال، در مورد مقام علمی‌و معنوی ایشان گفته است: آن جناب از فرزندان فقیه و دانشمندان ائمه(ع) و شخصیتی عادل، مورد اعتماد، با تقوا و پاک بود.

● مقام عباس نزد ائمه(ع)

اگر بخواهیم مقام و منزلت حضرت عباس(ع) را از دیدگاه امامان معصوم دریابیم، کافی است به سخنان آن بزرگواران درباره حضرت عباس(ع) توجه کنیم.در شب عاشورا، وقتی دشمن در مقابل کاروان امام حسین(ع) حاضر شد و درراس آنها عمربن سعد شروع به داد و فریاد کرد، امام حسین(ع) به حضرت عباس(ع) فرمود:‌ برادرجان، جانم به فدایت، سوار مرکب شو و نزد این قوم برو و از ایشان سوال کن که به چه منظور آمده اند و چه می‌خواهند.در این ماجرا دو نکته مهم وجود دارد یکی آنکه امام به حضرت عباس می‌فرماید: من فدایت شوم. این عبارت دلالت بر عظمت شخصیت عباس(ع) دارد، زیرا امام معصوم العیاذ بالله سخنی بی مورد و گزاف نمی‌گوید و نکته دوم آنکه، حضرت به عنوان نماینده خود عباس(ع) را به اردوی دشمن می‌فرستد.روز عاشورا هنگامی‌که حضرت عباس(ع) از اسب روی زمین افتاد، امام حسین(ع) فرمودند: الان انکسر ظهری و قلت حیاتی یعنی (اکنون پشتم شکست و چاره ام کم شد). این جمله بیانگر اهمیت حضرت عباس(ع) ونقش او در پشتیبانی از امام حسین(ع) است.امام زمان (ع)، در قسمتی از زیارتنامه ای که برای شهدای کربلا ایراد کردند، حضرت عباس(ع) را چنین مورد خطاب قرار دادند: السلام علی ابی الفضل العباس بن امیرالمومنین المواسی اخاه بنفسه، الاخذ لغده من امسه، الفادی له،‌الوافی الساعی الیه بمائه، المقطوعه یداه لعن الله قاتله یزید بن الرقاد الجهنی و حکیم بن طفیل الطائی.امام زین العابدین(ع) به عبیدالله بن عباس بن علی بن ابی طالب(ع) نظر افکند و اشکش جاری شد.

سپس فرمود:‌هیچ روزی بر رسول خدا(ع) سخت‌تر از روز جنگ احد نبود، زیرا در آن روز عموی پیامبر، شیر خدا و رسولش حمزه بن عبدالمطلب کشته شد و بعد از آن روز بر پیامبر هیچ روزی سخت‌تر از روز جنگ موته نبود، زیرا در آن روز پسرعموی پیامبر جعفر بن ابی طالب کشته شد سپس امام زین العابدین(ع) فرمود: هیچ روزی همچون روز مصیبت حضرت امام حسین(ع) نیست که سی هزار تن در مقابل امام حسین(ع) ایستادند و کار را تا آنجا کشاندند که آن حضرت را از روی ظلم وجور و دشمنی به شهادت رساندند. آنگاه امام زین العابدین(ع) فرمود:‌ خداوند حضرت عباس(ع) را رحمت کند که به حق ایثار کرد و امتحان شد و جان خود را فدای برادرش کرد تا آنکه دو دستش قطع شد. لذا خداوند عزوجل در عوض،‌ دو بال به او عطا کرد تا همراه ملائکه در بهشت پرواز کند، همان طور که به جعفر بن ابی طالب(ع) هم دو بال عطا فرمود و به تحقیق، حضرت عباس(ع) نزد پروردگار مقام و منزلتی دارد که روز قیامت همه شهدا به آن مقام و منزلت غبطه می‌خورند.