دوشنبه, ۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 24 February, 2025
ریشه یابی واژه های فارسی

در (اندر): ریخت های دیگر آن در زبان فارسی «اندرون» و «در» است. اندر را می توان با inter در لاتین و آلمانی و انگلیسی سنجید؛ نیز با entre در زبان فرانسوی.
جیب: به معنی پاره ای است که بر جامه می دوزند و چیزی در آن می نهند. با آنکه جیب را برآمده از جیب (به معنی گریبان) شمرده اند و واژه را تازی دانسته اند می توان ریشه آن را فارسی دانست. از دید دگرگونی های آوایی، جیب می تواند ریختی دیگر از کیف باشد. در کردی هنوز جیب را گیفان می گویند؛ گیفان از دوپاره؛ گیف (=کیف=جیب)+ ان (پسوند بازخوانی) ساخته شده است.
آوا: در زبان پهلوی، آواچ، و آواز بوده است. «وا» که ریشه واژه است در ریخت هایی دیگر چون: واژ، باژ، واج، واک، در فارسی به یادگار مانده است.
صلیب: در زبان سریانی(۱) صلیبا، حبیب الله نوربخت این واژه را در بنیاد ایرانی دانسته است. صلیب عربی شده، چلیپاست، چلیپا، تحریف شده لغت ذولیبه، که ایرانیان قدیم آن را بر نوعی صلیب اطلاق می کرده اند. نوعی از شیرینی های عصر قدیم ایران، «زلوبیا» است که مردم شیراز آن را زلیبی تلفظ می کنند. این شیرینی به گونه نوعی صلیب است. زولبیای امروزی شکل جدید آن است.
آباد: این واژه از دو بخش ساخته شده؛ یک «۱» (پیشوند) و «پات» ساخته شده است. پات از ریشه پا(ی) گرفته شده است و به معنی «مراقبت کردن» می باشد. مصدر پاییدن نیز از همین ریشه است.
آچار: وسیله ای برای باز کردن پیچ و مهره، از زبان ترکی وارد شده است در آن زبان به معنی کلید است و «آچ (ماق)» یعنی بازکردن، گشودن.
آرایش: آرایش از مصدر آراستن می باشد به معنی «تهیه کردن. مهیا کردن. آماده کردن. حاضر کردن:
ریشه: آرای: آراستن «ترتیب دادن»؛ آراستن از سه بخش آ+راس+ت ساخته شده است. «راد» صورت اصلی «راس» می باشد؛ راس در واژه های پیراستن، ویراستن وجود دارد. چون «د» پیش از «ت» به «س» بدل شده است.
«راد» به معنی «آماده کردن، ترتیب دادن». از همین ریشه است واژه هایی چون پیرایش، پیراسته از مصدر «پیراستن» به معنی «زینت دادن، اصلاح کردن» و نیز ویراستار، ویرایش از مصدر «ویراستن» «آماده کردن» از ریشه ذکر شده می باشد. قیاس کنید با بزم آرا، رزم آرا، سخن آرا، آرایه، آراسته. (افعال پهلوی). نک رزم.
۱- زبان قومی که در شمال عراق (بین النهرین) و سوریه (شام) بدان تکلم می کردند.
سلیمان مختاری
منابع:
۱- سوزن عیسی، دکتر جلال الدین کزازی
۲- فرهنگ ریشه شناختی زبان فارسی، دکتر حسن دوست
۳- بررسی ریشه شناختی فعل های زبان پهلوی، دکتر یدالله منصوری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست