جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

جنگ نفت; پیامدها و عبرتها


جنگ نفت; پیامدها و عبرتها

سحرگاه یازدهم مرداد سال جاری دوم آگوست ۱۹۹۰ میلادی دستور حمله فرماندهی نظامی حزب بعث عراق توسط نیروهای زرهی, پیاده و هوایی به معرض اجرا گذارده شد هدف, تصرف سریع كویت و شاید بخشهایی از مناطق استراتژیك و نفتخیز عربستان بود

سحرگاه یازدهم مرداد سال جاری دوم آگوست ۱۹۹۰ میلادی) دستور حمله فرماندهی نظامی حزب بعث عراق توسط نیروهای زرهی، پیاده و هوایی به معرض اجرا گذارده شد. هدف، تصرف سریع كویت و شاید بخشهایی از مناطق استراتژیك و نفتخیز عربستان بود. حكام كویت‏با شنیدن خبر حمله، به سرعت‏خاك كشورشان را به مقصد عربستان ترك كردند و چند ساعت‏بعد، بدون درگیری و مقاومتی قابل توجه، كویت‏به اشغال درآمد و نیروهای عراقی در مرزهای عربستان - به دلایلی كه هنوز دقیقا روشن نیست - متوقف شده، به استحكام مواضع پرداختند. و بدین ترتیب، بهانه و زمینه گسترده‏ترین درگیری نظامی بعد از جنگ جهانی دوم تحقق یافت.

طعوامل مؤثر در تصمیم‏گیری صدام و حزب بعث عراق

ریشه‏های تاریخی پیدایش حزب بعث در ممالك عربی، بویژه عراق، نوع آموزشها و تفكرات ناسیونالیستی حزبی، سرخوردگیهای شدید سیاسی اعراب در رابطه با قضیه فلسطین، خلا ناشی از نبود رهبری قاطع و قدرتمند در جهان عرب بعد از جمال عبدالناصر و آرزوی رهبری دنیای عرب، ناكامی حزب بعث در حمله به جمهوری اسلامی و لزوم پاسخگویی به مسائل و مشكلات سیاسی مردم عراق بعد از جنگ با ایران، ادعاهای ارضی تاریخی عراق نسبت‏به كویت، دسترسی به منابع سرشار نفتی جهت‏حل مشكلات اقتصادی در دوران بازسازی این كشور، و در صدر اینها روحیه قدرت‏طلبی و فزون‏خواهی و خصلتهای روانی صدام، از جمله عواملی بود كه لشكركشی عراق به كویت را در تصمیم فرماندهی حزب موجه می‏نمود.

پیروزی سریع نیروهای عراقی و حفظ آن می‏توانست قدرت عراق را در حدی فوق‏العاده در منطقه تامین كند و نقش این كشور را در سازمان اوپك افزایش دهد، به نحوی كه این كشور بتواند پاسخ منفی قاطعی به تقاضای بازدهی وامهای پرداختی كویت و عربستان در طول جنگ با ایران بدهد، و حتی غرامت‏بیشتری را در این راستا مطالبه كند، در مذاكرات نهایی صلح با ایران از موضعی برتر برخورد نماید، ذائقه تلخ مردم و ارتش عراق از تحمیل هشت‏سال جنگ بی‏نتیجه به ایران را با شیرینی پیروزی بدون تلفات به دست آمده در كویت تغییر دهد، و در دراز مدت، نقش شوروی در منطقه خلیج فارس را - كه بر اثر تحولات داخلی این كشور به شدت محدود و كم‏رنگ شده بود - با اهداف و اشكالی دیگر، مستقلا و یا به نیابت، ایفا نماید، و بتدریج زمینه اقتدار رهبری حزب بعث در جهان عرب را فراهم ساخته، در شكل احتمالی دیگرش، با پذیرش نقش ژاندارمری منطقه، پس از تثبیت و تحمیل قدرت خود، عملا انقلاب اسلامی و راه و اهداف جهانی امام را در مرزهای اقتدار سیاسی و اقتصادی و جغرافیایی نوین به دست آمده، سد نماید.

●اشتباهات حزب بعث عراق

قبل از هر چیز، باید بر این واقعیت تاریخی تكیه كنیم كه ریشه اشتباهها را باید در وابستگی حزب بعث عراق در جنبه‏های مختلف آن، از مبانی مسلكی و عقیدتی گرفته تا ساختار تشكیلاتی و مواضع سیاسی و قدرت نظامی آن، جستجو كرد. اساسا احزاب و رژیمها و حكومتهایی كه در نقاط استراتژیك خود دچار وابستگی به قدرتهای دیگر هستند، همواره در معرض چنین اشتباههای مهلكی قرار داشته و دارند.

حكام عراقی بیش از حد به ماشین جنگی و سازماندهی نیروها و اقتدار پلیسی و حزبی بعث در ارتش، دل بسته بودند. آنها در محاسبه اولیه خود در مقایسه با جنگ روانی و سیاسی، امكان رودرویی نظامی مستقیم با امریكا و هم‏پیمانان غربی‏اش را در سطحی گسترده كه بعدا اتفاق افتاد، كمتر پیش‏بینی كرده و به حساب آورده بودند. اتكا و امید به حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی و حتی نظامی شوروی احتمال بروز جنگ را تا حد زیادی منتفی می‏ساخت. عراقیها برای توقف احتمالی در مرزهای عربستان و عدم دستیابی سریع بر منابع نفتی و نقاط حساس آن كشور، كه می‏توانست نقش بازدارنده در عملیات تهاجمی و تخریبی غرب داشته باشد، در معادله خود حساب باز نكرده بودند، اتكا به تعیین كنندگی نقش نیروی زمینی و بی‏توجهی نسبت‏به كارآیی نیروی هوایی در شرایط كاملا نابرابر، از جمله اشتباههای دیگر صدام بود. رهبران عراق بدون توجه به سابقه ذهنی ملل مسلمان جهان از ماهیت و نقش حكومت عراق در گذشته و بی‏تفاوتی این كشور در جنگ اعراب و اسرائیل و لطماتی كه تحمیل جنگ به جمهوری اسلامی ایران بر هر دو ملت مسلمان وارد ساخت، بیش از حد به برانگیختن احساسهای ضد امریكایی و اسرائیلی ملتها به نفع مواضع خود در جنگ احتمالی دل خوش داشتند.

●پافشاری بر مواضع و رد پیشنهادات و نصایح كشورهای بی‏طرف

عدم پیشدستی در تهاجم، دادن فرصت كافی برای تجهیز و سازماندهی نیروهای چند ملیتی در عربستان، عدم استفاده به موقع از نیروی زمینی در نقاط ضعف جبهه متحدان به عنوان تنها امكان باقیمانده پس از شروع جنگ هوایی، برای خروج از بن‏بست، پذیرش ناگهانی طرح صلح شوروی بعد از خراب كردن تمامی پلها - كه این امر با توجه به تبلیغات گسترده قبلی به هیچ وجه برای نیروهای نظامی عراق قابل هضم نبود - و در واقع، از لحاظ روانی تیر خلاص مقاومت را وارد ساخت و هرگونه انگیزه احتمالی را در سربازان عراقی از بین برد و تاكید مجدد بر ادامه نبرد بعد از دیدن واقعیتهای جنگ. رد طرح صلح شوروی بدون در نظر گرفتن روحیه و امكانات و تواناییهای نظامی و بدون توجه به پیامدها و به دنبال آن، دستپاچگی و بی‏تدبیری در نحوه اعلام پذیرش آتش‏بس و مفاد قطعنامه‏های سازمان ملل موجب شد كه نیروهای عراقی تمامی برگهای برنده را یكی پس از دیگری از دست‏بدهند و یك دنیا خرابی امكانات اقتصادی، صنعتی و خدماتی و از هم پاشیدگی نیروهای نظامی، تخلیه كامل كویت و واگذاری بخشهایی وسیع از نقاط حساس جنوب و غرب عراق به نیروهای چند ملیتی، به همراه داغ مرگ هزاران زن و مرد و كودك، و ننگ اسارت هزاران نیروی نظامی، به عنوان ارمغان شوم اشتباهات حكام ناصالح بعثی و نتیجه جنایات امریكا و غرب، برای ملت مظلوم عراق و منطقه و جهان اسلام، به جا بماند.

●واقعیتها در آن سوی میدان نبرد

سقوط چند ساعته ثروتمندترین كشور جهان و فرار مفتضحانه كاخ‏نشینان كویتی در نخستین دقایق حمله ثابت كرد كه دلارهای نفتی و زندگیهای تجملی و اشرافی و حمامهای طلایی، هرگز در مواقع بحران به داد ملتها نخواهد رسید. مردم جهان نتیجه سرسپردگی كامل به قدرتهای جهانی را در اتكای صددرصد حكام سعودی و رژیم آل صباح به حمایتهای امریكا و غرب و دعوت آنان برای كشتن و غارت برادران همكیش و پذیرش خفت‏بار تمامی شروط متحدان را در جنگ اخیر، شاهد بودند.

واقعیت آن است كه دولت‏سعودی و خاندان آل صباح در این جنگ جز اجرای سیاستهایی كه در كاخ سفید طرحریزی می‏شد و در مجامع چند ملیتی مورد تایید قرار می‏گرفت، نقش دیگری به عهده نداشتند. فراهم ساختن همه‏گونه امكانات برای حضور صدها هزار سرباز امریكایی، انگلیسی و غربی، و در اختیار گذاردن سرزمین مقدس حجاز، لكه ننگی است كه تحمل آن برای جهان اسلام سخت دشوار خواهد بود. سرزمینی كه روزانه میلیونها مسلمان به سوی آن نماز می‏گزارند، با حضور زنان و مردان فاسد و كافر غربی آلوده شد. شرم‏آورتر آنكه جشن پیروزی حمام‏خونی كه غربیها در عراق به راه انداختند، در اردوگاههای امریكاییها و انگلیسیها و غربیها در این سرزمین مقدس برپا شد و آتش بیار معركه و فراهم كننده امكانات عیاشی و آدم‏كشی غربیها در جوار خانه خدا به عهده كسانی بود كه خود را خادم‏الحرمین می‏نامند!

آثار شوم حضور گسترده دشمنان آشكار اسلام و حامیان سرسخت اسرائیل در سرزمین وحی، امری نیست كه با خاتمه عملیات نظامی و بازگشت استقلال امریكایی به كویت، و حتی خروج كامل نیروهای غربی از منطقه محو شود. بزرگترین لطمه روحی و روانی به مسلمانان سراسر جهان وارد شد. بی‏دلیل نبود كه منادی راستین اسلام ناب محمدی - حضرت امام خمینی (س) - همواره خطر اسلام امریكایی و سردمداران آن را حتی از خطر صهیونیستها و دشمنان رودرروی اسلام بیشتر و مهلكتر می‏دانستند. ننگی بالاتر از این نیست كه پناهگاه و مامن ثروتمندترین كشورهای اسلامی، امریكا و انگلیس، دشمنان سوگند خورده مسلمانان باشند. به راستی آینده جهان اسلام در صورت حضور صاحبان اینگونه گرایشها و نگرشها در ممالك اسلامی به كجا خواهد انجامید؟ !

بدون تردید، عریان شدن بسیاری از واقعیتها برای ملل اسلام و كنار رفتن پرده تزویر تبلیغات اسلامخواهی و اسلام‏گرایی حكومتهای آل‏سعود و آل‏صباح، امریكا و غرب را ناگزیر از ایجاد تغییرات و رفورمهایی در ساختار حكومتی اینگونه ممالك، برای ادامه حفاظت منافع نامشروع خود، می‏سازد و میزان بهره‏برداری نیروهای انقلابی از شرایط آینده منطقه را رقم خواهد زد.

●جنگ نفت و جبهه متحدین غربی

روند فعل و انفعالات، از ابتدای اشغال كویت تا زمان اشغال آن، توسط امریكا و هم‏پیمانانش، جای هیچ‏گونه شبهه‏ای را باقی نمی‏گذارد كه امریكا سردمدار جریان جبهه مقابل و بازیگر اصلی و عامل همه جنایتها و پیامدهای شوم بعدی آن است. دعوت رسمی و غیر رسمی حكومتهای كویت و سعودی و اعضای شورای همكاری و مصر از امریكا و غرب، تنها بهانه‏صوری لشكركشی بی‏سابقه در این منطقه بوده است. برای امریكا و جهان غرب، هرگز كویت و خلیج فارس مانند پاناما و گرانادا و افغانستان و ویتنام نیست. شریان حیاتی اقتصاد غرب در این منطقه است و موجودیت غرب بسته به حكومتهایی است كه نگهبانی آن را بر عهده دارند، چرخش چرخهای اقتصاد و تكنولوژی و ماشین جنگی غرب و امریكا در سراسر جهان بستگی فراوان به نفت این منطقه دارد. دنباله‏روی صددرصد و تمام عیار انگلیسها از امریكا، تردیدی را باقی نمی‏گذارد كه انگلیس در ماهیت، شكل، محتوا، انگیزه‏ها، حكومت و همه چیزش بخشی و ایالتی از امریكاست و حكام به ظاهر مستقل این كشور، در تمامی جنایات امریكا به یك سبت‏سهیمند. عامل اصلی اتحاد سایر دول اروپایی با امریكا علی‏رغم تضادهای روبناییشان، در حقیقت، وحدت منافع آنها در رابطه با نفت‏خلیج فارس است. شاید یكی دیگر از اشتباهات صدام كم بها دادن به ارزش ثبات در منطقه انحصاری تولید نفت غرب و امریكا و دلخوش ساختن به بهره‏برداری از تضادهای دولتهایی همچون آلمان و فرانسه و ایتالیا با امریكا در شرایط بعد از تحولات اروپای شرقی و طرح نظریه تشكیل اروپای متحد بود.

حمید انصاری


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.