سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

سمج های دوپا


سمج های دوپا

روزی که خبرنگاران خودشان سوژه مردم می شوند

تجربه کاری ثابت کرده است که مردم درباره موضوعاتی که احساس کنند کوچکترین دردسری برایشان به همراه دارد سکوت می کنند اما به نظر می رسد اظهارنظر درباره خبرنگاران و یا به قول یکی از شهروندان تهرانی "سمج های دوپا" چندان دردسر ساز نباشد چرا که شهروندانی که ما از آنها نظر خواستیم خیلی راحت پاسخگوی سوالات ما بودند.

برای خبرنگارانی که هر روز به دنبال پیدا کردن یک خبر و یا پوشش دادن یک برنامه، خیابان های پر ترافیک و هوای گرم و سرد تهران را تحمل می کنند، ۱۷ مرداد هر سال فرصتی است تا آنها یک بار هم از خودشان بنویسند و درباره خودشان بشنوند. روزی که از طرف شورای فرهنگ عمومی به یاد "محمود صارمی" خبرنگار خبرگزاری جمهوری اسلامی که درسال ۱۳۷۷ به همراه هشت نفر از اعضای کنسولگری ایران در مزارشریف افغانستان توسط نیروهای افراطی طالبان به شهادت رسید، روز خبرنگار نامیده شد. و حال این روزهای گرم تابستانی زمانی را فراهم می کند تا تصورات مردم را درباره خبرنگاران و شغل خبرنگاری جویا شویم. فرصتی که شاید در طول سال بیشتر از یکبار فراهم نشود.

● خبرنگار یعنی آدم "سه پیچ"، "پاکار "، "صاحب شم خبری"

تجربه کاری ثابت کرده است که مردم درباره موضوعاتی که احساس کنند کوچکترین دردسری برایشان به همراه دارد سکوت می کنند اما به نظر می رسد اظهارنظر درباره خبرنگاران و یا به قول یکی از شهروندان تهرانی "سمج های دوپا" چندان دردسر ساز نباشد چرا که شهروندانی که ما از آنها نظر خواستیم خیلی راحت پاسخگوی سوالات ما بودند.

"مهدی " ۱۹ ساله دانشجوی مکانیک است. او معتقد است: اولین چیزی که باشنیدن نام خبرنگار به ذهنم می رسد کنجکاوی و پیگیر بودن است. آنقدر سه پیچ یک موضوع می شود که تا بن و ریشه اش را در نیاورد بی خیال نمی شود. این توان را نمی توان در هر کسی جستجو کرد و قطعا کسانی که به این حرفه رو می آورند حتما این توانایی ویژه را دارند.

متروی تهران، صبح های زود بسیار جالب و دیدنی است. بسیاری از مسافران ادامه خواب دیشب شان را در مترو می بینند. عده ای مشغول گپ و گفتگو با دوست و آشنا و همکار هستند و عده ای دیگر به فکر این هستند که چگونه بدوند که یکی از صندلی های مترو نصیب شان شوند! خانمی میانسال درباره خبرنگارها می گوید: تصورم این است که باید خیلی باهوش و مطلع باشند چرا که دائما در جریان اخبار قرار دارند باید به همه سرکشی کنند. بنابراین یک هوشیاری ذاتی (همان شم خبری خودمان یا به قول انگلیسی ها news for nose) و کنجکاوی می خواهد تا سوژه های مختلف را پیدا کنند، بپرورانند و منتشر کنند. به اعتقاد بسیاری از شهروندان تهرانی اولین خصیصه ای که در شغل خبرنگاری وجود دارد همین حس کنجکاوی و پیگیر بودن است.

● خبرنگاری; فضولی و سرک کشیدن در زندگی خصوصی مردم

حس کنجکاوی در بسیاری موارد در میان اقشار مردم و به خصوص افرادی که محافظه کارند با نام "فضولی" تعبیر می شود. عده ای به صراحت به این لفظ اشاره می کردند و عده ای دیگر با مستثنی کردن خودشان حرف را به گردن دیگران می انداختند (همان کاری که خبرنگاران هم بعضی اوقات انجام می دهند و با به گردن انداختن مسئله ای به دیگران یک سوژه خوب را می پرورانند) "سارا" ۲۵ ساله و کارمند است. او می گوید: به نظر من خبرنگاری مساوی است با فضولی در زندگی مردم. این قشر دائما دنبال یک فرصت اند که در زندگی پیر وجوان، خرد و کلان فضولی کنند و از این راه پول در بیاورند و گاه آنقدر به زندگی مردم خصوصا در حوزه سینما فوکوس می کنند که آدم و عالم از آنها شاکی می شوند. وسط صحبت های او همکارش می گوید: علاوه بر اینکه خیلی فضول اند به جزئیات و حواشی هم بیش از اندازه توجه می کنند.

دوست دارند از هیچ، خبر بسازند. به عنوان مثال اگر شاخه درختی بشکند، آنها می نویسند یک درخت هزار ساله شکست. خلاصه اینکه به بزرگنمایی خیلی اهمیت می دهند.خانم مسن دیگری با لهجه زیبای آذری می گوید: مادر جان! من نه سواد دارم که روزنامه بخوانم و نه هوش و حواس درست حسابی که از خبر و خبرنگاری سر دربیاورم.

اما یادم می آید یک همسایه داشتیم که خبرنگار بود خیلی برو و بیا با آدم های سرشناس داشت مدام با مقامات در سفر و ماموریت بود خیلی هم خوش برخورد بود، هر وقت من را می دید که خرید کردم زنبیل ام را حمل می کرد و کلی به درد دل های من گوش می داد. این خانم مسن که بعدا فهمیدم اعصاب خردی اش به دلیل ایستادن طولانی در صف بانک بود در ادامه می گوید: هر کاری برای خودش دردسر دارد ولی نوه ام که دانشجو است یکبار می گفت که کار خبرنگاری خیلی سخت است و بعضی از این خبرنگارها حتی جان خود را سر این راه می گذارند.

راستی یادم می آید چند سال پیش هم یک هواپیما سقوط کرد و کلی خبرنگار جانشان را از دست دادند. با اینکه سواد نداشت اما خیلی به موقع و بجا به نکته حادثه سقوط هواپیمایC۱۳۰ اشاره کرد. یادآوری خاطرات تلخ ۱۵ آذر ۱۳۸۴ و کشته شدن جمع زیادی از خبرنگاران رسانه های جمعی واقعا دردناک است. دردی که هر سال نه تنها کهنه تر نمی شود بلکه خاطرات آنها را زنده تر می کند.

● حرکت روی خطوط قرمز

ایستگاه اتوبوس و خیابان این است که راحت می توان با مردم به صحبت نشست بدون هیچ دردسر و وقت گرفتن و قرار مصاحبه گذاشتن و... بدون دغدغه و بی هیچ رودربایستی پاسخ هایی را می دهند که گاه انسان از این همه سادگی و صراحت به شوق می آید. خانم جوان که ۱۹ سال بیشتر ندارد می گوید: به نظر من خبرنگارها آدم های معمولی نیستند. نمی دانم شاید یک استعداد ذاتی یا یک چیزی شبیه آن در وجودشان نهفته است و گرنه هیچ آدم معمولی حاضر نمی شود که خود را به آب و آتش بزند. آدم باید خیلی به کارش علاقه مند باشد که شب و روزش را برای شغلش بگذارد. من که قطعا نمی توانم حتی ثانیه ای خود را به جای آنها بگذارم.

مرد جوان که در تمام مدتی که همسرش صحبت می کرد با تکان دادن سر صحبت های زن را تایید می کند و می گوید: بیانصافی است که آنها را آدم های فضول بدانیم چرا که به نظر من اگر همین جسارت و کنجکاوی خبرنگارها نباشد خیلی از مسائل هیچ وقت مشخص نمی شود و مردم در بی خبری می ماند. ولی باید این مسئله را هم قبول کنیم که گاهی در بعضی مسائل اصل ماجرا را رها می کنند و فقط به حاشیه می پردازند. شهروند دیگری که با خبرنگاران به نحوی همکار است، گفت: کار خبرنگاری کار جذاب و پر هیجانی است. اینکه بتوانی با آدم های مهم مملکت ارتباط داشته باشی و اخبار مهم را از آنها رصد کنی کار چندان ساده ای نیست که از عهده هر کسی بربیاید و قطعنا تلاش زیادی می خواهد. وی در ادامه افزود: من در صدا وسیما هم فعالیت کرده ام. به نظرم خبرنگاران صدا و سیما نسبت به خبرنگاران جاهای دیگر معروف ترند و این هم گاه به علت توانایی خودشان است و گاه هم به علت آن قدرتی که رسانه تصویری به آنها می دهد.

کمی آنطرفتر آقای نسبتا جوانی، در ماشینی پارک شده مشغول خواندن گزارشی در یکی از روزنامه ها بود.وقتی درباره روز خبرنگار از او سوال کردیم، گفت: من که تصور می کنم کاری سخت تر از خبرنگاری وجود ندارد چرا که این قشر باید با ذهن باز، ایده های خلاق و توانمندی های شخصی فعالیت کنند و گاه به موضوعاتی می پردازند که باعث رو شدن رسوایی هایی مالی و اخلاقی افراد سرشناس می شود و این یعنی امین مردم بودن و حلقه ارتباط مردم یک جامعه با مسئولان.

وی می افزاید: ولی احساس می کنم در جاهایی محدودیت هایی (همان خط قرمز خودمان است) برای فعالیت این قشر وجود دارد که باعث می شود نتواند و یا نخواهد عین آنچیزی که اتفاق افتاده و یا در جریان است را انتشار دهند و این به دور از کار حرفه ای است. نخواستیم محدودیت های انتشار اخبار را تشریح کنیم ولی در ۵ دقیقه شاید هم کمتر درباره دروازه بانی خبر و سلطه خبری و هزار عامل دیگر که روی کار خبرنگار تاثیر می گذارد نکاتی را به این شهروند محترم متذکر شدیم تا شاید کمی متفاوت تر به خبرنگار و شغلش نگاه کند.با افراد زیادی صحبت کردیم و نظرات متفاوتی را شنیدیم. از آنکه گفت "شما یک مشت فضول بیشتر نیستید " تا آنکه خبرنگارها را "امین مردم و حلقه ارتباطی برای بیان مشکلات" دانست. همه این نظرات در جای خود بسیار ارزشمند است و قابل تامل چرا که برای همه خبرنگاران رسانه های جمعی نظرات مردم در درجه اول کاری قرار دارد. این قشر به خاطر مردم و برای مردم می نویسند و اگر این نظرات نباشد شغل خبرنگاری بی معنا است.

مریم یارقلی



همچنین مشاهده کنید