چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
بازیگری که به تعداد نقش هایش تکثیر شد
خسرو شکیبایی بازیگری بود که کارنامه همکاری او با فیلمسازان برجسته سینمای ایران ترکیبی است از یک تکرار جذاب در کنار نقشآفرینیهای مستقل و منحصربفرد.
خسرو شکیبایی فرصت پیدا کرد تا سینمای ایران و علاقمندان به هنر بازیگریاش را مهمان ۴۹ فیلم سینمایی کند. کارنامهای برجسته از همکاری با فیلمسازان حرفهای که شاید امروز کار کردن با یکی از آنها آرزوی بسیاری از بازیگران باشد.
در این میان پرداختن به برجستهترین این فیلمسازان که منجر به تجربهای ویژه هم در بازیگری وی و هم در سینمای ایران شده، به نظر معقولانهتر میآید. فیلمسازانی که ادامه و تکرار همکاری آنها با شکیبایی نشاندهنده تعیینکنندگی این بازیگر در جان دادن به شخصیتها و به نوعی مال خود کردن کاراکترهایی است که نمیتوان آنها را با حضور بازیگری دیگر تصور کرد.
داریوش مهرجویی، احمدرضا درویش و کیومرث پوراحمد از جمله فیلمسازان برجسته هستند که همکاری مستمر با شکیبایی داشتند و حاصل این همکاری در فیلمهایشان آنها را بدل به آثاری شاخص در سینمای ایران و کارنامه کارگردانی و بازیگری طرفین کرده است.
● همکاری با داریوش مهرجویی:
▪ هامون
در سال ۱۳۶۸ هشتمین حضور خسرو شکیبایی و برجستهترین حضور سینمایی او را ثبت کرد. فیلمی که به مدد پرداخت خاص مهرجویی از شخصیت حمید هامون و انتخاب درست او، به نوعی با شکیبایی عجین شد و حضوری تازه را از این بازیگر ثبت کرد. دیالوگی که او عشقاش به مهشید را فریاد میزند هنوز هم یکی از دیالوگهای کلیدی و ماندگار سینمای ایران است: این زن حق منه، سهم منه، عشق منه ... طلاقش نمیدم!
شکیبایی در این فیلم در نقش یک استاد فلسفه آشفته و پریشان که پایاننامه تحصیلی، بحران زندگی و ذهنیاتش به هم گره میخورند، تصویری شد از روشنفکر امروزی با همه ظرافتهای اینجایی یک مرد عاشق ایرانی. نقشی که برای همیشه روزگار او را در ذهن مخاطبان سینما تکثیر کرد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مرد را از هشتمین جشنواره فجر برایش به ارمغان آورد.
▪ بانو
در سال ۱۳۷۰ سیزدهمین حضور شکیبایی و دومین همکاری او را با مهرجویی رقم زد. فیلمی که از معدود نقشآفرینیهای وی فارغ از نقش حمید هامون است. پذیرش این نقش در موقعیتی رو به اوج که این بازیگر در پیش داشت، ثابت میکند که خودش نیز به دنبال شکستن کلیشه وسوسهگر هامون بود. نقشی که با همه مولفههای موجود از زوج شکیبایی و بیتا فرهی در "هامون" آشناییزدایی کرد.
خسرو شکیبایی با ایفای نقش محمود، یک شوهر بیوفا که به خاطر عشق زنی جوان، همسرش مریمبانو را ترک میکند، حضوری کوتاه در ابتدا و انتهای فیلم دارد. اما هویت مستقل این نقش به قدری برجسته است که در فهرست نقشآفرینیهای برجسته این بازیگر جای میگیرد. بازی او در این نقش به دور از مولفه های آشنای بازیگریاش در استفاده از دست و سر و سخنان نغز، با سردی خاص همراه بود که در ترسیم فضای تیره فیلم و موقعیت بانو نقشی به سزا داشت.
▪ سارا
سال ۱۳۷۱ به فاصله یکسال بعد از "بانو" سومین همکاری این بازیگر و کارگردان را شکل داد. شکیبایی در این فیلم هم یک نقش منفی مکمل را جان بخشید که با عبور از فیلتر وی بدل به شخصیت یک قربانی عاشق شد. در واقع او کاری کرد که این کاراکتر منفی بیش از آنچه ایبسن در نمایشنامه "خانه عروسک" او را متحول به بازگشت کرد، محق جلوه کند. گشتاسب از آن نقشهای منفی دوستداشتنی است که توانست فیزیک و ظاهر تغییرناپذیر این بازیگر را به فعل و انفعالی هامونوار برانگیزد.
▪ پری
سال ۱۳۷۳ نوزدهمین بازی شکیبایی و چهارمین همکاری او با مهرجویی بود که در این فیلم با حضور در قالب کاراکتر خاص اسد یکی از نقشهای متفاوت خود را به مدد چهرهپردازی خاص ثبت کرد. خودسوزی اسد در گذشته و آشفتگیهای درونی اوست که به نوعی پری را در مسیر طلب در همان موقعیت مشابه قرار میدهد. نقشی که برعکس بسیاری از بازیهای شکیبایی یک بازی درونگرا و آرام را از وی طلب میکرد تا خودکشی او وجهی مشابه فروپاشی یک روح ناآرام را به همراه داشته باشد.
▪ دختر دایی گمشده
سال ۱۳۷۷ بیست و هفتمین حضور سینمایی شکیبایی و پنجمین قاب مشترک او با این فیلمساز را بست. او در این فیلم که اپیزودی از یک سهگانه درباره جزیره کیش بود در نقش کارگردانی ظاهر شد که برای گرفتن یک نمای خاص از بازیگرش دچار دردسرهایی میشود و دغدغه های عام او در فضای فانتزی فیلم و با گذر از حضوری آشنا جذابیتهای تکرار را به همراه داشت.
▪ میکس
به فاصله یک سال بعد ششمین همکاری شکیبایی و مهرجویی را در کارنامه هر دو ثبت کرد. این فیلم از معدود آثاری است که درباره پشت صحنه سینمای ایران و مسائل خاص آن ساخته شده و این بازیگر نقش خسرو، کارگردانی را ایفا میکند که باید فیلم خود را به نمایش جشنواره فجر برساند. حضوری که بسیار مدیون بازی برونگرای این بازیگر با همه مولفههای آشنا اوست که خود به خود طنزی ظریف را وارد کار میکند.
● همکاری با احمدرضا درویش:
▪ ابلیس
در سال ۱۳۶۹ یازدهمین حضور سینمایی شکیبایی و اولین همکاری او را با درویش ثبت کرد. فیلمی که یک سال پس از "هامون" ساخته شد و به گونهای اجتناب ناپذیر تأثیر این حضور را به همراه داشت. او در این فیلم نقش کاراکتر سعید را ایفا کرد که عضو یک گروه جاسوسی است و با مقصر دانستن خود در مرگ همسر و فرزندش دست به خودکشی از بالای یک جراثقال میزند.
حضوری که متأثر از بازی برونگرا و دوست داشتنی این بازیگر بود و همچون هامون عشقاش را فریاد میزد. دیالوگ او که در تیزر و آنونس فیلم هم به کرات تکرار شد، بدل به جملهای کلیدی شد که بین سینمادوستان و علاقمندان به بازی او چرخید. وقتی زن با التماس از او میپرسد چرا طلاقش نمیدهد و سعید فریاد میزند: واسه اینکه دوست دارم!
▪ کیمیا
در سال ۱۳۷۳ هفدهمین نقشآفرینی این بازیگر سینما و دومین قاب مشترک او را با درویش بست. او این بار نیز یک حضور متفاوت را از خود ثبت کرد که برایش سیمرغ بلورین سیزدهمین جشنواره فجر را به ارمغان آورد. بعلاوه باز هم خوانشی جدید از حضور زوج شکیبایی / فرهی را رقم زد.
شکیبایی با کمک چهره پردازی و تغییر لهجه در نقش مردی جنوبی به نام رضا قرار گرفت که پس از آزادی از اسارت به دنبال دختر گمشدهاش می آید که یک خانم پزشک او را به فرزندی پذیرفته است. کاراکتری درونی با تکیه بر یک غم فروخورده از گذشته و دوران اسارت که در زمان حال هم زنجیره ناکامیهایش را بسط داده و از خودش برای خوشبختی دخترش میگذرد. پدری که در کسوت یک قربانی ناکام تمامعیار قاب شد.
▪ سرزمین خورشید
در سال ۱۳۷۵ بیست و سومین حضور سینمایی شکیبایی و سومین همکاری او را با درویش شکل داد. فیلمی که روزهای بحرانی درگیریها در خرمشهر را محور قرار داد که همراهی چند شخصیت نمادین که نمایندگانی از تفکرات و دغدغههای مختلف بودند، آن را دچار عواقب تعابیر فرامتنی کرد و مانع از نمایش عمومی و دیده شدن گسترده این فیلم شد.
● همکاری با کیومرث پوراحمد:
▪ خواهران غریب
در سال ۱۳۷۴ به عنوان بیست و دومین و اولین همکاری شکیبایی را با پوراحمد ثبت کرد. فیلمی موزیکال با جذابیتهای فاخر گیشهای با حضور پر انرژی این بازیگر در نقش پدر دوقلوها و یک هنرمند آهنگساز که میان انتخاب یک زندگی جدید و مرفه یا بازگشت به گذشته و سازگاری با همسر سابقش سرگردان است.
در این فیلم شکیبایی وجهی جدید را به کاراکتر دوست داشتنی خود افزود که رابطه خاص او با مادرش و الهام از او برای آهنگسازی بود. آهنگی که او طی یک فرآیند آن را خلق میکند، تا مدتها خاطرهساز بود: مادر من، مادر من، تو یاری و یاور من ... این فیلم جایزه بهترین بازیگر مرد رااز جشنواره بینالمللی کشورهای غیرمتعهد پیونگ یانگ در سال ۱۳۷۷ برای شکیبایی به ارمغان آورد.
▪ اتوبوس شب
در سال ۱۳۸۵ یکی از آخرین فیلمهای شکیبایی بود که در بیست و پنجمین جشنواره فجر به نمایش درآمد و سال گذشته اکران عمومی شد. این فیلم دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش اول مرد از جشنواره فجر و تندیس بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد از یازدهمین جشن خانه سینما را از آن وی کرد.
شکیبایی با ایفای نقش یک راننده اتوبوس کجخلق و منزوی با روحیات خاص که باید با یک سرباز نوجوان همراهی کند، توانست به کلی از تصویر آشنا و کلیشههای بازیگریاش فاصله بگیرد و تصویری ماندنی را ثبت کند. در واقع او تصویری از خود را در دوران میانسالی ثبت کرد که میتواند بهترین و برجستهترین حسن ختام برای کارنامه پربار بازیگریاش محسوب شود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست