دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
تاب آوردن در برابر سختی ها
![تاب آوردن در برابر سختی ها](/web/imgs/16/145/ygu9q1.jpeg)
عزتالله انتظامی که امروز با عنوان آقای بازیگر شناخته میشود، راه پر و پیچ و خمی را طی کرده تا به اینجا برسد. و اگر در سینما خوش درخشیده، به خاطر مرارتی است که در زندگی و تئاتر کشیده است. شاید کمتر انسانی تن به چنین شرایطی میدهد و چون تاب نمیآورد، اسم و رسمی هم پیدا نمیکند. بنابراین اسم و رسم عزتالله انتظامی به خاطر تاب آوردن در برابر سختیهاست.
او از پشت پرده تئاتر ورودش به تئاتر را تثبیت میکند و بعد با پیش پردهخوانی خود را برای بازیگر شدن به مفهوم حقیقی آن آماده میسازد. بعد بازیگر تئاتر میشود و به تئاتر تلویزیونی گرایش پیدا میکند. سرآخر هنرپیشه سینما میشود، و به تدریج در تصاحب عنوان آقای بازیگر میکوشد. البته او کارگردانی و تدریس تئاتر را هم آزموده است که این خود فرآیند هنرمندشدناش را در مسیر سختتری قرار میدهد.
امروز انتظامی برای همگان چهرهای شناخته شده است؛ هر چند دیگر نسل امروز این فرصت را از دست دادهاند که او را از نزدیک و بر صحنه ببینند. او برای آخرین بار در سال ۸۷ در نمایش "این فصل را با من بخوان" بازی کرد که در آن موسیقی و نمایش تلفیق شده بود و نمایش درباره مقاومت ایرانیان بود. کاری از حسین پارسایی و مجید انتظامی که با بازی عزتالله انتظامی رسمیت ویژهای پیدا میکرد. البته این بازیگر کم هم نمیگذاشت و با قدرتمندی تمام، تکگویی خود را در صحنه ادا میکرد؛ با آن بیان روان و شیوا و لحن شیرین و طنز لطیف که لیاقتهای بازیگریاش را یک بار دیگر بر ما عیان میکرد.
● کنترلچی و پیش پردهخوان
برای آنکه بدانیم داستان بازیگری او از کجا و چگونه آغاز شد، بهتر است خاطرات خودش در اینباره را بخوانیم:« متولد ۱۳۰۳ در تهران هستم، دوره ابتدایی و متوسطه را در تهران گذراندهام (هنرستان صنعتی). از همان دوره ابتدایی به کارهای هنری علاقهمند بودم و از کلاس اول دبیرستان شروع کردم به پیجویی و این در و آن در زدن. چون هنوز هنرستان یا مرکز آموزشی وجود نداشت که بشود مستقیم به آنجا مراجعه کرد، یا لااقل من چنین جایی را سراغ نداشتم. تا اینکه در همان سن با پیش پردهخوانی به تئاترهای لالهزار راه پیدا کردم. خیلی هم پیگیر بودم. در تماشاخانه کشور که در کوچه برلن واقع شده بود، کار میکردم. این سالن بعدها تخریب شد. کمکم پایم به دیگر سالنها باز شد. تقریبن در تمامی تئاترها، پیش پرده میخواندم و گاهی نقشهای کوچکی هم بازی میکردم.» (مجله فیلم، نیمه دوم شهریور ۶۷، ص ۶۰ و ۶۱)
داستان کنترلچی شدنش هم شنیدن دارد که گفته است:« در مدرسه صنعتی، رشته برق میخواند و کارهای فنی دیگری مثل آهنگری و سوهانکشی را فرا میگرفت تا تابستانها در کارخانهها کار کند، اما از تماشاخانه کشور سر درآورد. کوچه برلن، خیابان لالهزار، در ازای ماهی بیست و پنج تومان کنترلچی شد. پولی که هرگز دریافت نکرد، اما مسیر زندگی او را دستخوش تغییری شگرف کرد.» (جادوی صحنه، ۱۳۸۳، ۲۳ و ۲۴)
البته این دوره هم سختیها و مصائب خاص خود را به دنبال داشت، چنانچه خودش میگوید:« از همان سال ۱۳۲۰ که در تماشاخانه کشور پیشپرده یا آوان سن میخواندم، علاقه زیادی به خواندن -به قول خودم- پیش پردههای سیاسی داشتم، به همین علت بارها از طرف پلیس توقیف شدم و به زندان افتادم و هر بار از من تعهد میگرفتند که دیگر اقدام به خواندن این نوع اشعار نکنم، ولی به خرجم نمیرفت، نمونه بسیار قشنگ آن پیشپرده "بهشت برین" نوشته پرویز خطیبی بود.» (جادوی صحنه، ۱۳۸۳، ۴۱)
● بازیگری تئاتر
او در سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۲۶ در تئاتر پارس علاوه بر پیش پردهخوانی، نقشهای کوچکی را در نمایشهای اولتیماتوم کار اصغر تفکری، محصلین کلکباز کار صمد صباحی، واریته بهاری، کار صمد صباحی، ناموس کار صمد صباحی و آرشین مالالان کار صمد صباحی بازی کرد. بعد از تعطیل شدن تئاتر پارس، انتظامی شنید که عبدالحسین نوشین در تئاتر فردوسی شاگرد قبول میکند. رفت، امتحان داد و به سادگی پذیرفته شد. البته شش ماه قبل از آن با حسین خیرخواه و گروهش برای اجرای نمایش به مشهد رفته بود تا برای آنها پیش پرده بخواند. در این گروه که انتظامی برای اولین بار با آنها به سفر میرفت، نمایش ایرانی شده تارتوف اثر مولیر را به نام کمالالدین بازی میکردند.
انتظامی در سال ۱۳۲۶ وارد تئاتر فردوسی شد و در آنجا فن بیان را از عبدالحسین نوشین آموخت، حرکت را از جانبازیان و ادبیات را از دکتر پرویز خانلری. از همین زمان بود که او دیگر پیش پرده نخواند، هر چند که پیش پردهخوانی برای او به اندازه یک دوره آکادمیک ارزشمند بود.» (جادوی صحنه، ۱۳۸۳، ۴۹)
عزتالله انتظامی درباره ارتباطش با نوشین گفته است:« تا اینکه عبدالحسین نوشین، تئاتر فردوسی را تاسیس کرد(۱۳۲۶) ... من کارم را از سال ۱۳۲۱ شروع کرده بودم... پس از افتتاح تئاتر فردوسی، برای اولین بار تئاتر به سبک اروپایی، رواج پیدا کرد، اولین کار این تئاتر، نمایش مستنطق نوشته پریستلی [کار نوشین] بود که من هم یک نقش کوتاه داشتم که در آن زمان اصطلاحن رل نعش گفته میشد. تئاتر فردوسی پس از اجرای چند نمایش، توقیف و تعطیل شد و نوشین هم به زندان افتاد. پس از مدتی بیکاری، سرانجام تئاتر سعدی با همکاری عدهای از اعضای تئاتر فردوسی و چند چهره تازه، آغاز به کار کرد.
در نمایش وُلپن اثر بن جانسن [کار نوشین] و دختر شکلات فروش [کار خیرخواه] نقشهای کوچکی داشتم. در نمایش شنل قرمز [کار لرتا] به عنوان منشی دادگاه و در تارتوف [کار حسین خیرخواه] نقش جوان را به من واگذار کردند، تئاتر سعدی هم در جریان کودتای ۳۲ به آتش کشیده شد و همه اعضای آن تار و مار شدند. در این تئاتر خلاف سایر تئاترهای آن زمان، ضمن تمرین، آموزش هم داده میشد. (مجله فیلم، نیمه دوم شهریور ۶۷، ص ۶۰ و ۶۱)
از دیگر نمایشهایی که در تئاتر فرودسی بازی کرد، میتوان به توپاز کار عبدالحسین نوشین در اسفندماه ۱۳۲۶ و چراغ گاز کار نوشین در بهمن ۱۳۲۷ و از طبع خارج کار حسین خیرخواه در ۱۳۲۸ اشاره کرد.
● رفتن به آلمان
کودتای ۳۲ اصلن به نفع انتظامی و بسیاری از هنرمندان آن دوران نبود. او دستگیر شد و مدتی را در زندان سپری کرد. دوران پس از زندان برایش اصلن مساعد نبود. گویا نیاز بود از ایران خارج شود تا به قول معروف آبها از آسیاب بیفتد.«عزتالله انتظامی یک سال پس از کودتای ۲۸ مرداد به واسطه دوستی که در آلمان داشت به آن کشور رفت و موفق شد در شهر هانوفر در کلاسه شبانه سینماتئاتر ثبت نام کند و در ضمن کار در کارخانه ذوبآهن در روز، به تحصیل در شب بپردازد. انتظامی در آغاز زیر نظر پروفسور سیمرمن به صورت علمی آموزش تئاتر را با موفقیت به پایان رساند و بعد از چهار سال به ایران بازگشت.» (جادوی صحنه، ۱۳۸۳، ۵۸)
● اداره هنرهای دراماتیک و دوستی با نصیریان
عزت الله انتظامی در سال ۱۳۳۶ به ایران بازگشت و این خود مقدمهای شد برای بازیگر شدنش به شکلی جدیتر. او در این باره گفته است:« تا اینکه به اداره هنرهای زیبا رفتم و چند نمایش به صحنه بردم. البته همزمان با مصطفی [و مهین] اسکویی هم در تئاتر پارس لالهزار همکاری کردم. "هیاهوی بسیار برای هیچ" اثر شکسپیر و "خانه عروسک" اثر ایبسن را در همین دوره کار کردیم.» (مجله فیلم، نیمه دوم شهریور ۶۷، ص ۶۲)
عزت الله انتظامی سالهاست که با علی نصیریان دوست و همکار هستند. او در گروه مردم که توسط نصیریان راهاندازی شده بود، سالها در نقش کارگردان و بازیگر همکاری میکرد که آثار در خور تاملی را نیز در این دوران در مقام بازیگر و کارگردان آفرید. انتظامی درباره این دوستی و دوره میگوید:« آغاز آشنایی من با علی نصیریان به سال ۱۳۳۶ بازمیگردد؛ زمانی که از آلمان بازگشتم و در اداره تازه تاسیس هنرهای دراماتیک هنرهای زیبای کشور با ایشان ملاقات کردم. در حقیقت آغاز کار مشترک هنری ما به اولین سالهای تاسیس هنرهای دراماتیک برمیگردد. در اداره هنرهای دراماتیک هنرمندان با سابقه که انگشت شمار هم بودند- برای خود گروهی تشکیل دادند، ولی من از تشکیل گروه خودداری کرده و تمام افتخارم این بود که در گروه علی نصیریان همکاری کنم. البته با گروههای دیگر نیز به تولید آثار نمایشی میپرداختم، ولی رسماً عضو گروه ایشان بودم. از همان جا بود که همکاری و دوستی دیرینه ما آغاز گردید. هر نمایشنامهای را که علی نصیریان کارگردانی میکرد، من اولین هنرپیشه انتخابی ایشان بودم و هنگامی که من نمایشی را کارگردانی میکردم، علی نصیریان اولین همکار و مشاور من بود. این همکاری صمیمانه و صادقانه در نمایشهای تلویزیونی و بعدها هم در نمایشهای صحنهای تئاتر سنگلج ادامه پیدا کرد.» (زندگی و آثار علی نصیریان، ۱۳۸۴، ۹۷ و ۹۸)
«نمایش بهترین بابای دنیا به کارگردانی عزتالله انتظامی که بار اول در نخستین جشنواره نمایشهای ایرانی به روی صحنه رفته بود، در دیماه ۱۳۴۴ برای اجرای عمومی در تالار ۲۵ شهریور به معرض نمایش گذاشته شد.
نمایش بعدی این گروه در آبان ماه سال ۱۳۴۵، بلبل سرگشته نوشته علی نصیریان بود که مجدداً در تالار ۲۵ شهریور به روی صحنه رفت، نمایشی بود که در نیمه دوم دهه شمسی با موفقیت چشمگیری برای بار اول اجرا شده بود. اجرای بعدی گروه، نمایش "جعفرخان از فرنگ برگشته" نوشته حسن مقدم بود که توسط عزتالله انتظامی در اسفندماه سال ۱۳۴۵ باز هم در تالار ۲۵ شهریور به روی صحنه رفت. انتظامی در سال ۱۳۴۶ با همراهی گروه، نمایش "شاه عباس و مرد پاره دوز" را که نگارش این نمایشنامه را پرویز صیاد به پایان رسانده بود، در فروردین ماه ۱۳۴۶، در تالار ۲۵ شهریور به معرض نمایش گذاشت.» (از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، چ اول ۱۳۸۷، ۱۶۴ و ۱۶۵)
جواد مجابی، نویسنده و منتقد در نقدی که بر نمایش "افول" نوشته اکبر رادی و کار علی نصیریان که در سال ۴۹ اجرا شد، نوشته است، درباره بازی عزتالله انتظامی در این نمایش مینویسد:« به طور کلی نمایش دیدنی و گرمی آماده کرده، بازیهای خوب بعضی از بازیگران، در مجموع هماهنگی دلپذیری دارد. "انتظامی" در نقش عماد فخشامی بسیار طبیعی ظاهر میشود. لحن، حرکات و برخوردها و عکسالعملهای یک خرده مالک فحاش، محیل و عقب مانده را دارد. بدون شک "انتظامی" یکی از بهترین بازیگرانی است که ما برای پیسهای ایرانی داریم و انعطاف او از نقشهای مختلفی که تاکنون داشته از قریحه سرشار و ایمانش به کار تئاتر، مایه میگیرد. (نقدی بر نمایش افول، روزنامه اطلاعات، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۴۹)
«عزتالله انتظامی در سال ۱۳۵۱ نمایش "بازرس" گوگول را در تالار ۲۵ شهریور اجرا کرد و سپس آن را در شهرهای مشهد، گنبدکاووس، گرگان، ساری و رشت و بعد از در شهرهای تبریز، شیراز، اصفهان، خرمشهر، مسجد سلیمان، اهواز، آبادان، خرمآباد و اراک به صحنه برد. حمید سمندریان درباره این نمایش گفته است:« به نظر من در سال گذشته اصولن تئاتر برجستهای اجرا نشد، ولی در همین محدوده که داشتیم، من بازرس را با وجود نقصهای کلی که در آن بود، بهترین میدانم. من این کار را به خاطر بیادعایی آن و اجرای نسبتاً خوبش انتخاب میکنم... من این کار را به خاطر کار ارزنده دو سه هنرمند نقشآفرین و احتراز آنها از بالانسهای هنری بیجا زدن، پسندیدم. بازیهای ایرج راد، داورفر و نصیریان هر چند میتوانستند از خود قدرت بیشتری نشان دهند ولی در همین حد هم جالب بودند.» (ماهنامه رودکی، نوروز ۱۳۵۲، ۱۹)
او همچنین در نمایشهای امیر ارسلان کار نصیریان سال ۱۳۴۴، چوب به دستهای ورزیل کار جعفر والی سال ۱۳۴۴، خانه بی بزرگتر کار جعفر والی در سال ۴۵، آی با کلاه آی بیکلاه کار والی در اسفند ماه ۴۶، لونه شغال کار نصیریان در دی ۴۸، سیاوش بر باد کار نصیریان آبان ۵۰، بنگاه تئاترال کار نصیریان در اردیبهشت و مهر ۵۴، خطر مرگ! استعمال دخانیات ممنوع کار نصیریان در دی ۴۶، دو سر پل کار اسماعیل شنگله در بهمن ۴۹، کارگردان کار حمید سمندریان در دی تا اسفند ۵۰، بازی کرد.
او همچنین نمایشهای مردی که مرده بود و خود نمی دانست را در اردیبهشت ۵۰، دعوت را در اردیبهشت ۵۶، زن اجتماعی را در اردیبهشت ۵۶ و پنجره را اردیبهشت ۵۷ کارگردانی کرده است.
● تلویزیون شبکه سه پاسال
عزتالله انتظامی یکی از آن بازیگران و کارگردانانی بود که برای فعالیت در تلویزیون ملی ایران که بعدها به کانال سه تلویزیون ثابت پاسال معروف شده و در مردادماه ۱۳۳۷ افتتاح شده بود، دعوت شد. او در اینباره میگوید:«اجراهای تلویزیونی، برای من ایدهآل بود. از این جهت که فضای جدی داشت و با تئاترهای لالهزار که سراسر آتراکسیون شده بود، فرق میکرد. اوایل کار در تلویزیون هیچ تجربهای نداشتیم. یعنی شیوه کارگردانی و حتا بازی ما کاملن صحنهای بود. طی چند اجرا به نقاط ضعف کارهایمان پی بردیم و این نمایشها با دو دوربین تصویربرداری میشد. البته اوایل همه فکر میکردند، امکان ندارد نمایش زنده از تلویزیون پخش شود. جوانمرد و دیگران پافشاری میکردند و بعد قرار شد، هر کدام از ما طی یک ماه یک نمایش آماده کنیم. یعنی هر ماه عملاً چهار نمایش از تلویزیون پخش میشد.
اوایل به دلیل اینکه گروه ما بیشتر، نمایش فرنگی کار میکرد چندان با استقبال روبرو نشد. بعد در اثر تداوم کار و تجربه اندوختن از اجراهای تلویزیونی و عادت دادن مردم به دیدن آثار به دور از ابتذال، به هر حال نمایشهای تلویونی جای خودش را در میان مردم باز کرد و مقام والایی را به دست آورد... طبق آماری که دارم در چهارصد نمایشهای تلویزیونی به عنوان بازیگر و کارگردان شرکت داشتهام و به تبع آن چهرهام شناخته شد.» (مجله فیلم، نیمه دوم شهریور ۶۷، ص ۶۰ تا ۶۴)
● ورود به دانشگاه تهران
انتظامی هیچگاه به داشتههای هنریاش بسنده نمیکرد، برای همین هم همواره به دنبال آموختن بود. ماجرای دانشگاه رفتن او هم در اوج اسم و رسمدار بودنش کاملن جالب توجه مینماید. او در این خصوص میگوید:« من هم تصمیم گرفتم به هر نحو ممکن بازیگری را به طور آکادمیک ادامه بدهم. وقتی در اداره مطرح کردم، تقریبن همه مخالف بودند... در آن زمان اگر اشتباه نکنم، استاد ارجمند دکتر مهدی نامدار، رئیس گروه هنرهای نمایش دانشکده هنرهای زیبا را به عهده داشت. دکتر نامدار از هنرمندان بزرگ تئاتر زمان خود بود و مرا هم میشناخت. تقاضایم را مطرح کردم، اول خندید ولی پس از مدتی که پافشاری و اصرار مرا دید، راهنماییام کرد تا نامهای برای هیات امنای دانشگاه بنویسم و تقاضایم را مطرح کنم. همان دم نامه را نوشتم و تقدیم کردم. پس از چند روز هیات امنای دانشگاه موافقت خود را با ورود من به دانشکده هنرهای زیبا اعلام کرد. این خبر بسیار خوش را دکتر نامدار به من داد و من همان روز که نزدیکیهای امتحان ترم اول بود سر کلاس رفتم.» (آقای بازیگر، ۱۳۷۶، ۵۳)
● مخالف جشن هنر و کارگاه نمایش
عزتالله انتظامی از جشن هنر شیراز ناخرسند بود و در این باره گفته است:« دوره طلایی ما زمانی بود که در سنگلج کار میکردیم و عمیقاً اعتقاد داشتیم که تئاتر یعنی همین که ما در آن کار میکنیم. هیچ وقت گرایشی به آن نوع تئاتری که در جشن هنر و کارگاه نمایش روی صحنه میرفت، نداشتیم. البته نمایش کارگاهی و تجربی و آوانگارد در همه جای دنیا وجود دارد، ولی من اعتقاد داشتم که باید با همان سبک و سیاق خودمان کار کنیم و همان نوع تئاتر را غنیتر کنیم و ارتقای کیفی بدهیم. به همین دلیل هیچ وقت سراغ تئاتر آوانگارد نرفتم، چون به اصطلاح امروزیها به گروه خونمان نمیخورد. (آقای بازیگر، ۱۳۷۶، ۵۶)
البته این انتقاد یا بهتر است بگوییم مخالفت با کارگاه نمایش ریشه در خاستگاه و ریشه دو نهاد متفاوت داشت. انتظامی و بیست و پنج شهریوریها برای وزارت ارشاد و اداره هنرهای دراماتیک کار میکردند. کارگاه نمایش و جشن هنر وابسته به رادیو و تلویزیون ملی بود. همین خود سیاستها و مدیریتهای متفاوتی را در هنرمندان آن دوران ایجاد کرده بود تا ناخواسته در مقابل هم صفآرایی کنند. البته در برخی از موارد هم رقابت این دو گروه عاملی مساعد و مناسب برای پیشرفت هنر تئاتر تلقی میشد.
رضا آشفته
منابع:
پازوکی، شهاب، زندگی و آثار علی نصیریان، تهران، انتشارات فرهنگستان هنر، ۱۳۸۴.
سمندریان، حمید، ماهنامه رودکی، سال دوم، شماره ۱۷، نوروز ۱۳۵۲.
شهبازی، کاظم ، کیان افراز، اعظم، از ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۷، تهران، نشر افراز، چ اول ۱۳۸۷. کیانافراز، اعظم، جادوی صحنه، زندگی تئاتری عزتالله انتظامی، تهران، نشر افراز، ۱۳۸۳.
گفتوگو با عزتالله انتظامی، مجله فیلم، سال ششم، نیمه دوم شهریور ۶۷، شماره ۶۸، صفحات ۶۰ و ۶۱.
گلمکانی، هوشنگ، آقای بازیگر، زندگی و آثار عزتالله انتظامی، تهران، نشر روزنهکار، چ اول، ۱۳۷۶.
مجابی، جواد، نقدی بر نمایش "افول"، روزنامه اطلاعات، شماره ۱۳۴۴۴، دوشنبه ۲۴ اسفند ۱۳۴۹.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست